loading...
طلیعه آزادی
مدیر بازدید : 180 1394/02/19 نظرات (0)

 

جمع بندی

همان‌گونه که گذشت، موضع سازمان مجاهدین خلق، در برابر نظام جمهوری اسلامی در ابتدا مبتنی بر هم‌راهی ظاهری بود، اما در ادامه این سازمان به مقابله‌ی مسلحانه با نظام و بدتر از همه هم‌کاری با دشمن متجاوز و به عبارت بهتر خیانت به مام میهن روی آورد...

مدیر بازدید : 226 1394/02/14 نظرات (0)

 

روز جمعه 31تیر1367، در قرارگاه اشرف (واقع در صدکیلومتری شمال غرب بغداد) جلسه‌یی برگزار شد و مسعود رجوی تصمیم خود را برای اجرای عملیاتی تحت عنوان فروغ جاویدان و فتح تهران اعلام کرد. تعداد نیرو‌های مهیاشده برای این عملیات در حدود 4500 تا 5000 نفر برآورد شده‌اند.(72) این افراد در قالب 25 تیپ رزمی (هریک با استعدادی حدود 160 تا 180نفر)، سازمان‌دهی و برای اجرای عملیات در 5 محور به این شرح تقسیم‌بندی شدند:

1. محور اول به فرماندهی مهدی براعی با 3 تیپ تحت امر برای تصرف شهرهای کرند و اسلام آباد.

2. محور دوم به فرماندهی ابراهیم ذاکری با 5 تیپ تحت امر، برای تصرف کرمانشاه.

3. محور سوم به فرماندهی محمود مهدوی با 2 تیپ تحت امر، برای تصرف همدان.

4. محور چهارم به فرماندهی مهدی افتخاری با 2 تیپ تحت امر، برای تصرف قزوین.

5. محور پنجم به فرماندهی محمود عطایی و معاونت مهدی ابریشم‌چی با 13 تیپ تحت امر، برای تصرف تهران. (73)

همان‌گونه که در این تقسیم‌بندی هم آمده است، تصرف شهرهای بزرگی مثل کرمانشاه، همدان، قزوین و تهران جزو اهداف این عملیات به شمار می‌آمد.

عراق در عملیات فروغ جاویدان، نیروهای مجاهدین خلق را به انواع تجهیزات از جمله تانک، نفربر، خمپاره‌انداز، تیربار، توپ‌های 122میلی‌متری و 106 میلی‌متری، کامیون و خودرو مجهز کرده بود. همچنین ارتش عراق علاوه بر اجرای آتش سنگین و بی‌سابقه‌ی توپ‌خانه، هم‌زمان با پیش‌روی نیروهای مجاهدین در خاک ایران برای ممانعت از عملیات هوایی ایران علیه قوای مجاهدین، با هواپیماهای جنگی خود پایگاه‌های هوایی همدان، دزفول و نیز پادگان تیپ2 سقز و پایگاه هوانیروز کرمانشاه را بمب‌باران کرد.(74)

بدین تربیت، سازمان مجاهدین خلق بر اساس تحلیل و برداشت خود و با مغتنم دانستن فرصت پیش‌آمده، در سوم مرداد 1367، عملیات خود موسوم به فروغ جاویدان را آغاز کرد. طبق برنامه‌ریزی‌های انجام‌شده، در این روز، یگان‌های....

مدیر بازدید : 323 1394/01/26 نظرات (0)

در ادامه‌ی سال1366، ارتش سازمان عملیات‌های متعددی را علیه نیروهای ایرانی اجرا کرد که بنا به گزارش منابع خود سازمان مجاهدین، خلاصه‌ی این اقدامات و نتایج آن چنین است:(64)

3 مرداد: حمله به یکی از پایگاه‌های لشکر81 زرهی باختران در منطقه‌ی عمومی سرپل ذهاب که به انهدام 8 پایگاه ارتش، اسارت 21تن و کشته یا زخمی شدن 67 نفر از نیروهای ایرانی انجامید.

9 مرداد: حمله به 9 پایگاه سپاه در گیلانغرب و کشتن 76 نفر، زخمی کردن 75 تن و  به اسارت گرفتن 3 نفر.

26 مرداد: کمین بر سر راه نیروهای ارتش در نوار مرزی سورن از توابع بانه و وارد آوردن تلفات به140 نفر از نیروهای ایرانی و اسیر کردن 14 نفر.

31 مرداد: حمله به 2پایگاه ارتش در سردشت و کشتن یا مجروح کردن110 نفر و اسارت 11 نفر.

11 شهریور: تهاجم به 3 پایگاه ایران در دهلران و موسیان و کشتن 113تن و به اسارت گرفتن 16 نفر از نیروهای ایرانی.

31 شهریور: حمله به یکی از پاسگاه‌های مرزی سپاه در منطقه‌ی مهران که در نتیجه‌ی آن 18تن اسیر و 50 نفر کشته یا زخمی شدند.

سازمان در پایان سال1366 بیلان کاری خود را بدین شرح ارائه داد: 99 عملیات همراه با وارد کردن تلفات به 9300 تن از نیروهای ایرانی و به اسارت گرفتن 860 نفر. این در حالی است که مجموع گزارش‌های نیروهای نظامی ایران ‌در سال1366 نشان می‌دهد که از تیر تا دی این سال ارتش سازمان کم‌تر از40 مورد عملیات انجام داده بود و تلفات وارد شده به نیروهای ایران نیز کم‌تر از یک‌صدم آمار اعلامی سازمان، بوده است.(65)

 

عملیات‌های بهار 1367

سیر عملیات‌های نظامی‌ و تبلیغات گسترده درباره‌ی آن‌ها و نیز افزایش پشتیبانی حامیان عراق از سازمان مجاهدین موجب شد که این سازمان خواستار سهم و نقش بیش‌تری در استراتژی نظامی‌ حکومت بعث عراق شود. نتیجه‌ی این امر پس از چند ماه توقف عملیات نظامی، تغییر و تقویت سازمان‌دهی ارتش مجاهدین بود که اولین نمود آن اجرای عملیاتی موسوم به "آفتاب" در آستانه‌ی حمله‌ی گسترده‌ی عراق برای بازپس‌‌گیری فاو، در منطقه‌ی فکّه بود. در نخستین ساعات بامداد هشتم فروردین1367، در منطقه‌ی مرزی فکّه، ارتش عراق و ارتش سازمان، عملیاتی را آغاز کردند که به گفته‌ی سازمان....

مدیر بازدید : 188 1394/01/23 نظرات (0)


1-زن چون مادینه است توسط شوهر استثمار می شود !

2- زن نباید یک تار مویش بیرون باشد و این اشعه ای است که وقتی بیرون باشد ، انقلاب درونی را به خطر می اندازد !

3- زن و تناقض جنسی مساوی با شیطان رجیم است !

4- رفتن زن به خانه ، فساد آور و تباه کننده است !

5 زنان چون مورد بهره کشی جنسی توسط همسرانشان قرار می گیرند باید در حریم رهبری باشند !

6 مسعود رجوی مبرا از آلودگی وگناه است ! و زنان چون درگیر .....

مدیر بازدید : 164 1393/12/03 نظرات (0)

بازجویی از اسیران ایرانی: علی‌اکبر راستگو، که در گذشته از اعضای عالی‌رتبه‌ی سازمان بوده است، در کتاب خود در این باره نوشته است: یکی دیگر از اقدامات نیروهای سازمان کسب اطلاعات از نیروهای ایرانی بود که به اسارت درمی‌آمدند.(54) افراد سازمان به دلیل کسب اطلاعات اولیه از طریق شنود بی‏سیم ایرانی‌ها و اشراف نسبی به اطلاعات نظامی مناطق جنگی و نیز تسلط به زبان فارسی در تخلیه‌ی اطلاعاتی اسرا بهتر از نیروهای عراقی عمل می‌کردند. آن‌ها با شکنجه‌ی‌ اسیران، اخبار و اطلاعات‌شان را تا حد امکان تخلیه و به سرویس اطلاعاتی ارتش عراق منتقل می‌کردند.

تخلیه‌ی تلفنی: تخلیه‌ی تلفنی یا کسب اطلاعات با استفاده از تلفن، یک روش آسان، ارزان و بی‌خطر برای جاسوسی است. این روش با استفاده از تکنیک‌های گوناگون اجرا می‌شود و میزان موفقیت آن بستگی کامل به مهارت فرد تخلیه‌کننده و سهل‏انگاری و حسن‌نیت بی‌جای فرد تخلیه‌شونده دارد.

نوارهای مربوط به مذاکرات سران سازمان مجاهدین با افسران سرویس‌های اطلاعاتی عراق که پس از سقوط حکومت بعثی به دست آمد، حکایت از آن دارد که حکومت عراق امکانات مخابراتی گسترده‌یی در اختیار سازمان گذاشته بود و آن‌ها با استفاده از این امکانات، تماس‌های تلفنی متعددی با افراد مختلف در داخل کشور می‌گرفتند و به جاسوسی می‌پرداختند‌.(55) به دستور صدام، بهترین امکانات تخلیه‌ی تلفنی در اختیار سازمان قرار گرفت؛ تخلیه‌ی تلفنی و جمع‌آوری اطلاعات از جبهه‌های جنگ، یکی از وظایف اصلی مقرهای سازمان در مناطق هم‌جوار با ایران به شمار می‌آمد. راه‌اندازی شبکه‌ی ارتباطی بین مقرهای سازمان....

مدیر بازدید : 136 1393/11/29 نظرات (1)

 

هدف از انتقاد رفع نواقص افراد است. در فرقه رجوی فضای انتقاد و انتقاد از خود سیار بالاست، ولی انتقاد از رهبری اکیداً ممنوع، عبور از خط قرمز محسوب می شود که جرمی نابخشودنی است. در رابطه با افراد، اگر برکسی انتقادی وارد باشد و فرد نتواند آن انتقاد به خود با دیگری را در جمع مطرح کند، خودبخود ایزوله می شود و در همه عرصه ها قفل و بسته می گردد. بنابراین افراد می بایست هرچه بیشتر بر خود و دیگران تیغ بکشند و تشکیلات عدم تیغ کشی انتقادی را نشانه کند بودن و مسئله دار شدن فرد می دانند. گاه فضای انتقاد به فضای سرکوب تبدیل می شود.

.رجوی ریشه هرگونه اعتراض و انتقاد دیگران نسبت به خود را در اذهان سوزانده و از بین برده است. چرا که انتقاد به رهبری را نشانه انحراف و......

مدیر بازدید : 174 1393/11/20 نظرات (0)

 

پس از ورود رجوی به عراق، نیروهای نظامی ‌سازمان سلسله عملیات‌هایی را در طول نوار مرزی ایران با حمایت و پشتیبانی ارتش عراق علیه نیروهای ایران در مناطقی مانند سردشت، دهلران، مریوان، سرپل ذهاب، جنوب بانه و ارتفاعات کرمانشاه اجرا کردند. در این عملیات‌ها تلفات جانی و تسلیحاتی فراوانی به برخی یگان‌ها و پایگاه‌های پراکنده‌ی نیروهای نظامی ‌ایران وارد شد. بر اساس آمار، این عملیات‌ها برای سازمان یک موفقیت محسوب می‌شد و با طراحی و خواست ارتش عراق و در قالب برنامه‌‌های جنگی حکومت صدام سیر صعودی داشت.(49)

سازمان به ویژه پس از استقرار مرکزیت آن در عراق، به شیوه‌های گوناگون دولت بعثی عراق را برای دست‌یابی به اهدافش یاری می‌کرد، که از جمله فعالیت‌ها و خدمات سازمان به عراق می‌توان به این موارد اشاره کرد: اجرای عملیات‌های خراب‌کاری و ترور در داخل ایران به ویژه ترور رزمندگان و فرماندهان نظامی ایران؛ جاسوسی از فعالیت‌های نظامی ایران؛ به راه انداختن تبلیغات و شایعات ضد ایرانی از طریق رادیوی این سازمان در عراق به منظور تضعیف اراده و کاهش حمایت عمومی از جبهه‌های نبرد؛ شنود مکالمات بی‌سیمی و تلفنی نیروهای ایرانی؛ ارائه‌ی اطلاعات ارزشمندی درباره‌ی تأسیسات نظامی و اقتصادی ایران به سازمان‌های اطلاعاتی عراق و در مواردی درگیری مستقیم و حمله به نیروهای ایرانی در جبهه‌های جنگ.(50)

 

مهم‌ترین خدمات اطلاعاتی سازمان به عراق

سازمان در این برهه علاوه بر کمک‌های نظامی به ارتش عراق، در زمینه‌ی اطلاعاتی نیز به دولت عراق خدمات شایان توجهی کرد که به طور کلی مهم‌ترین آن‌ها را می‌توان تحت عناوین جاسوسی برای عراق، شنود در جبهه‌ها، بازجویی از اسیران و تخلیه‌ی تلفنی طبقه‌بندی کرد.

جاسوسی به نفع عراق: جاسوسی را می‌توان یکی.....

مدیر بازدید : 183 1393/11/12 نظرات (0)

یکی از مهم‌ترین دلایل هم‌کاری علنی رجوی با حکومت بعث عراق را می‌توان تمایل وی برای به رسمیت شناخته شدن در عرصه‌ی دیپلماتیک دانست؛ در این دوران و پس از اقدامات خراب‌کارانه و تروریستی سازمان در ایران، در واقع رجوی پایگاهی در داخل کشور نداشت به همین دلیل و با توجه به خوی قدرت‌طلبی وی، از هر طریق ممکن، نزدیک شدن به یک دولت بیگانه- که ابرقدرت‌ها نیز از آن حمایت می‌کردند- و مذاکره با آن در واقع نوعی رسمیت یافتن شورای ملی مقاومت و رجوی در عرصه‌ی منطقه‌یی و بین‌المللی به شمار می‌آمد و رجوی تصور می‌کرد که از این رهگذر سریع‌تر می‌تواند به امیال قدرت‌طلبانه‌ی خود دست یابد.

انقلاب ایدئولوژیک در درون سازمان، یکی دیگر از رویدادهای مهم این دوره است. مسعود رجوی 7 بهمن 1363 در اطلاعیه‌یی مریم قجر عضدانلو (همسر مهدی ابریشم‌چی) را به عنوان هم‌ردیف مسئول اول سازمان (یعنی مسعود رجوی) معرفی کرد؛ به دنبال این خبر، سازمان با صدور اطلاعیه‌یی از ازدواج مریم و مسعود خبر داد، پس از آن علی زرکش و محمود عطایی کادرهای شماره 2 و 3 نامه‌هایی نوشته و اعلام کردند که چون یکی از زنان سازمان به مرحله‌ی رهبری رسیده، پس وی بر هر فرد دیگری جز شخص رهبر سازمان حرام است؛ متعاقباً رادیوی سازمان در 27 اسفند1363 خبر طلاق مریم رجوی از ابریشم‌چی......

مدیر بازدید : 157 1393/11/01 نظرات (0)

 

سازمان مجاهدین، با ورود به فاز مسلحانه و برای براندازی نظام جمهوری اسلامی، به اقدامات تروریستی روی آورد. این سازمان علاوه بر ترورهای کور و بی‌هدف مردم بی‌گناه کوچه و بازار، شخصیت‌های سیاسی و مسئولان نظام را  نیز ترور می‌کرد. در 6 تیر 1360 آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای در مسجد ابوذر تهران، هدف سوء قصد عوامل سازمان مجاهدین خلق قرار گرفت و مجروح شد. روز بعد در 7 تیر1360، سازمان، در عملیاتی تروریستی، با گذاردن بمب در ساختمان حزب جمهوری اسلامی در تهران، آیت‌الله بهشتی و 72 تن از یاران امام خمینی را به شهادت رساند. در 14 مرداد1360 دکتر حسن آیت‌ نماینده‌ی مجلس خبرگان و نماینده‌ی مجلس شورای ملی و عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، به دست افراد سازمان مجاهدین ترور شد. این سازمان در 8 شهریور همین سال، در فاجعه‌ی تروریستی دیگری، با انفجار بمب در ساختمان نخست‌‌وزیری، محمدعلی رجائی رئیس‌جمهور و محمدجواد باهنر نخست وزیر را ترور کرده و به شهادت رساند. در 7 مهر1360سید عبدالکریم هاشمی‌نژاد دبیر حزب جمهوری اسلامی استان خراسان، به دست یکی از اعضای سازمان، ترور شد. همچنین در 30 آذر 1360 آیت‌الله عبدالحسین دستغیب امام جمعه‌ی شیراز، بر اثر انفجار بمب، به شهادت رسید که سازمان مجاهدین مسئولیت این حادثه و ترور را برعهده گرفت.(31)

بدین ترتیب، سازمان مجاهدین خلق از ۳۰ خرداد۱۳۶۰ رسماً وارد دوره‌ی جنگ مسلحانه با نظام جمهوری اسلامی شد که سازمان آن را فاز نظامی می‌نامید. در واقع نظریه‌پردازان سازمان معتقد بودند که در پیش گرفتن فاز نظامی در نهایت به پیروزی سازمان و سرنگونی جمهوری اسلامی خواهد انجامید؛ این افراد بر این باور بودند که سازمان ضمن داشتن درکی واقع‌بینانه از نظام جمهوری اسلامی و ماهیت آشتی‌ناپذیر آن، استراتژی مبارزه‌ی مسلحانه و وارد آوردن ضربات تعیین‌کننده [با هدف سرنگونی نظام] و در نهایت تشکیل آلترناتیو را در دستور کار خود قرار داده است.(32)

مسعود رجوی در تابستان 1361 سلسله مصاحبه‌‌هایی با نشریه‌ی اتحادیه انجمن‌های دانشجویان مسلمان در خارج از کشور انجام داد....

مدیر بازدید : 171 1393/10/24 نظرات (0)

 

به اعتقاد شماری از تحلیل‌گران، این تغییر موضع و آغاز هم‌کاری‌‌های گسترده‌ی نظامی و امنیتی سازمان با عراق که ابتدا غیر علنی بود و بعد به سرعت آشکار شد، ثابت می‌کند که از ابتدا، موضع سازمان در مورد جنگ، به دور از صداقت و فرصت‌طلبانه بوده است.(25)

به دنبال بالا گرفتن اغتشاشاتِ اعضای سازمان، رویارویی علنی آن‌ها با مردم، زدوخورد خیابانی و ایجاد ناآرامی در خیابان‌ها، مجاهدین خلق تصمیم گرفتند که در مقابل رهبر انقلاب و دوربین خبرنگاران یک راه‌پیمایی به طرف جماران به راه بیندازند، به منظور آماده‌سازی زمینه‌‌های لازم برای حرکت، آن‌ها نامه‌یی به حضور امام نوشتند؛ افراد سازمان در این نامه کوشیدند در همه‌ی اغتشاشات و درگیری‌ها مردم را مقصر جلوه داده و خود را تبرئه کنند، همچنین تلاش کردند تا مسائل وقت سازمان را تحت پوشش گذشته‌ی سازمان و بنیان‌‌گذاران آن قرار دهند. 

این گونه تحرکات، تشنج‌آفرینی‌ها و عملیات‌های متعدد تروریستی و خرابکارانه‌ی سازمان در حالی انجام می‌شد. که با گذشت نه ماه از جنگ، نیروهای ایرانی نتوانسته بودند به پیروزی چندانی در آزادسازی مناطق اشغالی دست یابند....

مدیر بازدید : 123 1393/10/16 نظرات (0)

درگیری نظام جمهوری اسلامی با صدام، بنی‌صدر و سازمان را به این طمع واداشته بود که تا حد امکان برای تضعیف خط امام در داخل کشور بکوشند. آن‌ها با این‌ تصور که امام و امت به دلیل درگیر جنگ بودن قدرت باز کردن یک جبهه‌ی داخلی را ندارند، به خود اطمینان می‌دادند که پیروان خط امام برای حفظ قدرت، حاضر به هر گونه‌ عقب‌نشینی از ملاک‌های مکتبی انقلاب خواهند بود.(18)

در سال 1359 هم‌زمان با اوج‌گیری برخوردهای نظامی عراق و ایران در مرزهای غربی و جنوبی کشور، در عرصه‌ی داخلی، همچنان سازمان یک عامل اصلی تشدید تنش‌‌ها و درگیری‌‌های داخلی در شهرهای مختلف کشور به حساب می‌آمد.(19)

در وضعیتی که لزوم وحدت عام و فراگیر در برابر تجاوز وسیع عراق به خاک ایران- که مجاهدین خلق خود نیز ادعای آن را داشتند- بر کسی پوشیده نبود، در عرصه‌ی درگیری‌های سیاسی داخل کشور، سازمان از مواضع واگرایانه‌ی خود در باره‌ی نظام و نهادهای نوپای آن دست برنداشته و همچنان بر طبل ادّعاهای خود مبنی بر تشنج‌‌آفرینی و متهم کردن نهادهای نظام به انجام دادن اعمال غیرقانونی، می‌کوبید.(20)

از سوی دیگر، سازمان عرصه‌ی حساس و پیچیده‌ی جبهه‌‌های جنگ.....

مدیر بازدید : 188 1393/10/09 نظرات (0)

2. از انقلاب اسلامی تا آغاز جنگ

سازمان مجاهدین خلق پس از پیروزی انقلاب، می‌کوشید خود را همراه مردم و مدافع حقوق آنان نشان دهد. این سازمان هنگام برگزاری همه‌پرسی نظام جمهوری اسلامی ایران در فروردین 1358، به طور ضمنی با پرسش "جمهوری اسلامی، آری یا نه"، مخالفت می‌کرد، پس از آن نیز در انتخابات خبرگان قانون اساسی، شرکت نکرد. بعدها در انتخابات اولین دوره‌ی ریاست‌جمهوری مسعود رجوی خود را کاندیدای ریاست‌جمهوری کرد، اما امام خمینی، با یک موضع‌گیری قاطع اعلام کردند کسانی که به قانون اساسی رأی مثبت نداده‌اند، حق ندارند، رئیس‌جمهور شوند. پس از آن، سازمان به دلیل حذف کاندیدای خود، انتخابات ریاست‌جمهوری را تحریم کرد.(10)

رهبری سازمان بعد از این‌که خود را در تضاد با رهبری انقلاب قرار داد، برای حفظ چهره‌ی اعتقادی و جلوه‌ی میهنی تشکیلات، با بهره‌گیری از شخصیت آیت‌الله طالقانی به سیاست خود مبنی بر شکاف با رهبری ادامه داد.(11)

پس از تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی و فوت آیت‌الله طالقانی، مجاهدین که از اختلافات اصولی بنی‌صدر با حزب جمهوری اسلامی در مجلس خبرگان و جبهه‌گیری وی در مقابل خط امام (پس از تصدی پست ریاست‌جمهوری) مطلع شده بودند....

مدیر بازدید : 209 1393/10/01 نظرات (0)

 

به گفته‌ی یکی از اعضای مرکزی مجاهدین، از نظر سازمان مبارزه‌ی جدی علیه امپریالیسم و دست‌نشاندگان آن بایستی مبتنی بر یک ایدئولوژی اسلامی راستین می‌بود و به این منظور باید زوائد و پیرایه‌‌های اسلام زدوده می‌شد. بر همین اساس، به ویژه شماری از اعضای بعدی سازمان، روحانیت را رد کرده و نقشی برای آن قائل نبودند، آن‌ها عقیده داشتند که باید اسلام اصیل و بی‌پیرایه را از سرچشمه‌ی زلال آن، یعنی قرآن و تا حدودی نهج‌البلاغه، آن هم بر پایه‌ی استنباط خود سازمان که به اصطلاح مجهز به علم مبارزه و تشخیص صحیح از سقیم در اوضاع پیچیده‌ی امروزی است، به دست آورد. این افراد از سوی دیگر، پیامبر اسلام(ص) و ائمه‌ی هدی(ع) را معصوم ندانسته و معتقد بودند که آن‌ها نیز دچار خطا و اشتباه می‌شدند.(5) در بخش سیاسی و اجتماعی، بیش‌تر آنان به نوعی تحت تأثیر مارکسیسم- لنینیسم قرار داشته و در علوم اجتماعی، دیدگاه‌های چپ را به عنوان مسائل علمی می‌پذیرفتند و در مورد مسائلی مانند طبقات جامعه و مناسبات آنان با مسئله‌ی تولید و به طور کلی نظریه‌ی ماتریالیسم و غیره ایده‌های آنان تفاوت چندانی با آموزه‌های مارکسیسم نداشت....

مدیر بازدید : 145 1393/09/24 نظرات (0)

مقدمه

جنگ را می‌توان وضعیتی بین دو کشور (یا دو یا چند گروه از کشورها) دانست که در آن دو طرف می‌کوشند از طریق اقدامات مسلحانه به اهداف (و در واقع منافع) مورد نظر خود دست یابند و طرف مقابل را به پذیرش خواسته‌های خود وادار کنند؛ براساس این تعریف، همه‌ی منابع و امکانات دو طرف به کار گرفته می‌شود و بدین ترتیب در عرصه‌ی عمل، جنگی تمام عیار رخ می‌دهد.

جنگ ایران و عراق که با تهاجم سنگین و همه جانبه‌ی ارتش بعثی به ایران به طور رسمی در 31 شهریور 1359 آغاز شد، یکی از مهم‌ترین جلوه‌های جنگ تمام عیار در تاریخ بشری است. از رهگذر این نگاه فراگیر به پدیده‌ی جنگ است که رویدادهایی مثل جنگ شهرها، جنگ شیمیایی، نبرد نفت‌کش‌ها، نقش گروه‌ها و احزاب معارض و... معنا پیدا می‌کنند.

عوامل متعددی بر سیر تحولات و سرنوشت هر جنگ تأثیر می‌گذارند، از جمله قابلیت و آمادگی رزمی، توان دیپلماتیک، قدرت اقتصادی، حمایت‌های خارجی، پشتیبانی داخلی و گروه‌ها و سازمان‌های سیاسی. در جنگ ایران و عراق نیز عامل اخیر یعنی دسته‌بندی‌های سیاسی نقش بسیاری داشت. شاید بتوان سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را تأثیرگذارترین تشکیلات سیاسی در طول جنگ دانست؛ چراکه این سازمان با داشتن سابقه‌ی مبارزاتی، توان تشکیلاتی و تبلیغاتی و تجربه‌ی جنگ چریکی با حکومت پهلوی و سپس نظام جمهوری اسلامی حضور مؤثر و پررنگی در جنگ، به ویژه در ماه‌های پایانی آن داشت.

پژوهش حاضر به دنبال پاسخ‌گویی به این پرسش است که نقش و تأثیر سازمان مجاهدین خلق در جنگ ایران و عراق چه بوده است؟ به این منظور، نگارنده با مبنا قرار دادن نقش سازمان در جنگ و نیز تحولات درونی آن و براساس زمان‌بندی تاریخی (مبتنی بر نقاط عطف اقدامات سازمان) به بررسی نقش، عملکرد، استراتژی، تحلیل‌ها و ماحصل کار این سازمان در طول جنگ ایران و عراق پرداخته است. مطالب مقاله ذیل شش سرفصل کلی با عناوین 1. تاریخچه‌ی مختصری از شکل‌گیری سازمان و تحولات آن از بدو تأسیس تا پیروزی انقلاب اسلامی. 2. از انقلاب اسلامی تا آغاز جنگ. 3. از آغاز جنگ تا 30 خرداد1360. 4. از 30 خرداد 1360تا استقرار مرکزیت سازمان در عراق. 5. سازمان در عراق و تشکیل ارتش آزادی‌بخش ملی. 6. فروغ جاویدان، تنظیم شده است.....

مدیر بازدید : 182 1393/09/09 نظرات (0)

آموزش نظامی به اعضاء برای انجام حملات تروریستی نشان می‌دهد این فرقه در سالهای ۶۰ الی ۷۰ همچنان پتانسیل بالایی برای انجام اقدامات تروریستی داشت .
الیزابت روبین نویسنده روزنامه نیویورک تایمز که شخصاً در سال ۲۰۰۳ از اشرف دیدن کرده، در مقاله‌ای، گروهک مجاهدین خلق را دارای ساختار فرقه‌ای معرفی کرده و خواستار ابقاء نام آن در فهرست گروه‌های تروریستی وزارت خارجه آمریکا شده است.
فرقه مجاهدین خلق، در پاسخ، طی اعلامیه‌ای با انتقاد از این خواسته روبین گفته: فرقه بودن معیار و ملاکی برای تعیین یک گروه تروریستی نیست.
نکته مهم و قابل تامل این که مجاهدین خلق عملاً می‌پذیرند که ساختاری فرقه‌ای دارند و تنها ایرادی که بر سخنان الیزابت روبین وارد می‌داند این است که فرقه‌‌ای بودن آنها ربطی به تروریستی بودنشان ندارد و لذا نباید بر این اساس در لیست گروه‌های تروریستی باقی بمانند.
در حقیقت سازمان مجاهدین خلق برای اینکه نام تروریست را از پیشانی خود پاک کند، فرقه‌ای بودنش را پذیرفته است.
این اعتراف در نوع خود بی سابقه است، اما مسئله اعتراف فوق الذکر نیست بلکه پرداختن به مواردی است که نشان می‌دهد این فرقه همچنان فرقه‌ای تروریستی است.....

مدیر بازدید : 210 1393/08/17 نظرات (0)

 


حضور در عراق و حمله آمریکا
منافقین در عراق به دلیل خوش خدمتی ها از جمله سرکوب کردهای مخالف صدام و عده ای از مبارزان شیعی در نخلستان های اطراف کوت و العماره در سال 70 از صدام جایزه گرفتند و به ارقام بالای امتیازات مالی و نظامی دست یافتند. آنها روز به روز موقعیت خود را در عراق تثبیت می کردند که با شنیدن زمزمه های حمله آمریکا به عراق نیت ورود به مذاکره با امریکایی ها را در سر نشاندند و چه بسا که از قبل اعلام بی طرفی کردند. یازده روز قبل از عاشورای سال 81 (مصادف با 23 اسفند ماه) یعنی در تاریخ 12 اسفند 81 (17 روز قبل از حمله امریکا) نشستی عمومی با نام نشست عاشورا در قرارگاه اشرف برگزار شد. رجوی در این نشست اکیداً به کار تبلیغی و تهییجی پرداخت و وانمود کرد که امروز آن روز (عاشورا) است و حتی زیارت عاشورا خواند. در آن موقع افراد حاضر در نشست نمی دانستند که رهبری سازمان قصد فرار دارد و نشست به همین دلیل 11 روز زودتر برگزار شده است. منتهی با این هدف که فیلم آن روز عاشورا پخش شود. بعدها نیروها می گفتند: در نشست عاشورا چراغ ها را خاموش کردند و وقتی روشن شد هیچ کس نرفته بود الا رجوی و مریم قجر.
در این زمان مریم رجوی ابتدا در معیت مسعود رجوی به اردن رفت و بعد از آنجا به اتفاق 165 نفر از کادر سازمان راهی فرانسه شد. مسعود رجوی نیز با انبوهی از مشکلات در نزدیکی مرز عراق، در خاک اردن منتظر ماند.
پیام 12 ماده ای رجوی پس از سقوط صدام: با تشکر و قدردانی از زحمات تک تک نیروهای ارتش آزادی بخش....

مدیر بازدید : 192 1393/07/28 نظرات (0)

 

سازمان در آمریکا
 وزارت امور خارجه آمریکا 16 مهر 76 سازمان مجاهدین خلق و 29 سازمان و گروه خارجی دیگر را رسماً به عنوان سازمان های تروریستی اعلام کرد. سازمان به دنبال این اطلاعیه بیانیه ای را در واشنگتن دی سی انتشار داد که محور اصلی و عمده آن متهم ساختن آمریکا به سازش با جمهوری اسلامی ایران بود. سازمان در این بیانیه اقدام آمریکا در تروریست دانستن سازمان را ادامه سیاستی که با اجرای ایران گیت به عنوان بخشی از معاملات پنهانی با دیکتاتوری تروریستی
مذهبی حاکم بر ایران آغاز شده است، تبیین نمود. مجاهدین خلق تهدید نمودند که از طریق مجاری مناسب قانونی و قضایی در آمریکا علیه اتهام تروریستی اقدام خواهند کرد. اغلب گروه های 30 گانه تروریستی اعلام شده توسط وزارت خارجه امریکا، در این کشور دفتری ندارند و سازمان مجاهدین خلق در این میان استثناست که دفتر نمایندگی رسمی آن در ساختمان باشگاه مطبوعات در خیابان 14 واشنگتن دی سی است.

عدلیه
سازمان تا زمانی که مکان مشخصی نداشت نتوانست ماهیت اصلی خود را در برخورد با منتقدین نشان دهد از این رو به محض ورود به عراق زندان های بزرگی بر پا کرد. قرارگاه اشرف دارای بخشی به نام قضایی است که مسئولیت زندان های سازمان را برعهده دارد. این بخش که مسئول آن نادر رفیعی نژاد بود همه گونه مشخصات یک مجموعه قضایی را دارد. متهم که همان متقاضی خروج از سازمان یا به نحوی معترض است ابتدا به سلول انفرادی فرستاده می شود. پس از مدتی به دادگاه خوانده می شود، در این دادگاه رئیس، دادستان و بازجو یک نفر است و متهم نمی تواند وکیل مدافع داشته باشد. در این دادگاه متهم موظف است فرمی را امضا کرده و از رهبری سازمان طلب مغفرت کند اگر امضا نکرد به دستور رئیس دادگاه توسط گروه ضربت آن قدر تحت فشار قرار می گیرد تا به کار مزبور تن در دهد. از موارد شکنجه می توان آنچه را که در ذیل می آید بیان کرد: رجوی به عنوان رهبر مذهبی فتوای سیلی زدن را صادر کرد، وی در نشست طلاق روز 27 شهریور 70 در قرارگاه اشرف اظهار داشت که اگر بریده ای بخواهد مبلغ خمینی گرایی باشد، از جانب من دو سیلی بر بناگوش او بنوازید.
قطع آب گرم حمام در زمستان، از کار انداختن سیستم تهویه در شهرهای گرم عراق، دست های فرد را از پشت بسته و در گوش او نعره های گوش خراش سر می دهند و در عین حال او را کتک می زنند. به عنوان نمونه می توان از محمدحسین سبحانی نام برد که توسط ابراهیم ذاکری، نادر رفیعی نژاد و حسن محصل در تیرماه 78 تحت وحشیانه ترین شکنجه ها قرار گرفت. معبد یا کتک زدن تیمی، اتاق فوتبال، دهلیز قبر و کفن پیچ و... .
از جمله اتهاماتی که افراد می توانند داشته باشند این است که:
عدم پذیرش بحث انقلاب ایدئولوژی مجاهدین مبنی بر عدم ازدواج تا آخر عمر....

مدیر بازدید : 247 1393/07/19 نظرات (0)

 

ویژگی ترورشدگان در اوایل انقلاب برای ترورشدن چندان منحصر به فرد نبود صرفاً داشتن ریش، شلوار پلنگی یا 6 جیب، همراه داشتن عکس امام با خود یا در محل کار عامل مهمی برای ترور به حساب می آمد، استدلال تروریست ها (سازمان مجاهدین خلق) برای انجام ترورها این بود که این ها افرادی حزب الهی هستند و خانه های تیمی سازمان توسط همین افراد شناسایی شده و لو می رود. بعد از طرح مسأله زدن سرانگشتان رژیم توسط سازمان در سال 60 تعداد ترورهای به اصطلاح کور رو به فزونی می گیرد. ترورهای کور آن دسته ترورهایی هستند که بدون انتخاب قبلی و شناسایی سوژه انجام می شود.
سازمان که سال ها بود حرکت های تروریستی خود در داخل را متوقف کرده بود و با انجام کارهای مختلف از قبیل صرف هزینه های هنگفت، به برگزاری کنسرت های موسیقی و راه انداختن ضیافت های مجلل برای سیاسیون و نمایندگان مجالس کشورهای اروپایی و امریکایی دست زده بود و حتی انتساب ترور امریکایی ها در ایران را از خود سلب کرد. این ها همه و همه بخشی از تلاش های سازمان بود که خود را از اتهام تروریسم برهاند و چهره ای از یک جریان سالم معتقد به دموکراسی را به نمایش بگذارد.
با این اوضاع فاز جدید تخریب و ترور را آغاز کردند روز سه شنبه 12 خرداد 1377 یعنی یک سال و ده روز از گذشت دوم خرداد 76 سازمان یک سری عملیات تخریبی جدید از طریق بمب گذاری و خمپاره اندازی را در سه نقطه از تهران با عنوان سرآغاز مقاومت مسلحانه انقلابی صورت داد که عبارتند از.......

مدیر بازدید : 188 1393/06/30 نظرات (0)

 
اصول اولیه مارکسیسم، اصل دیالکتیک، حرکت ماتریالیستی تاریخ و اقتصاد سوسیالیستی به‌عنوان اصول مسلم و پذیرفته‌شده ایدئولوژی سازمان مجاهدین بود.
جزوه شناخت به‌عنوان نخستین جزوه ایدئولوژی سازمان، نوشته حسین روحانی است. این جزوه پس از یک مقدمه در ضرورت شناخت جهان هستی، وارد اصل موضوع می‌شود و با «اصول شناسایی دینامیک» آغاز می‌شود. این جزوه این اصل را حاکم بر جهان می‌داند و آن را به چهار اصل دیگر تقسیم می‌کند: 1 ـ اصل تغییر و حرکت؛ 2 ـ اصل تأثیر متقابل یا اصل همبستگی تغییرات و پیشرفت‌ها؛ 3 ـ اصل تضاد درونی اشیا؛ 4 ـ اصل گذار از تغییرات کمی به تغییرات کیفی. کل کتاب با این چهار اصل تشریح می‌گردد و در پایان نتیجه می‌گیرد که «تا اینجا، اصول شناسایی دینامیک را یاد گرفتیم و دانستیم و در برخورد با پدیده‌ها و جزئیات حتماً باید این اصول را در نظر بگیریم و این قوانین عام طبیعت را که همه جا صادق‌اند، در مورد هر پدیده خاص تطبیق دهیم. این جزوه در واقع بخشی از کتاب «اصول مقدماتی فلسفه» نوشته ژرژ پلیستر است. تنها تفاوتی که بین جزوه شناخت و کتاب مذکور وجود دارد، اضافه کردن چند آیه در پاورقی است و البته نه در متن.
جزوه دوم ایدئولوژیک سازمان، «تکامل» نوشته علی میهن‌دوست بود. این جزوه این جزوه چیزی جز شناخت عینی‌تر جهان بر مبنای اصول مارکسیسم نیست. میهن‌دوست در این جزوه جهان را «ماده در حال تغییر و حرکت» تفسیر می‌کند. آقای میهن‌دوست در پایان کتاب بر مبنای اصل تکامل به تعریف حق و باطل می‌پردازد و مدعی می‌شود که «با توجه به مراتب فوق، تعاریف عینی و واقعی برای حق و باطل و خوب و بد به دست می‌آید و می‌توانیم آنها را چنین تعریف کنیم: حق شیوه‌ای است که در جهت تکامل جریان می‌یابد و هر عملی که مطابق آن انجام گیرد، خوب است. باطل شیوه‌ای است در جهت مقابل یعنی در جهت انحطاط و هر عملی که در راه باطل، انجام گیرد، بد محسوب می‌گردد». وی بر مبنای این تعریف از حق و باطل وظیفه تاریخی انسان را این چنین توصیف می‌کند: «درک مانع اصلی تکامل جامعه تحت همان شرایط و کوشش سخت برای از بین بردن آن و ایجاد علل و اسبابی که جامعه را در نردبان بی‌انتهای تکامل به سمت بالا ارتقا دهد»، ولی نشان نمی‌دهد که منظورش از بالا چیست؟ تکامل به کدام سمت و سو؟ موانع تکامل چیست؟ چه کارهایی می‌تواند نردبان باشد؟
کتاب «راه انبیا، راه بشر» نوشته حنیف‌نژاد به‌عنوان کتاب سوم ایدئولوژی بنیانگذاران سازمان مجاهدین است. همه تلاش حنیف‌نژاد در این کتاب این است که ثابت کند «راه بشر (راه عملی) در نهایت خود باید به راه انبیا برسد». با این تفاوت که راه انبیا از راه وحی به دست آمده و راه بشر از راه تجربه طولانی تاریخ بشر. وی برای اثبات وحی از این روش تحقیق استفاده می‌کند که «بشر در هر قدمی که در نردبان تکامل برمی‌دارد، اعم از مسائل نظری و علمی، به سوی مکتب انبیا نزدیک‌تر می‌شود»....

 

مدیر بازدید : 105 1393/06/23 نظرات (0)

 

مستند "در آغوش یاران" با افشای جزئیات تکان دهنده‌ای از فساد و سوء استفاده جنسی توسط فرقه مسعود رجوی، پشت پرده های جدیدی از توحش و تجاوز سازمان منافقین را به تصویر می‌کشد.
در این مستند تکان دهنده، سه تن از اعضای سابق سازمان منافقین که اینک در اروپا زندگی می کنند، با بیان خاطرات خود از چگونگی پیوستن به این سازمان، راز طلاق ها، ازدواج های اجباری و استثمار جنسی زنان به دست مسعود و مریم رجوی را افشا کرده اند.

مدیر بازدید : 124 1393/06/22 نظرات (0)

 

با پیروزی انقلاب اسلامی سازمان مجاهدین به همراه عده ای از اعضای خود اعلام موجودیت مجدد کردند و مدعی پیروی از دستورات اسلام شدند و درصدد جلب و جذب خانواده شریف واقفی بخصوص خواهر و برادر جوان وی بودند اما آنها به علت عدم شناخت از مسئولان جدید سازمان از تائید آنها خودداری کردند. از طرفی چون خواهر و برادر مجید در این باره با فرد روحانی مشورت کرده بودند ایشان گفته بودند که چون شناختی از افراد کنونی سازمان ندارید بهتر است آنها را تایید نکنید تا هویت آنها روشن شود».
 رهبران جدید سازمان مجاهدیت با تکیه برجمله معروف شهید مجید شریف واقفی دال بر این که من مرگ را به ننگ مارکسیست شدن ترجیح می دهم تحلیل های بسیاری از جریان اپورتونیستی سازمان ارایه دادند و با صدور بیانیه ای در سال 1357 عملکرد گذشته سازمان را محکوم کردند و مرزبندی خود را با اپورتونیست های چپ نما مطرح کردند. عده ای از مجاهدان در جریان پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت سازمان پیکار درآمدند. و با مجاهدان به خصوص بعد از دستگیری تقی شهرام مواضع جدیدی اتخاذ کردند که با تحلیل ها و جریانات درون سازمانی آنان کاملاً مغایرت داشت.
 با فرا رسیدن اردیبهشت سال 1358 سازمان مجاهدین درصدد برگزاری مراسم بزرگداشت مجید برآمد. از این رو نخست از طرف سازمان نواری برای خانواده مجید به اصفهان آورده شد که گویای این مطلب بود که مسئولان جدید سازمان نزد امام خمینی (قدس سره) رفته اند و مواضع جدید خود را اعلام کرده اند و امام خمینی در پاسخ گفته بودند: «من به گذشته شما کاری ندارم. اگر عملکرد شما این است که می گویید که هیچ و اگر غیر از این بود به عنوان تکلیف شرعی مجبور می شدم مردم را آگاه کنم.
سیده مریم شریف واقفی می گوید:
«پس از ارایه نوار مذکور مدتی بعد از ما دعوت کردند که در اولین مراسم سالگرد شهادت مجید بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در دانشگاه صنعتی شریف که به نام او نامگذاری شده بود شرکت کنیم و به تهران برویم. من به همراه مادر و خواهرم بر خلاف میل دعوت کنندگان به منزل اقوام خود در تهران رفتیم و سپس به سازمان مراجعه کردیم. پس از تبادل تعارفات معمول آنها یادداشتی به ما دادند که در مراسم سالگرد قرائت کنیم که ما از پذیرش آن خودداری کردیم....

مدیر بازدید : 226 1393/06/16 نظرات (0)

 سال 1365 بود که مسعود رجوی به دلیل فشارهای دولت فرانسه و اوج گیری مخالفت ها در سازمان منافقین مجبور شد تا تدبیری برای خروج از فرانسه و رفتن به عراق بیندیشد.آن مقطع همزمان بود با مقطع مهمی از دوران دفاع مقدس که به اذعان همگان می توانست سرنوشت سازترین سال برای جنگ ایران و عراق باشد.به همین دلیل طبق رایزنی ها میان منافقین و طارق عزیز ( معاون صدام حسین) قرار بر این می شود تا رجوی به عراق رفته و پادگانی عظیم و پر امکانات که بعدها اشرف نام گرفت در اختیار او و نیروهای منافقین قرار بگیرد.

در این میان نیروهای اطلاعاتی ایران (اطلاعات سپاه) که از توافق منافقین با دولت عراق خبردار شده بودند تصمیم میگیرند در تعاملی با دولت فرانسه بتوانند مسعود رجوی را دستگیر کرده و به ایران اننتقال دهند اما این عملیات در دقایق پایانی با شکست مواجه شد و رجوی توانست چند ساعت بعد با هواپیمایی اختصاصی و مخفیانه به عراق سفر کند.

 

مسعود رجوی چند روز پس از فرار، حومه پاریس


اما در همان روزها سوالی که برای بسیاری از مسئولین و آگاهان از این طرح پیش آمد این بود که رجوی و منافقین چگونه از این عملیات مطلع شدند و چگونه توانستند از دست نیروهای اطلاعاتی ایران فرار کند؟

"
عباس زریباف" یکی از برجسته ترین افراد نفوذی منافقین بود که خدمات ارزنده ای به دشمنان انقلاب اسلامی به ویژه منافقین از خود بروز داد.

                                                                                                                           
منافقین در وصف عباس زریباف نوشته اند:

"
تاریخ تولد: ۱۳۳۱ محل تولد: اصفهان تحصیلات: دانشجوی مکانیک سابقه مبارزاتی: ۱۴سال
عباس زریباف، اولین بار در سال۵۳ توسط "علی رضا الفت" با مجاهدین آشنا شد.
در سال ۵۸ در صف هواداران سازمان قرار گرفت و به فعالیت پرداخت.
در فاز سیاسی در ارتباط با بخش اطلاعات سازمان، مأموریت هایی را در کشف توطئه های سپاه پاسداران رژیم برعهده گرفت. در این رابطه اطلاعات ارزشمندی را به دست آورد.
در شهریور سال۶۰ به زندگی مخفی روی آورد.
در سال۶۱ از کشور خارج شد و ارتباط خود را با سازمان برقرار کرد.
در بخش های مختلف از جمله بخش اطلاعات، عهده دار مسئولیت شد.
در میان هم رزمانش به عنوان فردی پرتلاش و پُرکار معروف بود.
انقلاب ایدئولوژیک سازمان (رابطه غیرشرعی و حرام به اصطلاح ازدواج ایدئولوژیک مسعود رجوی با "مریم قجر عضدانلو" همسر قانونی "مهدی ابریشمچی") در سال۶۴ سرفصلی در زندگی مبارزاتی اش بود و او را با آرمان ها و هدف های سازمان در مدار جدید پیوند زد.
پس از تشکیل ارتش آزادی بخش، در یگان های رزمی سازمان دهی شد.
در فروغ جاویدان شرکت کرد و در یکی از نبردهای حماسی آن دلاورانه جنگید.
صبح روز پنج شنبه، چهارمین روز نبردها، از ناحیه پا مجروح شد و قهرمانانه به شهادت رسید
....
 

مدیر بازدید : 120 1393/06/09 نظرات (0)

 

با اعترافات وحید افراخته برای ساواک صمدیه لباف در فشار قرار گرفت آن چنان که خانم طاهره سجادی می گوید:
«صمدیه را خیلی اذیت می کردند حتی او را زنجیر کرده بودند و من چند بار در بازجویی ایشان را دیدم که ایشان را بیرون آورده بودند و در همان بیرون اتاق بازجویی می دیدم که اولاً... تمام صورت او زرد بود... و روزی که می رفتم عکس بیندازند برای پرونده... دقیق یادم نیست که خود صمدیه بود یا کسی دیگر، دیدم که بیرون یک تخت هنری گذاشتند و یک چراغ الکلی، (از این لوله دارها)، زیر این روشن است... و با حرارت چراغ بدن او را می سوزانند... باز یکی دو بار که در اتاق بازجویی بودم دیدم بازجو با او صحبت می کرد و معلوم بود که این خیلی اذیت شده و خیلی هم مقاوم است... او یک جوان مذهبی بود و می دیدم که بازجوها (آرش و... ) با او تندی می کردند و گاهی هم با ملایمت که چرا تو نمی خواهی مثل دیگران باشی وحید را به او نشان می دادند و به رخ او می کشیدند که ببین آنها آزاد هستند، اگر تو هم با ما همکاری کنی می توانی همین وضع را داشته باشی و... آنها به هیچ طریقی نتوانسته بودند از او اعتراف بگیرند».
 وحید افراخته که ابتدا از سوی سازمان مجاهدین به قهرمان مشهور شد به دنبال اعترافاتش درباره صمدیه لباف و سایر اعترافات و نیز مصاحبه تلویزیونی و همکاری وسیع او با ساواک، از سوی مجاهدین خائن نامیده شد و سازمان برخی از اتهامات خود را شرمگینامه از صمدیه لباف پس گرفت....

مدیر بازدید : 130 1393/05/26 نظرات (0)

از جمله دلایلی که می توان در ترور صمدیه به آن اشاره نمود آن که:
تقی شهرام درباره صمدیه لباف گفته بود: «صمدیه از نظر ایدئولوژی از ابتدا سازمان را قبول نداشت.
بنا بر اظهارات خانم طاهره سجادی، صمدیه قبل از مرداد 54 دستگیر شده بود اینها افراد مذهبی سازمان بودند و وقتی متوجه جریان تغییر ایدئولوژی شده بودند... اعتراض کرده بودند و اعتراضشان به جایی نرسیده بود قرار بر این شده بود که اینها از هم جدا شوند و اینها می گفتند: پس شما نام مجاهدین را از روی سازمان بردارید.
 خانم طاهره سجادی در بخش دیگری از خاطرات خود نیز به این نکته اشاره دارند که در جلسات دادگاه صمدیه حضور داشته و خود صمدیه برای ایشان به صورت سربسته تعریف می کند که «ما مقداری اسلحه داشتیم و می خواستیم به آنها ندهیم» آنها هم ناجوانمردانه عمل کردند و با صمدیه و مجید شریف واقفی برای ملاقات قرار گذاشتند و آنها را ترور کردند.
صمدیه لباف در اعترافات خود می گوید:
«از حدود 8 ماه پیش من در جریان مبارزه ایدئولوژیک قرار گرفتم. جریان از این قرار بود که مجید شروع کرد به کنایه هایی زدن از این قبیل که کم کم دارند زیر پای خدا را جارو می کنند. افرادی که مذهبی هستند به علت داشتن چنین تفکری یا بابد نوع تفکر خود را عوض و ابداع کنند بدین شکل که به کارگری بروند و آن قدر کار کنند تا قدرت پذیرش مارکسیست را پیدا نمایند یا این که در گوشه ای قرار گیرند و به کارهای خورده کاری بپردازند و کم کم وضع خود را عادی کرده و شغلی پیدا نموده و زنی هم گرفته و به تدریج کنار بروند
....

مدیر بازدید : 121 1393/05/15 نظرات (0)

در هر صورت ما از منطقه دور شدیم. در امتداد جاده قدیم پیش رفتیم.بالاخره جایی یافتیم در18 کیلومتری

جاده مسگرآباد، که چاله های زیادی داشت. بعد از مدتی معطلی بالاخره جسد را از ماشین پایین انداختیم

و کلرات را روی جسد ریختیم، مخصوصاً صورت او، بعد بنزین ریختیم، بعد دستهای خود را و ماشین را

تمیز کردیم بعد مقداری هم بنزین روی دست و پای عباس ریخته شد در همان حال فندک را زرد. از جسد

شعله طولانی بلند شد و از دست و پای عباس هم شعله بلند شد. مقداری عقب رفته، من روی او پریدم و

او را زمین زده و شعله را خفه کردم. وقتی بلند شدیم متوجه شدیم که شعله به در صندلی عقب ماشین

گرفته، به سرعت داخل ماشین پریده و ماشین را از شعله دور کردم... در گودالی جسد را انداخته و کلرات

و بنزین روی آن ریختیم. جیب های آن را تخلیه کردیم. (20) عدد قرص سیانور داشت و مقداری نوشته

که آیه قرآن در آن بود و حدود 400 تومان پول».

دکتر صلواتی می گوید:

«من در زندان شنیدم و هم در تلویزیون دیدم. در سال 1354 که آزاد شدم. وحید افراخته و آرام راجع به

کشتن مجید شریف واقفی صحبت کرده بود. و یک نکته از فیلم صمدیه لباف را پخش کردند که چه بر سر

او آورده بود و حتی در تلویزیون آنها گفتند: بدنش را (مجید شریف واقفی) تکه تکه کردیم و در یک گونی

قرار دادیم و به خیابان های مسگرآباد آن زمان که خارج از تهران است بردیم و آتش زدیم. و در حتی

در تلویزیون در مقابل مادر و خواهر او که گریه می کردند. من تازه آزاد شده بودم در شهریور 1354 من

در شمال بودم که این برنامه از تلویزیون پخش شد و من خیلی متاثر شدم که مجاهدین خلق که زمانی

نام مسلمان داشتند بایستی چنین افرادی را ترور کنند.

در هر صورت، مرگ مجید شریف واقفی و صمدیه لباف روحیه بچه های مباز مذهبی را تضعیف کرد و

در زندان ها این سروفت را می زدند که دین اسلام کارایی و توان ایجاد انقلاب و ایجاد تحول و تحرک

را ندارد، اگر داشت قوی ترین گروهی که مسلح بودند می توانستند کاری انجام دهند، همه اعضای

قبلی که کشته شدند، اعضای جدید هم که همه تغییر موضع دادند و کمونیست شدند».

یکی از بستگان نزدیک شریف واقعی در مورد جسد و محل دفن وی گفته است:

یکی از همکاران اداری ما اظهار می کرد: من کوچک بودم، خانه مادربزرگم در صحرای مسگرآباد

بود... من یک روز رفته بودم آنجا نزدیک آن خانه، دیدم یک تعداد هلی کوپتر و ماشین آمدند آنجا،

(گفت) ما نمی دانستیم چه خبر است؟ بعدها فهمیدیم که آمده بودند و یک چیزی را از روی زمین برده

بودند. دقیقاً همان جایی که آن شهید را خاک کرده بودند، ساواک آمده بود و بقایا را درآورده بود و بعد

روی آن چیزی ریخته بودند و برده بودند ساواک... آنجا فیلمبرداری کرده بودند که تو روزنامه هم چاپ

کردند... این که بقایای جسد را کجا دفن کردند دیگر مشخص نشد... همکارمان می گفت آنجایی که

هلی کوپترها و ماشین ها آمدند الان فضای سبز شده است».

تهرانی از مأموران مشهور ساواک هنگامی که دستگیر شده بود در این رابطه گفته بود «ما فقط

فیلمبرداری کردیم... » برادرم هم چیزی نیاورده بود، جنازه ای نبود، توی کمیته نیاورده بودند. یک جفت

کفش، دندان های ایشان و دو تا اسکلت از او باقی مانده بود. آنها را درآوردند، لای چیزی چیدند،

فیلمبرداری کردند و دوباره دفن کردند... و بردند جای دیگر، هیچ اطلاعی نداریم....

مدیر بازدید : 159 1393/05/15 نظرات (0)

 یکی از مهم ترین موئلفه های هر گروه ، که در فرقه گرایی غوطه ور است محیط های جمعی یا زندگی جمعی بشدت کنترل شده ، قطع شده از جهان خارج و عدم هر گونه ارتباط اعضا به طور خاص با دوستان ، خانواده و استفاده از اطلاعاتی خارج از فرقه است . اگر فردی با این ویژه گی ها برخورد کرد ، بدون هر مبالغه ای با یک فرقه روبرو است . در این زندگی جمعی حقوق فردی به رسمیت شناخته نمی شود . فردیت تقبیح شده و شیطانی است . رهبر گروه ادعا دارد منافع جمع بر منافع فردی اولویت و تقدم دارد. اما این نیرنگی بیش نیست . منافع جمع در حقیقت همان منافع رهبر فرقه بوده و خارج از این نیست . در همه مکاتب و گروه ها که به قاعده ای استوار هستند ، کما بیش فرد جایگاه خود را داشته و محترم شمرده می شود و به صورت مطلق نمی توانند حتی اگر هم بخواهند با فردیت مقابله کنند . ایزوله بودن فرد یکی از وحشتناک ترین آثار فرقه گرایی است که همه موئلفه ها و نمودهای فرقه که در نهایت همان باز سازی ومانیپوله ( دستکاری ذهن ) است را سرعت می بخشد . در این زندگی به اصطلاح جمعی ، کنترل اطلاعات و عدم دسترسی به اطلاعاتی جز اطلاعات مخدوش و دستکاری شده یا در اختیار نگذاشتن اطلاعاتی در هر زمینه ای صورت می گیرد . این کنترل و ایزوله شدن از جهان به رهبر فرقه دست باز را می دهد که خودش را منجی ، بشارت دهنده و در آخر سمبلی در مقابل شر یا شیطان توصیف و برتر از هر کس دیگری که به فکر ترقی انسان و دنیا معرفی کند .

تشکیلات فرقه گرایانه مجاهدین تحت عنوان"انضباط آهنین یا انضباط

تشکیلاتی"را جزو اصول خود می دانند،یکی از مخرب ترین فرقه ها

است که با همین خصوصیت ، خشونت و ترور را ترویج و اعضا را

مجاب به آن می کند....

مدیر بازدید : 136 1393/04/31 نظرات (0)

خیلی واضح و روشن و بدون لفاظی اگر بخواهیم حرف بزنیم ، باید از شیادترین سیاستمدار تاریخ ایران پرسید :

1-آیا اعضای سازمان مجاهدین خلق ارتباط آزاد و بدون واسطه با اعضای خانواده خود ، دوستان و آشنایان سابق و کلا جهان خارج از فرقه را دارند ؟

2- آیا اعضای سازمان مجاهدین خلق ، حق انتقاد از رهبری – که در واقع همه کاره سازمان و مالک مال و جان و ناموس اعضاست- را دارند؟

3- آیا اعضای سازمان مجاهدین خلق ، زمانی که اعتقادات خود را منطبق بر سیاست وعملکرد این سازمان و رهبری آن که مداوم در تغییر و نوسان است ، نمی بینند ، حق جدا شدن از سازمان را دارند ؟

4- آیا اعضای سازمان مجاهدین خلق در بدو ورود به این سازمان ، از تمامی تعهداتی که از قبل برایشان معین شده بود ، اطلاع داشتند ؟

5- جایگاه خانواده که در تمامی مذاهب و مکاتب برحق ، مقدس شمرده می شود ، در سازمان مجاهدین خلق به لحاظ اعتقادی و عملی چیست ؟

6- حد و اختیارات رهبر کدام است و رهبر با این میزان از اختیارات نامحدود در چه رابطه و در برابر چه کسی مسئول و پاسخگو ست ؟

 7- حق اعضای سازمان مجاهدین خلق چگونه تعریف می شود و آیا اساسا در هیچ زمینه و رابطه ای حقی دارند ؟

 

تمامی لفاظی ها و روده  درازی های بخشها و فصل های مختلف این نوشته – که قرار است پاسخ سوالات متعدد و مکرر اعضا و هواداران سازمان باشد – چیزی نیست  ، غیر از تکرار حرف های بی سر وته گذشته که صرفا برای منحرف کردن اذهان از سوالات اصلی مطرح می شود . برای کسانی که هنوز با کار کرد فرقه ها و رهبران  فریبکار آنها آشنایی ندارند ، شاید این توجیهات موقتا کار ساز باشد . شیوه تمامی رهبران دغل فرقه ها ، مظلوم نمایی و دشمن هراسی و این نوع کار هاست....

مدیر بازدید : 104 1393/04/24 نظرات (0)

سازمان مجاهدین با انتشار بیانیه ای که در آن به صراحت به تصفیه 50% (بیش از 50%) از

اعضای سازمان اعتراف کرده بود تصفیه و قتل مجاهدین نظیر شریف واقفی و صمدیه لباف

را تحت عنوان خائنین شماره (1و2) صادر نمود. 

ترور شریف واقفی (تصفیه خونین)

1 ـ انگیزه ترور

اقدامات و انگیزه تقی شهرام مهم ترین عامل ترور شریف واقفی است. در بیانیه تغییر

مواضع ایدئولوژیک سازمان مجاهدین که توسط شهرام تهیه و تنظیم شد با صراحت به اعدام

انقلابی ناصر خائن به زعم خود وی و توطئه گری شریف واقفی و صمدیه لباف و عده ای

دیگر اشاره شده است. در میان همان بیانیه اعتراف شده است که حدود 50% اعضای

سازمان که بسیاری از آنها مخفی بوده اند تصفیه شدند و بدون پوشش در معرض تهاجم

پلیس و ساواک قرار داده شده اند. در صفحات 15 تا 13 اطلاعیه بخش مارکسیست

لنینیستی سازمان مجاهدین، کادر رهبری مسئول اعدام و سرکوب مخالفان معرفی شده

است.برای درک کامل تر انگیزه ترور شریف واقفی لازم است پاره ای از اعترافات و یا

خاطرات اعضای سازمان مجاهدین و دوستان وی را مورد بررسی قرار دهیم.

احمد احمد در خاطرات خود می نویسد:

«در نیمه اردیبهشت ماه سال بعد (54) خبر شهادت مجید شریف واقفی را شنیدم. ما او را

به عنوان یک رهبر انقلابی مسلمان می شناختیم و نسبت به او بسیار احترام و علاقه

داشتیم. از خبر فقدانش بسیار متاثر شدیم. مرگ او و خبرهایی که در این زمینه به ما

می رسید، بسیار ضد و نقیض بود و شک هر شنونده ای را بر می انگیخت... مرگ مجید

این احساس و ابهامات را نسبت به فضای موجود دو چندان کرد».

جوان قائدی ماجرار ترور شریف واقفی را چنین شرح می دهد:

«به دنبال رسمی و علنی شدن مبارزه برای تغییر ایدئولوژی سازمان، شریف واقفی که تا

آن زمان به زعم حضورش در مرکزیت، موضع فعالی را در این رابطه اتخاذ نکرده بود، به

موضع گیری و فعالیت، البته مخفی علیه مرکزیت سازمان برداشت و بدیهی است که قبل

از همه در مرکزیت انعکاس یافته و قبل از همه دو تن از عناصر مرکزی یعنی تقی شهرام

و بهرام آرام مارکسیست شده بودند. تقریباً هیچ موضع فعالی در این زمینه وجود نداشت

نه از نظر مبارزه با جریان مارکسیستی و بخشی از مرکزیت و بعد کادرهای درجه یک

سازمان که در پی تغییر ایدئولوژی سازمان بودند، و نه از نظر ایدئولوژی مذهبی سازمان

و نه از نظر تشکیلاتی برای تصحیح روند نادرست پیشبرد ایدئولوژی مارکسیستی در

سازمان، و علنی و عمومی کردن این مبارزه در سطح سازمان... و از طرف دیگر در خلال

این دوره مسئولیت هایی نیز که بر عهده وی قرار گرفته بود تقریباً به طور کامل با

شکست مواجه شده بود چه در زمینه سازمان دادن فعالیت کارگری سازمان، و چه در

زمینه فعالیت های تکنیکی که بخشی از آن تحت مسئولیت مستقیم خود شریف قرار

داشت... حتی خود تیم در شاخه تحت مسئولیت شریف نیز دارای مسائل و درگیری های

فراوانی بود....

مدیر بازدید : 112 1393/04/18 نظرات (0)

کار تصفیه عناصر مذهبی با عضوگیری نکردن از آنها شرکت دادن آنها در درگیری های

مسلحانه و یا خلع سلاح کردن و محدود کردن آنها آغاز شد. به دنبال اعلام تصفیه مجید از

سازمان، شهرام و آرام به او هشدار می دهند که «اگر در گوشه و کنار شروع به صحبت

کنی، خائن شناخته خواهی شد». آنها حتی دو نفر را به عنوان جاسوس تعیین کردند تا از

احوال و اعمال او باخبر باشند.

آرام و شهرام رهبران دو شاخه دیگر با اکثریت آشکاری که داشتند به شریف واقفی

اولتیماتوم دادند کها به هسته مشهد منتقل شود یا این که ایران را ترک کند و یا در یکی از

کارخانه ها مشغول کار شود تا آگاهی سیاسی او افزایش یابد. شریف واقفی در نظر داشت

گزینه مشهد را بپذیرد و همزمان تلاش می کرد طرفداران خود را سر و سامان دهد و برخی

از وسایل سازمان را بهک مکان امن منتقل کند که اطلاعات مربوط به این فعالیت سریع

توسط لیلا زمردیان، همسر شریف واقفی که مارکسیست سرسختی بود، به آرام و

شهرام رسید. شریف واقفی ترجیح داد که در سازمان بماند و به کارگری بپردازد.

 کشمکش بر سر تشکیلات سازمان منجر به قربانی شدن شریف واقفی و صمدیه لباف

شد. آنها بخشی از امکانات تسلیحاتی و مالی سازمان را به نفع جناح مذهبی سازمان

پنهان کرده بودند، از این رو، گروه مقابل به رهبری تقی شهرام و بهرام آرام به مقابله

قهرآمیز با آنان برخاسته و حریفان خود را با ترور از میدان خارج کردند.

زمستان 1353، هنگامی که بخش داخل کشور سازمان دستخوش تغییرات ایدئولوژیک

بود علیرضا سیاسی آشتیانی از سوی رهبری داخل به خارج کشور فرستاده شد

تا به تحول ایدئولوژیک را در بخش خارج از کشور نیز سازمان و آموزش دهد.

آقای دکتر صلواتی که چند روز پیش از شهادت مجید او را ملاقات کرده بود می گوید:

 «چند روزی قبل از شهادت مجید، او را در تهران یافتم. با هم به خوابگاه دانشگاه صنعتی

رفتیم دو نفری وارد یک اتاق شدیم. مجید شروع کرد به گریه کردن و اسلحه کمری خود را

باز کرد و روی میز گذاشت و به من گفت: «فضل الله این امانت خدا را از من بگیر، من دیگر

نمی توانم آن را حمل کنم، سازمان منحرف شده است. من در یک دریای متلاطم و پر

موج گیر کرده ام نمی دانم چه کنم. به او گفتم: تو که از مرگ هراسی نداری بگذار ترا

بکشند، تو سعی کن عضوگیری کنی از کسانی که نماز شب می خوانند و اهل دعای

کمیل و زیارت عاشورا هستند، زیرا اینها هستند که برای تو می مانند و... او رفت

اما برای همیشه»....

مدیر بازدید : 182 1393/04/09 نظرات (0)

«سومین انشعاب که به «هسته مذهبی» در نزد اعضای سازمان مجاهدین مشهور بود، شامل افراد

سابق سازمان و برخی از افرادی که تازه از زندان آزاد شده و در گذشته در مسائل تشکیلاتی سازمان

بودند شامل فرهاد صفا، محمد صادق، محسن طریقت، محمد اکبری آهنگران، مجتبی آلادپوش، سرور

آلادپوش و... بودند که محمد صادق و محسن طریقت بعد مرام مارکسیستی را پذیرفتند و بقیه افراد به

وسیله گروه ساواکی سیروس نهاوندی تا پاییز 1355 یا کشته شدند یا دستگیر و پراکنده شدند و

سرانجام هسته متلاشی گردید».

موضع گیری شریف واقفی در برابر جریان تغییر ایدئولوژی

پس از دستگیری کاظم ذوالنوار از سوی ساواک و در جریان تغییر ایدئولوژیک سازمان، کار شناسایی

سایر تیم های سازمان در سال 1353 به مجید شریف واقفی سپرده شد تا ضمن شناسایی دقیق از آنها

اطلاعات به دست آورد. سرانجام تقی شهرام موفق شد بهرام آرام و ابراهیم جوهری را به تغییر

ایدئولوژیک سازمان سوق دهد و مجید شریف واقفی را از کادر رهبری سازمان کنار بگذارد.

 مجاهدین به دنبال پذیرش مرام مارکسیستی چند ایراد اساسی به اسلام وارد کردند از جمله آنکه برای

افرادی مانند بهرام «رابطه خدا با پدیده زیر سوال رفته بود» و به قول شهرام چیزی علمی است که

مادی، ملموس و دارای عینیت باشد.

 همچنین بهرام اعتقاد داشت که «اسلام علی رغم نفوذ و قدرتش خیلی روبناست همچون یک سنت و

فرهنگ اجتماعی، اسلام زیر بنا و راهنمای عمل در تحلیل های سیاسی و اقتصادی نیست. دیگر آنکه

در مارکسیسم انسجام وجود دارد اما در اسلام وجود ندارد چرا که مسائل دینی مانند احکام آن چنان

پیچیده است که انسان نمی تواند به انسجام برسد اما مارکسیسم مطرح می کند که ماده یک مقوله

فلسفی ازلی و ابدی است پس به طرح دیالکتیک در طبیعت و در نهایت به ماتریالیزم تاریخی می رسد

و همانگونه که ماده مقدم بر ایده است هم زیر بنا و هم روبناست.

مسائل دیگری نیز برای سید (بهرام) مطرح بود از جمله اینکه او نمی پذیرفت قرآن (من عند الله) یعنی

از جانب خدا باشد و می گفت: خدایی که غیر مادی است چگونه ماده کانال می زند. دیگر اینکه نقش

خدا، کتاب خدا و امام زمان در خط مشی چیست؟ اگر امام زمان حضور دارد ما باید نقش او را در

خط مشی ببینیم، یعنی همان حالتی که انبیا با خدا داشتند و ضم ارتباط و گفت و گو در خط مشی

می گرفتند. مجید شریف واقفی به دنبال پاسخ دادن به این ایرادات بود.

برای مجید نیز سوالات زیادی مطرح بود، از جمله اینکه او معتقد بود ما بایستی «رابطه دین و علم» و

«رابطه قران و علم» را پیدا کرده، تا با دستاوردها و تئوریهای علمی کارهایمان را انجام دهیم. چه

لزومی دارد این دستاوردها را ببریم طرف قرآن و برای تایید آنها به قرآن استناد کنیم؟ اگر مبنا علم

است دیگر رجوع به قرآن، گرداندن لقمه دور سر است، و اگر مبنا قرآن است و قرآن راهنمای عمل

است نقش قرآن در رشد علم چیست؟ نقش قران در سیاست و علم، راهنمای عمل می شود....

مدیر بازدید : 120 1393/04/04 نظرات (0)

شخصا فقط می خواهم بدانم که کدام یک از موارد زیر دروغ و از جعلیات و تحریفات رژیم و کدام یک صحیح و مورد قبول سازمان بوده اند .

1-همدستی آشکار با دشمن متجاوز و حمله به ایران و هجوم علیه مرزبانان و مدافعان خاک میهن که به کشته  و زخمی و اسیر شدن آنان انجامید .

2-اعزام تیم های تروریستی آموزش دیده توسط افسران دیکتاتوری صدام حسین و با امکانات وی ، از عراق به داخل کشور که عملیات تروریستی آنان به کشته و زخمی شدن تعداد زیادی افراد بی گناه نیز منجر شد .

3- استفاده از سلاح خمپاره در عملیات شهری به ابتکار مریم رجوی که سلاحی میدانی و غیر دقیق بوده ، خطای آن غیر قابل پیش بینی است و موجب آسیب رسیدن به شهروندان عادی می شود که شده است .

4- ممانعت از خروج افراد مستقر در قرارگاه اشرف و ارتباط گیری آنان با دنیای خارج و حتی دیدار با خانواده هایشان و عدم امکان دسترسی به هر گونه نشریه و کتاب  و وسیله ارتباط جمعی .

           5- راه اندازی نشست های تفتیش عقاید تحت عنوان عملیات جاری یا غسل  به منظور سرکوب و

           مغز شویی اعضا در عراق وهمچنین اروپا و آمریکا....

مدیر بازدید : 136 1393/04/02 نظرات (0)

شهرام و آرام و پنج نفر دیگر از کادرهای اصلی سازمان تا سال 1353 تغییر ایدئولوژی دادند

اما تا شهریور 1354 به منظور جذب اعضای بیشتر و کشانیدن آنان به سوی مارکسیسم با

خواندن نماز و برقراری جلسات تفسیر قرآن تظاهر به مسلمانی می کردند. مخالفت شریف

واقفی با موضع تغییر ایدئولوژیک منجر به تصفیه او از سازمان گردید.

 مرتضی صمدیه لباف، از اعضای سازمان مجاهدین که همرزم مجید شریف واقفی بود و در

بعد اسلامی سازمان فعالیت داشت در این زمینه وی ضمن اعترافاتش در ساواک می گوید:

«... کتاب های مارکسیستی را بدون این که از دید فلسفه الهی مورد بررسی قرار داده،می

خواندیم و حتی در بعضی موارد آنها را تأیید می کردیم. این مسأله به اضافه آمدن فردی در

کادر رهبری گروه که فردی مارکسیست بود و به دروغ وانمود می کرد مسلمان است و

برای ما قرآن می خواند، در حالی که بدان اعتقاد نداشت و همچنین پایین بودن سطح

تئوریک و کمی آگاهی اعضای گروه باعث مارکسیست شدن گروه گردید.


گروه بعد از این با افراد مذهبی چنین برخورد می کرد بدون این که به آنها بگوید ما دارای چه

نوع اعتقادی هستیم و چه فلسفه ای مورد پذیرش ما است، البته آن فرد مذهبی را که

نسبت به گروه دارای اعتقاد بود و مورد قبول او بود عضوگیری می کرده سپس سعی

می کرد انگیزه های مذهبی او را سست کرده و بعد با دادن کتاب های مارکسیستی از

قبیل «ماتریالیست دیالکتیکی تضاد و غیره، فردی که قبلاً مذهبی بود بهک فرد ضد مذهب

و کمونیست تبدیل شود».

بنا بر اعترافات سید محسن خاموشی:

«بعد از مدت فوق العاده کوتاهی تنها با خواندن یک کتاب که با دید ماتریالیستی نوشته

شده بود تفکر اسلامی را به طور کامل کنار گذاشته و بعد هم متوجه شدم که اعضای

گروه هم مارکسیست هستند».

به طور کلی می توان چنین برداشت کرد به دلیل آن که بعد از شهریور 1350 تعداد زیادی

از افراد و به خصوص کادر مرکزی سازمان مجاهدین یا دستگیر و زندانی و یا اعدام شدند،

موقعیتی برای به انحراف کشیدن شده سازمان به وجود آمد و اگر در آن زمان سازمان

دچار انشعاب و گرفتار جریان اپورتونیستی نمی شد در یک مقطع زمانی دیگر کل سازمان

مجاهدین به انحراف کشیده می شد.

آنها به اقدامات دیگری دست زدند که برخی از آنها عبارتند از:

1 ـ  رواج دادن دروغ در بین افراد در سازمان، دال بر این که همه افراد سازمان تغییر

ایدئولوژی داده اند،

2 ـ  قطع تماس افراد سازمان با یکدیگر به جهت عدم همفکری و اعتراض جمعی،

3 ـ  تهدید افراد به اخراج خانه های (تیمی در صورت عدم تغییر ایدئولوژی)،

4 ـ  تهدید قطع کمک مالی سازمان به اعضا،

5 ـ  بازجویی، شکنجه های افرادی که حاضر به تغییر ایدئولوژی نبودند....

مدیر بازدید : 124 1393/03/28 نظرات (0)

 دو ویژگی مهم عقیدتی رهبران سازمان مجاهدین پس از تغییر ایدئولوژی، مارکسیسم

زدایی، علم زدگی و «دموکراسی خواهی انقلابی» بود که آنها را از خصایص مبارزه ضد

امپریالیستی تلقی می کردند».

در جلساتی که اعضای کادر رهبری با یکدیگر داشتند، به این نتیجه رسیدند که با توسل

مکرر به قران مجید دچار تفرقه و انشعاب خواهند شد، مثلاً یکی می گوید:

«لا تَزُر وازرَه و زرَ اُخری» یعنی کسی مسئول شخص دیگر نیست، با این برداشت به

لیبرالیسم تشکیلاتی می رسند. پس بایستی برای حفظ وحدت برخورد علمی کنیم.

یکی از ایرادات چریک های فدائی به مجاهدان، پیرامون آیه ای بود که در ابتدای بیانیه

آنها ذکر می شد. این آیه (فضل الله المجاهدین علی القائدین اجراً عظیماً) که آرم

مجاهدین بود از سوی چریک ها ضعف وحدت استراتژیک تلقی می شد.


در 25 خرداد 1352 اعضای مرکزی و در شهریور همان سال کادرهای درجه اول سازمان

گردهمایی هایی در کرج تشکیل دادند که طی آن به این نتیجه رسیدند که «آموزش های

دینی در سازمان متوقف شود، چرا که با آموزش های دینی هفده نظر بنیادین، ایجاد و در

نتیجه انشعاب با بار مسلحانه در سازمان ایجاد خواهد شد». در یکی از جلسات، بهرام

آرام اذعان کرده بود که «وظیفه اصلی ما این است که سازمان را در برابر ساواک،

امپریالیسم و صهیونیست و ارتجاع حفظ کنیم» در نتیجه به خاطر حفظ وحدت در چنین

سازمانی، آموزش های دینی و قرانی کنار گذارده شد».

در نشست کرج، که بهرام آرام، تقی شهرام، وحید افراخته، مجید شریف واقفی، علیرضا

سیاسی، ناصر جوهری و...همه کادرها حضور داشتند، موافقت شد که اعضا آموزشهای

قرانی را کنار گذارده و آموزش های علمی نظیر «دیالکتیک محصول علم» جایگزین آن

شود که به تدریج دیالکتیک محصول علم جای خود را به دیالکتیک مارکسیستی داد.

همزمان با این تصمیم کتب مارکسیستی ترجمه و به وفور در دسترس قرار گرفت،

به ویژه آنکه مارکسیست ها در ویتنام، شاخ آفریقا و... حماسه می آفریدند....

مدیر بازدید : 117 1393/03/25 نظرات (0)

سازمان مجاهدین خلق ایران که در افکار عمومی ایران به عنوان«منافقین» شناخته می شود به طور آشکار وارد صحنه حمایت از گروه تروریستی داعش شده است. وب سایت این سازمان و وب سایت های مرتبط با آن از نیروهای داعش که به شهادت فیلم ها و عکس های منتشر شده از انواع آدمکشی و جنایت ابایی ندارد را«انقلابیون» خطاب می کنند. گروهک منافقین به عنوان یکی از گروه های تروریستی در دنیا شناخته می شود و حمایتش از یک گروه تروریستی قابل پیش بینی است.

سازمان مجاهدین خلق پس از رانده شدن از سوی جامعه و حکومت ایران و پس از دیدار مسعود رجوی با طارق عزیر در فرانسه راهی عراق شد و ضمن همراهی و همکاری با صدام حسین در جنگ علیه ایران جنایت های بی شماری را علیه مردم ایران رقم زد. جامعه ایران خاطرات تلخش از ترورهای کور و بی هدف این سازمان به ریاست مسعود رجوی را فراموش نکرده است. همراهی این گروهک با جنایت های صدام علیه ایران تیر خلاص به گروهک منافقین در افکار عمومی ایران بود. عکس ها و فیلم های دیدارهای مسعود رجوی با صدام حسین هم از اسناد تاریخی و سیاسی است که نشان دهنده عمق همراهی این گروهک با جنایت های صدام است.

در عین حال بخش عمده ای از نیروهای داعش را نیروهای وابسته به بازماندگان صدام

 

تشکیل می دهند....

مدیر بازدید : 165 1393/03/25 نظرات (0)

 برای اولین بار در اسفند ۱۳۶۳ بود که گروهک تروریستی منافقین به طور علنی از طلاق و

جدایی مریم قجر عضدانلو و مهدی ابریشمچی و سپس ازدواج فوری مریم عضدانلو با

مسعود رجوی تحت عنوان به اصلاح انقلاب ایدئولوژیک یاد کرد.

البته پروسه شکل گیری آن چند ماه قبل از این تاریخ با انتصاب مریم عضدانلو به عنوان

هم ردیف سر کرده اول گروهک تروریستی منافقین از سوی مسعود رجوی آغاز شد.

دفتر سیاسی گروهک تروریستی منافقین در توجیه این بهانه و ضرورت طلاق مریم

عضدانلو از مهدی ابریشچمی و ازدواج وی با سرکرده گروهک تروریستی منافقین در

اطلاعیه ۱۹اسفند ۱۳۶۳ آورده است:” ما در راس رهبری (سرکردگی) خود و صرفا در

همین نقطه خواستار یگانگی هر چه بیشتر و نامشروط بودن طرفین و منجمله یگانگی

خانواده آنها بودیم و به هیچ وجه نمی‌توانستیم و نمی باید کمترین دو گانگی یا مشروط

بودن این رهبری (سرکردگی) را به غیر آن (یعنی مشروط بودن مریم عضدانلو به مهدی

ابریشمچی(پذیرا شویم....

مدیر بازدید : 159 1393/03/21 نظرات (0)

در پی این تغییر ایدئولوژی، نیروهای مذهبی بنای انتقاد از سازمان را گذاشتند. انتقاد

نیروهای مذهبی هر روز شدت می‌گرفت و رهبری سازمان نمی‌خواست پایگاه خود

را در جامعه مذهبی از دست بدهد؛ به همین جهت با تشکیل شاخه مذهبی، راهکاری

را در نظر گرفت که به مردم نشان دهد که ضد مذهبی نیستند. سازمان در اواخر سال

1354 با صدور بیانیه‌ای تشکیل شاخه مذهبی را اعلام کرد. این شاخه به رهبری محمد

اکبری آهنگر و فرهاد صفا و با همکاری محسن طریقت تشکیل گردید. محمد اکبری

معتقد بود که ایدئولوژی سازمان از قبل التقاطی بوده است. وی برای رفع این مشکل

با مطالعه فلسفه اسلامی و روش رئالیسم و کتاب‌های دیگر، جزوه‌ای به نام «معرفت

و ادراک» را به جای جزوه شناخت تهیه نمود.


فرهاد صفا در فروردین 1355 و اعضای شاخه


 مجتبی آلادپوش و سرور آلادپوش نیز بعد از مدتی کشته و تعدادی دیگر دستگیر شدند

و به این ترتیب شاخه مذهبی قبل از رشد خشکید و رهبری سازمان به هدفش نرسید.

باید این نکته را نیز افزود که سازمان در همین تصمیم دست بهک عمل منافقانه زد و

سرنوشت شاخه را به دست محسن طریقت کهکی از اعضای مارکسیست سازمان

بود، سپرد. نکته بسیار مهمی که قابل ارزیابی و تحلیل است، چرایی و عوامل

مارکسیست شدن یک سازمان مذهبی است.


واکاوی تغییر ایدئولوژی و ایجاد انشعاب در سازمان مجاهدین خلق


پس از اعلام موجودیت سازمان مجاهدین خلق ایران، به دلیل ضربه ای که به تشکیلات

سازمان خورده بود، برخی معتقد بودند باید دستاوردهای ایدئولوژیک سازمان چاپ شود

تا بقای ایدئولوژیکی سازمان حفظ شود و همچنین موجب عضوگیری و روند گسترش

سازمان شود. از این رو در خارج از زندان افرادی مانند تراب حق شناس و حسین

روحانی به چاپ کتاب شناخت حنیف نژاد که تلفیق سه کتاب بود، اقدام کردند.

البته در چاپ اول آن تمام آیات قرآن در پاورقی ها ذکر شده بود، اما در چاپ جدید، آیات

قرآنی حذف شده بود، به این بهانه که مبارزین غیر مذهبی در خارج به خواندن این کتاب

ترغیب شدند. البته این دستاوردها برای آموزش کادرها بود، به انتشار در سطح عمومی

، از این رو فشار ایدئولوژیک بر اعضای باقی مانده در سازمان زیادتر می شد، به خصوص

آنکه حنیف نژاد، سعید محسن، عسگری زاده، بدیع زادگان، باکری، مشکین فام و...

ارتباطشان با سازمان قطع شده بود....

مدیر بازدید : 156 1393/03/20 نظرات (0)

مسعود رجوی ، رهبر سازمان مجاهدین خلق – فرقه رجوی – که از زمان سقوط تنها متحد وپشتیبان

خود ، مخفی شده ، اخیرا مطالبی با عنوان نسل جوان در داخل کشور در سایت های سازمان منتشر

کرده است . مخاطب این پیام ها ، همان طور که از انشای آن مشهود است ، قبل از آنکه کسی در داخل

کشور باشد  ، نیروهای سر خورده و مساله دار خود سازمان هستند که به این ترتیب رجوی می خواهد

مانند سالیان گذشته در منتهای فریبکاری ، اذهان آنان را از مسائل اصلی منحرف کند . مروری اجمالی

بر این سلسله پیام ها حقایق زیادی را روشن می کند . در ابتدای این پیام ها از ناکرده ها صحبت

می شود و این که هر مجاهد خلق و هر عضو یا هوادار و پشتیبان این مقاومت باید نسبت به همین

ناکرده ها عذر تقصیر بخواهد و پوزش بطلبد . ناکرده هایی که می توانستند امر خطیر سرنگونی رژیم و

نیل به آزادی و حاکمیت خلق قهرمان را تسریع کنند . یعنی از همان ابتدا همچنان که رسم تمامی

رهبران فرقه های عالم در تمامی اعصار بوده ، اعلام می کند که همه به غیر خود وی در شکست

استراتژی سازمان و به بن بست رسیدن سیاست های سی ساله آن سهیم و دخیل هستند و وی به

جای این که پاسخی برای به بن بست رسیدن سیاست های سازمان مجاهدین خلق بدهد ، مدعی است

همه باید از وی به خاطر تمامی شکست ها عذرخواهی کنند و پوزش بطلبند . در این ارتباط ، ظاهرا

خود وی از هر گونه مسئولیت مبرا است یا هیچ نقش و دخالتی در محقق نشدن این امر خطیر نداشته

است. این فرهنگ البته در قاموس تمامی فرقه ها وجود دارد که تمام ناکامی های سیاست های کودکانه

و خام خیالانه خود را به گردن پیروان خود می اندازند....

مدیر بازدید : 172 1393/03/12 نظرات (0)

قلم زدن در باب مجاهدین خلق، نگارش درباره جماعتی است که در راستای رسیدن به

آرمان خود تلاش هایی کرده اند و شاید می کنند؛ غافل از آنکه راه خود را نادرست

نمی پندارند و برای بقای ظاهری خود، بیهوده دست و پا می زنند که این تلاشی است

برای فرار از زباله دان تاریخ.

آنچه در ادامه می آید، نگاهی است مختصر به وضعیت سازمان مجاهدین خلق:

راه اندازی سازمان مجاهدین خلق ایران و ایدئولوژی التقاطی

پس از سرکوب قیام 15 خرداد، محمد حنیف‌نژاد (م 1317)، سعید محسن (م 1318) و

سپس علی‌اصغر بدیع‌زادگان (م 1319) که هر سه دانشجو و همسال بودند و پیشتر با

جبهه ملی و نهضت آزادی همکاری می‌کردند، درباره‌ شیوه مبارزه به گفت وگو پرداختند

و به این نتیجه رسیدند که شیوه‌های مسالمت‌آمیز، مبارزات را به جایی نخواهد رساند

و تنها راه سرنگونی رژیم، مبارزه‌ مسلحانه است. اینان در سال 1344 بدون اینکه نامی

بر خود بگذارند، هسته‌ اولیه گروه را تأسیس کردند و گروه در ابتدا به عضوگیری پرداخت.

آنها توانستند علی میهن‌دوست، عبدالرسول مشکین‌فام، حسین روحانی و چند نفر دیگر

را به عضویت گروه درآوردند. مطالعات گروه با خواندن کتاب‌های بازرگان، طالقانی و

کسروی و قرآن و نهج‌البلاغه آغاز شد و نتیجه مطالعات ایدئولوژیک گروه تهیه چند کتاب

آموزشی برای اعضا شد.یکی از مباحث عمومی گروه،تعیین استراتژی و خط مشی

بود. گروه، پس از مباحث و مطالعات فراوان به این نتیجه رسید:


1 ـ تنها راه سرنگونی رژیم شاه جنگ مسلحانه است؛

2 ـ هم‌اکنون شرایط مبارزه مسلحانه در جامعه بالقوه موجود است و روشنفکران

انقلابی می‌توانند با آغاز مبارزه، این قوه را به فعل تبدیل کنند؛

3 ـ برای آغاز عملیات، احتیاج به حداقل آمادگی نظامی است.

بر این اساس، در سال 1348 کادر رهبری (حنیف‌نژاد، سعید محسن، باکری، بهمن

بازرگانی و بدیع‌زادگان) تصمیم گرفتند عده‌ای از اعضا را برای آموزش نظامی به

اردوگاه‌های فلسطینی اعزام کنند. نخستین گروه از جمله بدیع‌زادگان و تراب حق‌

شناس به سوریه رفتند و در پایگاه شهید سلاله به آموزش نظامی پرداختند. گروه

دیگری در سال بعد رهسپار دبی شدند....

مدیر بازدید : 306 1391/08/25 نظرات (0)

مژگان پارسایی (رقیه مشهدی آقا ) متولد تربت جام بازجو و شکنجه گر گروه نفاق است که در

قتل و آزاراعضایی که تمایل به جدا شدن داشتند نقش دارد.مسؤولیت پادگان اشرف در مقطعی

در اختیارپارسایی بود. وی در نشستهای درونی این سازمان می گفت : " ما جنگ مسلحانه را

تعطیل نخواهیم کردولی بنا به مصالحی به تعویق خواهیم انداخت".در جریان بازداشت مریم

رجویدر پاریس مژگان پارساییاولین کسی بود که بحث خودسوزی را پیش کشید و خودش

اولین داوطلبخودسوزی بود.

مدیر بازدید : 128 1391/08/23 نظرات (0)

مهدی ابریشمچی موسوم به برادر شریف از سال ۱۳۶۴ به عنوان رابط اصلی تحویل اطلاعات

جمع آوری شده توسط سازمان مجاهدین خلق به مسوولان حزب بعث عراق شناخته می شود.

این اطلاعاتابتداتوسط تیم های شنود در مرز ایران و عراق ضبط و جمع آوری میشد و سپس

توسط بخش دیگری بهنام " سیستم تخلیه اطلاعات تلفنی" که در آلمان و فرانسه فعالیت داشت تکمیل

می گردید و درنهایتتوسط ابریشمچی بطور حضوری در اختیار بالاترین مقامات حزب بعث قرار می گرفت.

این اطلاعات عمدتاشامل این اهداف می شد:

- تعیین مراکز نظامی و تجمع نیروهای ارتش ایران که مورد هدف جنگنده های عراقی قرار می گرفت

- تعیین زمان و مکان حملات جبهه ای ایران و استعداد نیروی انسانی موجود در مراکز نظامی.....

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • طلیعه آزادی
    50 سال خیانت و جنایت

    Talie-Azadi

    طلیعه آزادی را در فیس بوک دنبال کنید....

    طلیعه آزادی را در توییتر دنبال کنید....

    آمار سایت
  • کل مطالب : 736
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 60
  • آی پی دیروز : 48
  • بازدید امروز : 200
  • باردید دیروز : 85
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 644
  • بازدید ماه : 1,811
  • بازدید سال : 10,513
  • بازدید کلی : 469,537