loading...
طلیعه آزادی
مدیر بازدید : 187 1394/05/10 نظرات (0)

"آنتونیو ریبریو" عکاس آژانس عکس "گاما" 6 سال پس از شکست سخت مجاهدین خلق در عملیات مرصاد توانست به پادگان نظامی اشرف برود و از مانور نظامی نیروهای این سازمان با تجهیزات نظامی که صدام در اختیارشان قرار داده بود عکاسی کند؛ این عکس‌ها از معدود روایات مصور از داخل مقر منافقین به شمار می‌رود.

رژیم بعث عراق در 4 مرداد 1367 و تنها شش روز پس از قبول قطعنامه ۵۹۸ شورای

امنیت توسط ایران با زیر پا گذاشتن آن بار دیگر به جنوب و حوالی خرمشهر حمله و

زمینه را برای عملیات سازمان مجاهدین خلق فراهم کرد. ارتش و سپاه به ...... 

مدیر بازدید : 238 1394/04/07 نظرات (0)


شکنجه، زندان و خشونت های اعمال شده سازمان نسبت به افراد درونی اش مسئله مهمی است که ازسوی اعضای جدا شده مطرح می شود.از منظری دیگر یکی از رویه های ثابت سازمان توجیه هایی استکه برای امور خاص بالاخص تسویه های درون سازمان و کشتن اعضای ناراضی ابراز می کند. حبس ها و شکنجه هایی که رجوی علیه اعضای ناراضی اعمال می کند ، شامل حبس دراز مدت در سلول انفرادی ، ضرب و جرح ، آزارهای روانی و زبانی، اعتراف های اجباری ، تهدید به اعدام و شکنجه هایی که در دو مورد به مرگ منجر شده اند ، می شود. اظهارات اعضای جدا شده حاکی از آن است که رجوی ها از سه نوع زندان در داخل کمپ های خود در استفاده می کردند، نوع اول واحدهای مسکونی کوچک می باشد که به «مهمانسرا» مشهورند. کسانی که متقاضی ترک سازمان بوده اند در این واحدها نگهداری می شدند کهعمدتاً در حبس مجرد بودند، آنها مجاز نبودند که برای صحبت و ملاقات با کسی در داخل کمپ و یاتماس با بستگان و دوستان خود در دنیای بیرون از واحدهای شان خارج شوند. کریم حقی که در گذشته مسئولیت امنیت مسعود رجوی را بر عهده داشت می گوید : “من در سال ۱۹۹۱ در سازمان محل فرمانده ای حفاظت رجوی بودم ، باور نمی کردند که می خواهم بیرون بیایم، من را به همراه همسرم و بچه شش ماهه ام در ساختمانی به اسم اسکان که یک سری واحدهای مسکونی برای قبلاً که ازدواج روال بود و اینجا خانه زوج ها بود، حبس کردند. سازمان دور این واحدها دیوار بلندی کشیده بود و سیم خاردار از سمت داخلی کشیده بود و برج نگهبانی و گشت داشت ، در طول این مدت جیره غذایی مان را کم کردند، کتک می زدند و فحش می دادند و ترس از اعدام می کردند.”

به اعتراف یکی دیگر از افراد جداشده: پس از ارائه درخواست خود در سال ۱۹۹۱ برای ترک سازمان در مهمانسراهای متعددی محبوس شدیم.“وقتی که ما وارد کمپ سازمان شدیم، پاسپورت و مدارک شناسایی مان را گرفتند و بعدها که گفتیم قصد رفتن داریم آنها را به ما پس ندادند. ما را در ساختمان هایی به اسم اسکان و در جاهای دیگر زندانی کردند. سپس به یک اردوگاه پناهندگان به اسم التاش در نزدیکی شهر الرمادی فرستادند....

مدیر بازدید : 180 1394/02/19 نظرات (0)

 

جمع بندی

همان‌گونه که گذشت، موضع سازمان مجاهدین خلق، در برابر نظام جمهوری اسلامی در ابتدا مبتنی بر هم‌راهی ظاهری بود، اما در ادامه این سازمان به مقابله‌ی مسلحانه با نظام و بدتر از همه هم‌کاری با دشمن متجاوز و به عبارت بهتر خیانت به مام میهن روی آورد...

مدیر بازدید : 226 1394/02/14 نظرات (0)

 

روز جمعه 31تیر1367، در قرارگاه اشرف (واقع در صدکیلومتری شمال غرب بغداد) جلسه‌یی برگزار شد و مسعود رجوی تصمیم خود را برای اجرای عملیاتی تحت عنوان فروغ جاویدان و فتح تهران اعلام کرد. تعداد نیرو‌های مهیاشده برای این عملیات در حدود 4500 تا 5000 نفر برآورد شده‌اند.(72) این افراد در قالب 25 تیپ رزمی (هریک با استعدادی حدود 160 تا 180نفر)، سازمان‌دهی و برای اجرای عملیات در 5 محور به این شرح تقسیم‌بندی شدند:

1. محور اول به فرماندهی مهدی براعی با 3 تیپ تحت امر برای تصرف شهرهای کرند و اسلام آباد.

2. محور دوم به فرماندهی ابراهیم ذاکری با 5 تیپ تحت امر، برای تصرف کرمانشاه.

3. محور سوم به فرماندهی محمود مهدوی با 2 تیپ تحت امر، برای تصرف همدان.

4. محور چهارم به فرماندهی مهدی افتخاری با 2 تیپ تحت امر، برای تصرف قزوین.

5. محور پنجم به فرماندهی محمود عطایی و معاونت مهدی ابریشم‌چی با 13 تیپ تحت امر، برای تصرف تهران. (73)

همان‌گونه که در این تقسیم‌بندی هم آمده است، تصرف شهرهای بزرگی مثل کرمانشاه، همدان، قزوین و تهران جزو اهداف این عملیات به شمار می‌آمد.

عراق در عملیات فروغ جاویدان، نیروهای مجاهدین خلق را به انواع تجهیزات از جمله تانک، نفربر، خمپاره‌انداز، تیربار، توپ‌های 122میلی‌متری و 106 میلی‌متری، کامیون و خودرو مجهز کرده بود. همچنین ارتش عراق علاوه بر اجرای آتش سنگین و بی‌سابقه‌ی توپ‌خانه، هم‌زمان با پیش‌روی نیروهای مجاهدین در خاک ایران برای ممانعت از عملیات هوایی ایران علیه قوای مجاهدین، با هواپیماهای جنگی خود پایگاه‌های هوایی همدان، دزفول و نیز پادگان تیپ2 سقز و پایگاه هوانیروز کرمانشاه را بمب‌باران کرد.(74)

بدین تربیت، سازمان مجاهدین خلق بر اساس تحلیل و برداشت خود و با مغتنم دانستن فرصت پیش‌آمده، در سوم مرداد 1367، عملیات خود موسوم به فروغ جاویدان را آغاز کرد. طبق برنامه‌ریزی‌های انجام‌شده، در این روز، یگان‌های....

مدیر بازدید : 323 1394/01/26 نظرات (0)

در ادامه‌ی سال1366، ارتش سازمان عملیات‌های متعددی را علیه نیروهای ایرانی اجرا کرد که بنا به گزارش منابع خود سازمان مجاهدین، خلاصه‌ی این اقدامات و نتایج آن چنین است:(64)

3 مرداد: حمله به یکی از پایگاه‌های لشکر81 زرهی باختران در منطقه‌ی عمومی سرپل ذهاب که به انهدام 8 پایگاه ارتش، اسارت 21تن و کشته یا زخمی شدن 67 نفر از نیروهای ایرانی انجامید.

9 مرداد: حمله به 9 پایگاه سپاه در گیلانغرب و کشتن 76 نفر، زخمی کردن 75 تن و  به اسارت گرفتن 3 نفر.

26 مرداد: کمین بر سر راه نیروهای ارتش در نوار مرزی سورن از توابع بانه و وارد آوردن تلفات به140 نفر از نیروهای ایرانی و اسیر کردن 14 نفر.

31 مرداد: حمله به 2پایگاه ارتش در سردشت و کشتن یا مجروح کردن110 نفر و اسارت 11 نفر.

11 شهریور: تهاجم به 3 پایگاه ایران در دهلران و موسیان و کشتن 113تن و به اسارت گرفتن 16 نفر از نیروهای ایرانی.

31 شهریور: حمله به یکی از پاسگاه‌های مرزی سپاه در منطقه‌ی مهران که در نتیجه‌ی آن 18تن اسیر و 50 نفر کشته یا زخمی شدند.

سازمان در پایان سال1366 بیلان کاری خود را بدین شرح ارائه داد: 99 عملیات همراه با وارد کردن تلفات به 9300 تن از نیروهای ایرانی و به اسارت گرفتن 860 نفر. این در حالی است که مجموع گزارش‌های نیروهای نظامی ایران ‌در سال1366 نشان می‌دهد که از تیر تا دی این سال ارتش سازمان کم‌تر از40 مورد عملیات انجام داده بود و تلفات وارد شده به نیروهای ایران نیز کم‌تر از یک‌صدم آمار اعلامی سازمان، بوده است.(65)

 

عملیات‌های بهار 1367

سیر عملیات‌های نظامی‌ و تبلیغات گسترده درباره‌ی آن‌ها و نیز افزایش پشتیبانی حامیان عراق از سازمان مجاهدین موجب شد که این سازمان خواستار سهم و نقش بیش‌تری در استراتژی نظامی‌ حکومت بعث عراق شود. نتیجه‌ی این امر پس از چند ماه توقف عملیات نظامی، تغییر و تقویت سازمان‌دهی ارتش مجاهدین بود که اولین نمود آن اجرای عملیاتی موسوم به "آفتاب" در آستانه‌ی حمله‌ی گسترده‌ی عراق برای بازپس‌‌گیری فاو، در منطقه‌ی فکّه بود. در نخستین ساعات بامداد هشتم فروردین1367، در منطقه‌ی مرزی فکّه، ارتش عراق و ارتش سازمان، عملیاتی را آغاز کردند که به گفته‌ی سازمان....

مدیر بازدید : 164 1393/12/03 نظرات (0)

بازجویی از اسیران ایرانی: علی‌اکبر راستگو، که در گذشته از اعضای عالی‌رتبه‌ی سازمان بوده است، در کتاب خود در این باره نوشته است: یکی دیگر از اقدامات نیروهای سازمان کسب اطلاعات از نیروهای ایرانی بود که به اسارت درمی‌آمدند.(54) افراد سازمان به دلیل کسب اطلاعات اولیه از طریق شنود بی‏سیم ایرانی‌ها و اشراف نسبی به اطلاعات نظامی مناطق جنگی و نیز تسلط به زبان فارسی در تخلیه‌ی اطلاعاتی اسرا بهتر از نیروهای عراقی عمل می‌کردند. آن‌ها با شکنجه‌ی‌ اسیران، اخبار و اطلاعات‌شان را تا حد امکان تخلیه و به سرویس اطلاعاتی ارتش عراق منتقل می‌کردند.

تخلیه‌ی تلفنی: تخلیه‌ی تلفنی یا کسب اطلاعات با استفاده از تلفن، یک روش آسان، ارزان و بی‌خطر برای جاسوسی است. این روش با استفاده از تکنیک‌های گوناگون اجرا می‌شود و میزان موفقیت آن بستگی کامل به مهارت فرد تخلیه‌کننده و سهل‏انگاری و حسن‌نیت بی‌جای فرد تخلیه‌شونده دارد.

نوارهای مربوط به مذاکرات سران سازمان مجاهدین با افسران سرویس‌های اطلاعاتی عراق که پس از سقوط حکومت بعثی به دست آمد، حکایت از آن دارد که حکومت عراق امکانات مخابراتی گسترده‌یی در اختیار سازمان گذاشته بود و آن‌ها با استفاده از این امکانات، تماس‌های تلفنی متعددی با افراد مختلف در داخل کشور می‌گرفتند و به جاسوسی می‌پرداختند‌.(55) به دستور صدام، بهترین امکانات تخلیه‌ی تلفنی در اختیار سازمان قرار گرفت؛ تخلیه‌ی تلفنی و جمع‌آوری اطلاعات از جبهه‌های جنگ، یکی از وظایف اصلی مقرهای سازمان در مناطق هم‌جوار با ایران به شمار می‌آمد. راه‌اندازی شبکه‌ی ارتباطی بین مقرهای سازمان....

مدیر بازدید : 136 1393/11/29 نظرات (1)

 

هدف از انتقاد رفع نواقص افراد است. در فرقه رجوی فضای انتقاد و انتقاد از خود سیار بالاست، ولی انتقاد از رهبری اکیداً ممنوع، عبور از خط قرمز محسوب می شود که جرمی نابخشودنی است. در رابطه با افراد، اگر برکسی انتقادی وارد باشد و فرد نتواند آن انتقاد به خود با دیگری را در جمع مطرح کند، خودبخود ایزوله می شود و در همه عرصه ها قفل و بسته می گردد. بنابراین افراد می بایست هرچه بیشتر بر خود و دیگران تیغ بکشند و تشکیلات عدم تیغ کشی انتقادی را نشانه کند بودن و مسئله دار شدن فرد می دانند. گاه فضای انتقاد به فضای سرکوب تبدیل می شود.

.رجوی ریشه هرگونه اعتراض و انتقاد دیگران نسبت به خود را در اذهان سوزانده و از بین برده است. چرا که انتقاد به رهبری را نشانه انحراف و......

مدیر بازدید : 409 1393/11/29 نظرات (0)

 

یکتاپرستان تکفیری- وهابی و مدعیان ددمنش حامی خلق، برای رسیدن به قدرت و اهداف شوم از هیچ جنایتی دریغ نمی کنند. مبارزان انقلابی، همان هایی که مریم رجوی دوست و عزیزشان خطاب می کند؛ از سربریدن مخالفان خسته شده و ره آتش کشیدنشان را شروع کرده اند.

بی رحمی و درنده خویی از غریزه طبیعی گرگ هاست. صفات بارز گرگ ها نیز به تروریست ها سرایت کرده و بعضاً جنایاتی مرتکب می شوند که در نوع خود بی نظیرند. رجوی در رأس فرقه ی مافیایی از گذشته تا حال انسان های بیگناه و بیشماری را به کام مرگ کشانده، در کمال شقاوت و اوج بیرحمی، آنها را با آتش گلوله، ریختن نفت و بنزین به خاکستر تبدیل کرده است.
از ترور و قتل و سوزاندن جسد سه پاسدار توسط سازمان مجاهدین (منافقین) در اوایل انقلاب تا خودسوزی های اجباری و تحمیلی اعضای فرقه....
Bottom of Form

مدیر بازدید : 170 1393/11/28 نظرات (0)

 

سازمان مجاهدين خلق در دهه هاى چهل و پنجاه شمسى، شكل گرفت و پا به مبارزه مسلحانه بر ضد ديكتاتورى پهلوى گذاشت. تجربيات انقلابيون دوران قبل از ظهور خود را بكار برد و با توجه به رويكرد مردمى آن انقلابات وجهه مثبتى در بين مردم ايران به خود اختصاص داد و جوانها و قشر تحصيلكرده به سمت سازمان تمايل و گرايش پيدا كردند و راه درستى در مسير مبارزه با شاه در پيش گرفتند و خواهان برگشت حقوق تضييع شده قشر پائين جامعه كه اكثريت مردم ايران را تشكيل ميداد، بودند و اين براى انسانهاى آزاده و تحصيل كرده يك فرصت در خدمت به خلق و دستيابى به آزادى و حقوق برابرى افراد جامعه ايران بود.

بعد از ضربه شاه و دستگيرى مؤسسين سازمان و اعدام توسط ساواك، هدايت و پيشبرد خط و مسير اوليه و اهداف و اصول آرمانى سازمان نيز به انحراف رفت. بعد از انقلاب هم سران حكومت جديد تره براى سازمان خرد نكرد و بدرستى ماهيت انحرافى آنرا تشخيص داد و وقتى كه ديگر جايى در ايران براى شخص رجوى وجود نداشت، خود را نجات داد و بقيه را از دم تيغ صياد گذراند كه به بقاء خودش ادامه دهد، سپس به دامن دشمن مردم ايران يعنى صدام حسين كه در جنگ مستقيم با مردم ايران بود، خزيد و ماهيت ضد ايرانى و انحرافى خود را به بهترين صورت نمايان ساخت و در كشتار مردم بيگناه....

مدیر بازدید : 174 1393/11/20 نظرات (0)

 

پس از ورود رجوی به عراق، نیروهای نظامی ‌سازمان سلسله عملیات‌هایی را در طول نوار مرزی ایران با حمایت و پشتیبانی ارتش عراق علیه نیروهای ایران در مناطقی مانند سردشت، دهلران، مریوان، سرپل ذهاب، جنوب بانه و ارتفاعات کرمانشاه اجرا کردند. در این عملیات‌ها تلفات جانی و تسلیحاتی فراوانی به برخی یگان‌ها و پایگاه‌های پراکنده‌ی نیروهای نظامی ‌ایران وارد شد. بر اساس آمار، این عملیات‌ها برای سازمان یک موفقیت محسوب می‌شد و با طراحی و خواست ارتش عراق و در قالب برنامه‌‌های جنگی حکومت صدام سیر صعودی داشت.(49)

سازمان به ویژه پس از استقرار مرکزیت آن در عراق، به شیوه‌های گوناگون دولت بعثی عراق را برای دست‌یابی به اهدافش یاری می‌کرد، که از جمله فعالیت‌ها و خدمات سازمان به عراق می‌توان به این موارد اشاره کرد: اجرای عملیات‌های خراب‌کاری و ترور در داخل ایران به ویژه ترور رزمندگان و فرماندهان نظامی ایران؛ جاسوسی از فعالیت‌های نظامی ایران؛ به راه انداختن تبلیغات و شایعات ضد ایرانی از طریق رادیوی این سازمان در عراق به منظور تضعیف اراده و کاهش حمایت عمومی از جبهه‌های نبرد؛ شنود مکالمات بی‌سیمی و تلفنی نیروهای ایرانی؛ ارائه‌ی اطلاعات ارزشمندی درباره‌ی تأسیسات نظامی و اقتصادی ایران به سازمان‌های اطلاعاتی عراق و در مواردی درگیری مستقیم و حمله به نیروهای ایرانی در جبهه‌های جنگ.(50)

 

مهم‌ترین خدمات اطلاعاتی سازمان به عراق

سازمان در این برهه علاوه بر کمک‌های نظامی به ارتش عراق، در زمینه‌ی اطلاعاتی نیز به دولت عراق خدمات شایان توجهی کرد که به طور کلی مهم‌ترین آن‌ها را می‌توان تحت عناوین جاسوسی برای عراق، شنود در جبهه‌ها، بازجویی از اسیران و تخلیه‌ی تلفنی طبقه‌بندی کرد.

جاسوسی به نفع عراق: جاسوسی را می‌توان یکی.....

مدیر بازدید : 183 1393/11/12 نظرات (0)

یکی از مهم‌ترین دلایل هم‌کاری علنی رجوی با حکومت بعث عراق را می‌توان تمایل وی برای به رسمیت شناخته شدن در عرصه‌ی دیپلماتیک دانست؛ در این دوران و پس از اقدامات خراب‌کارانه و تروریستی سازمان در ایران، در واقع رجوی پایگاهی در داخل کشور نداشت به همین دلیل و با توجه به خوی قدرت‌طلبی وی، از هر طریق ممکن، نزدیک شدن به یک دولت بیگانه- که ابرقدرت‌ها نیز از آن حمایت می‌کردند- و مذاکره با آن در واقع نوعی رسمیت یافتن شورای ملی مقاومت و رجوی در عرصه‌ی منطقه‌یی و بین‌المللی به شمار می‌آمد و رجوی تصور می‌کرد که از این رهگذر سریع‌تر می‌تواند به امیال قدرت‌طلبانه‌ی خود دست یابد.

انقلاب ایدئولوژیک در درون سازمان، یکی دیگر از رویدادهای مهم این دوره است. مسعود رجوی 7 بهمن 1363 در اطلاعیه‌یی مریم قجر عضدانلو (همسر مهدی ابریشم‌چی) را به عنوان هم‌ردیف مسئول اول سازمان (یعنی مسعود رجوی) معرفی کرد؛ به دنبال این خبر، سازمان با صدور اطلاعیه‌یی از ازدواج مریم و مسعود خبر داد، پس از آن علی زرکش و محمود عطایی کادرهای شماره 2 و 3 نامه‌هایی نوشته و اعلام کردند که چون یکی از زنان سازمان به مرحله‌ی رهبری رسیده، پس وی بر هر فرد دیگری جز شخص رهبر سازمان حرام است؛ متعاقباً رادیوی سازمان در 27 اسفند1363 خبر طلاق مریم رجوی از ابریشم‌چی......

مدیر بازدید : 157 1393/11/01 نظرات (0)

 

سازمان مجاهدین، با ورود به فاز مسلحانه و برای براندازی نظام جمهوری اسلامی، به اقدامات تروریستی روی آورد. این سازمان علاوه بر ترورهای کور و بی‌هدف مردم بی‌گناه کوچه و بازار، شخصیت‌های سیاسی و مسئولان نظام را  نیز ترور می‌کرد. در 6 تیر 1360 آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای در مسجد ابوذر تهران، هدف سوء قصد عوامل سازمان مجاهدین خلق قرار گرفت و مجروح شد. روز بعد در 7 تیر1360، سازمان، در عملیاتی تروریستی، با گذاردن بمب در ساختمان حزب جمهوری اسلامی در تهران، آیت‌الله بهشتی و 72 تن از یاران امام خمینی را به شهادت رساند. در 14 مرداد1360 دکتر حسن آیت‌ نماینده‌ی مجلس خبرگان و نماینده‌ی مجلس شورای ملی و عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، به دست افراد سازمان مجاهدین ترور شد. این سازمان در 8 شهریور همین سال، در فاجعه‌ی تروریستی دیگری، با انفجار بمب در ساختمان نخست‌‌وزیری، محمدعلی رجائی رئیس‌جمهور و محمدجواد باهنر نخست وزیر را ترور کرده و به شهادت رساند. در 7 مهر1360سید عبدالکریم هاشمی‌نژاد دبیر حزب جمهوری اسلامی استان خراسان، به دست یکی از اعضای سازمان، ترور شد. همچنین در 30 آذر 1360 آیت‌الله عبدالحسین دستغیب امام جمعه‌ی شیراز، بر اثر انفجار بمب، به شهادت رسید که سازمان مجاهدین مسئولیت این حادثه و ترور را برعهده گرفت.(31)

بدین ترتیب، سازمان مجاهدین خلق از ۳۰ خرداد۱۳۶۰ رسماً وارد دوره‌ی جنگ مسلحانه با نظام جمهوری اسلامی شد که سازمان آن را فاز نظامی می‌نامید. در واقع نظریه‌پردازان سازمان معتقد بودند که در پیش گرفتن فاز نظامی در نهایت به پیروزی سازمان و سرنگونی جمهوری اسلامی خواهد انجامید؛ این افراد بر این باور بودند که سازمان ضمن داشتن درکی واقع‌بینانه از نظام جمهوری اسلامی و ماهیت آشتی‌ناپذیر آن، استراتژی مبارزه‌ی مسلحانه و وارد آوردن ضربات تعیین‌کننده [با هدف سرنگونی نظام] و در نهایت تشکیل آلترناتیو را در دستور کار خود قرار داده است.(32)

مسعود رجوی در تابستان 1361 سلسله مصاحبه‌‌هایی با نشریه‌ی اتحادیه انجمن‌های دانشجویان مسلمان در خارج از کشور انجام داد....

مدیر بازدید : 171 1393/10/24 نظرات (0)

 

به اعتقاد شماری از تحلیل‌گران، این تغییر موضع و آغاز هم‌کاری‌‌های گسترده‌ی نظامی و امنیتی سازمان با عراق که ابتدا غیر علنی بود و بعد به سرعت آشکار شد، ثابت می‌کند که از ابتدا، موضع سازمان در مورد جنگ، به دور از صداقت و فرصت‌طلبانه بوده است.(25)

به دنبال بالا گرفتن اغتشاشاتِ اعضای سازمان، رویارویی علنی آن‌ها با مردم، زدوخورد خیابانی و ایجاد ناآرامی در خیابان‌ها، مجاهدین خلق تصمیم گرفتند که در مقابل رهبر انقلاب و دوربین خبرنگاران یک راه‌پیمایی به طرف جماران به راه بیندازند، به منظور آماده‌سازی زمینه‌‌های لازم برای حرکت، آن‌ها نامه‌یی به حضور امام نوشتند؛ افراد سازمان در این نامه کوشیدند در همه‌ی اغتشاشات و درگیری‌ها مردم را مقصر جلوه داده و خود را تبرئه کنند، همچنین تلاش کردند تا مسائل وقت سازمان را تحت پوشش گذشته‌ی سازمان و بنیان‌‌گذاران آن قرار دهند. 

این گونه تحرکات، تشنج‌آفرینی‌ها و عملیات‌های متعدد تروریستی و خرابکارانه‌ی سازمان در حالی انجام می‌شد. که با گذشت نه ماه از جنگ، نیروهای ایرانی نتوانسته بودند به پیروزی چندانی در آزادسازی مناطق اشغالی دست یابند....

مدیر بازدید : 180 1393/10/20 نظرات (0)

آقای داوود باقروند عضو سابق مرکزیت

زمینه سازی برای انتقال فرزند به اروپا

 

در بحث نیرو بود که درباره محمد ( مصطفی رجوی ) به قول خودش خرچه خودش حرف زده ، این کار را می کرد که بقیه به اصطلاح کار خودشان را بکنند . می گفت مصطفی مطرح می کند  نمی خواهد در تشکیلات باشد و می خواهد برود و درس بخواند و برگردد فرانسه و می گفت کاظم رجوی را مثال می زند که در تشکیلات نبود ولی خوب کارش را می کرد . حرف مصطفی این بوده که نمی خواهد مجاهد باشد. در واقع این حربه مصطفی بوده که بزند بیرون و پدرش این را می دانست. نمی گفت هیچ چیز را قبول ندارد . می گفت بروم درسم را بخوانم ولی برای سازمان کار می کنم . پدرش هم حسابی عصبانی بود و می گفت اگر از قرآن هم استدلال می کرد ، آن را پاره می کردم. حالا برای من کاظم رجوی را مثال می زند . حسابی به کاظم رجوی نیز توپیده بود که زیر آب او را در ذهن مصطفی بزند .کلا بچه های سازمان که در همین دستگاه مافیایی به عراق آورده شده بودند ، تماما ضد بودند و هیچ کدام نمی خواستند در تشکیلات بمانند . از جمله همین مصطفی . وقتی موضوع پاره کردن قرآن را با عصبانیت گفت ، مریم واکنش نشان داد که جلوی دیگران است و کنترل اعصابش را داشته باشد . مصطفی در برنامه ی بردن به خارج نبود ، به دلیل روشنی که احتمال دارد برود سراغ آمریکا یا برود ایران ، پس باید از قبل زیر آب او را در تشکیلات زد و ذهن ها را آماده کرد.....

مدیر بازدید : 123 1393/10/16 نظرات (0)

درگیری نظام جمهوری اسلامی با صدام، بنی‌صدر و سازمان را به این طمع واداشته بود که تا حد امکان برای تضعیف خط امام در داخل کشور بکوشند. آن‌ها با این‌ تصور که امام و امت به دلیل درگیر جنگ بودن قدرت باز کردن یک جبهه‌ی داخلی را ندارند، به خود اطمینان می‌دادند که پیروان خط امام برای حفظ قدرت، حاضر به هر گونه‌ عقب‌نشینی از ملاک‌های مکتبی انقلاب خواهند بود.(18)

در سال 1359 هم‌زمان با اوج‌گیری برخوردهای نظامی عراق و ایران در مرزهای غربی و جنوبی کشور، در عرصه‌ی داخلی، همچنان سازمان یک عامل اصلی تشدید تنش‌‌ها و درگیری‌‌های داخلی در شهرهای مختلف کشور به حساب می‌آمد.(19)

در وضعیتی که لزوم وحدت عام و فراگیر در برابر تجاوز وسیع عراق به خاک ایران- که مجاهدین خلق خود نیز ادعای آن را داشتند- بر کسی پوشیده نبود، در عرصه‌ی درگیری‌های سیاسی داخل کشور، سازمان از مواضع واگرایانه‌ی خود در باره‌ی نظام و نهادهای نوپای آن دست برنداشته و همچنان بر طبل ادّعاهای خود مبنی بر تشنج‌‌آفرینی و متهم کردن نهادهای نظام به انجام دادن اعمال غیرقانونی، می‌کوبید.(20)

از سوی دیگر، سازمان عرصه‌ی حساس و پیچیده‌ی جبهه‌‌های جنگ.....

مدیر بازدید : 160 1393/10/16 نظرات (0)

آقای داوود باقروند از اعضای سابق مرکزیت

سرکوب مسأله دارها

بحث دیگر نشست  ، معضل نیروهای مسأ له دار بود که مسعود از ابتدای بحث وانمود می کرد که خیلی دست پری دارد و باید قاطع عمل کرد . علت هم این بود که کلاً تشکیلات ، سیاست منافقانه ای را در زمینه تشکیلاتی پیش می برد . وقتی در نشست های بالا بحث می شد که نیروها اذیت می کنند ، آنقدر چپ می زدند که انگار شنونده آدم پیه ای است و چرا بی عرضه است و چرا نمی تواند از پس حل مشکلات افرادی مانند اینها ( مساله دارها ) بر آید اما وقتی نوبت برخورد خودشان با همان نیروها می شد ، آن قدر راست می زدند که همه را عصبانی می کردند. وای به روزی که در اثر همین تحریکات بالاترها ، فرمانده ای با نیرو برخوردی می کرد یا دیگر سر کار نمی آمد. نامردی اینجا بود که نیرو از کارکردهای تشکیلات می برید اما با نامردی و منافقانه تحریک به  بد رفتاری و سخت گیری و فشار می شد و وقتی کسی یک صدم این کارها را می کرد ، هم چوب خراب کردن نیرو را می خورد هم این که بدهکار می شد که بالاترها مرتب نیرو می سازند و فرماندهان دارند نیرو را خراب می کنند .

ابتدا گذاشت فرماندهان نیرو بیایند و یکی یکی مشکلات را بگویند . حرف آنها این بود که بابا ، طرف می گوید ، اصلا کسی نمی خواهد بماند و می گویند چرا ما را نگه داشته اید . به همین اعتبار صبح ها کسی سر کار نمی رود و باید خلاصه هر کدام را از زاویه خودش مطرح می کرد که وقتی بحث سر رهنمود عملی بود که کسی که نافرمانی می کند را برخورد بکنیم و ... مسعود باید حرف مشخصی بزند . اینجا بود که مریم و دیگر زنان وارد می شدند و جلوی این کار را که حرف مشخصی بزند ، گرفتند . علت هم این بود که اگر طبق حرف های او عمل می شد که بسیار هم چپ می زد که بریزید سر نیرو و پدرش را در بیاورید.....

مدیر بازدید : 188 1393/10/09 نظرات (0)

2. از انقلاب اسلامی تا آغاز جنگ

سازمان مجاهدین خلق پس از پیروزی انقلاب، می‌کوشید خود را همراه مردم و مدافع حقوق آنان نشان دهد. این سازمان هنگام برگزاری همه‌پرسی نظام جمهوری اسلامی ایران در فروردین 1358، به طور ضمنی با پرسش "جمهوری اسلامی، آری یا نه"، مخالفت می‌کرد، پس از آن نیز در انتخابات خبرگان قانون اساسی، شرکت نکرد. بعدها در انتخابات اولین دوره‌ی ریاست‌جمهوری مسعود رجوی خود را کاندیدای ریاست‌جمهوری کرد، اما امام خمینی، با یک موضع‌گیری قاطع اعلام کردند کسانی که به قانون اساسی رأی مثبت نداده‌اند، حق ندارند، رئیس‌جمهور شوند. پس از آن، سازمان به دلیل حذف کاندیدای خود، انتخابات ریاست‌جمهوری را تحریم کرد.(10)

رهبری سازمان بعد از این‌که خود را در تضاد با رهبری انقلاب قرار داد، برای حفظ چهره‌ی اعتقادی و جلوه‌ی میهنی تشکیلات، با بهره‌گیری از شخصیت آیت‌الله طالقانی به سیاست خود مبنی بر شکاف با رهبری ادامه داد.(11)

پس از تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی و فوت آیت‌الله طالقانی، مجاهدین که از اختلافات اصولی بنی‌صدر با حزب جمهوری اسلامی در مجلس خبرگان و جبهه‌گیری وی در مقابل خط امام (پس از تصدی پست ریاست‌جمهوری) مطلع شده بودند....

مدیر بازدید : 167 1393/10/06 نظرات (0)

آقای داوود باقروند از اعضای سابق مرکزیت

مسعود ماند و مریم را فراری داد

بحث بعدی ، موضوع رفتن یا ماندن مریم در عراق بود . در مجموع خیمه شب بازی را این طور می چیدند که مسعود اصرار می کرد ، مریم برود خارج و در جریان جنگ در عراق نباشد . پیشنهاد دهنده هم خود مسعود بود . تمام ستاد بالا نیز حرف مسعود را تایید می کردند ولی تنها یک نفر بود که مخالفت می کرد که نرود و آن خود مریم بود . مسعود این گونه بحث می کرد که چون شرایط متحول است و معلوم نیست چه پیش می آید ، پس حداقل یک نفر بیرون از معرکه ادامه دهنده باشد . از طرفی نیز مریم بحث می کرد ، مسئولیت اول من حفاظت از مسعود است . پس باید بمانم و از مسعود در عراق حفاظت کنم و این طوری به اصطلاح دهان ستاد را نیز می بست . در نهایت بحث را به همین شکل خاتمه می دادند که هر دو در عراق هستیم . بعد از جنگ و سقوط عراق ، فیلم هایی را که رویش ترانه گذاشته بودند ، نشان می دادند که می فهمیدیم نشست خداحافظی اکیپ فرانسه بود.....

مدیر بازدید : 209 1393/10/01 نظرات (0)

 

به گفته‌ی یکی از اعضای مرکزی مجاهدین، از نظر سازمان مبارزه‌ی جدی علیه امپریالیسم و دست‌نشاندگان آن بایستی مبتنی بر یک ایدئولوژی اسلامی راستین می‌بود و به این منظور باید زوائد و پیرایه‌‌های اسلام زدوده می‌شد. بر همین اساس، به ویژه شماری از اعضای بعدی سازمان، روحانیت را رد کرده و نقشی برای آن قائل نبودند، آن‌ها عقیده داشتند که باید اسلام اصیل و بی‌پیرایه را از سرچشمه‌ی زلال آن، یعنی قرآن و تا حدودی نهج‌البلاغه، آن هم بر پایه‌ی استنباط خود سازمان که به اصطلاح مجهز به علم مبارزه و تشخیص صحیح از سقیم در اوضاع پیچیده‌ی امروزی است، به دست آورد. این افراد از سوی دیگر، پیامبر اسلام(ص) و ائمه‌ی هدی(ع) را معصوم ندانسته و معتقد بودند که آن‌ها نیز دچار خطا و اشتباه می‌شدند.(5) در بخش سیاسی و اجتماعی، بیش‌تر آنان به نوعی تحت تأثیر مارکسیسم- لنینیسم قرار داشته و در علوم اجتماعی، دیدگاه‌های چپ را به عنوان مسائل علمی می‌پذیرفتند و در مورد مسائلی مانند طبقات جامعه و مناسبات آنان با مسئله‌ی تولید و به طور کلی نظریه‌ی ماتریالیسم و غیره ایده‌های آنان تفاوت چندانی با آموزه‌های مارکسیسم نداشت....

مدیر بازدید : 160 1393/09/29 نظرات (0)

آقای داوود باقروند از اعضای سابق مرکزیت

امپریالیسم سابق

راست روی یا چپ روی

از زاویه نظامی مسعود خان بحث می کرد که آمریکا پا نشده از آن جا بیاید این جا و یا ما که با اوکاری نداریم ، درگیر شود . در ضمن از آن جا که فکر می کرد از جنوب و یا از کرکوک می آیند ، می گفت ما باید به شرق برویم که در مسیر آنها قرار نگیریم ! اگر هم جلوی ما را گرفتند ، می گوییم ما که هستیم و می خواهیم برویم به میهن خودمان . در یک جا که بچه ها بحث می کردند که مساله به این سادگی که گفته می شود نیست ، مطرح کرد که خب اگر ( آمریکا ) ما را شروع به بمباران کند و در مسیر رفتن به ایران مورد حمله قرار بگیریم ، تغییر استراتژی می دهیم چون اگر ما را این جا بزند یعنی همان دشمن ماست و دارد از رژیم دفاع می کند و جلوی سرنگونی او را می گیرد !پس مجاز هستیم در جهت استراتژی اصلی خودمان با هر کس که به او کمک می کند ، درگیر شویم . این کار از زاویه چپ و راست های استراتژیک مجاز و مشروع است ، چون اگر ما وارد هیچ درگیری دیگری نشویم به این دلیل است که می خواهیم همه قوای خود را برای استراتژی اصلی خودمان بکار بگیریم و انرژی هدر ندهیم . حالا که این دو در یک جهت و علیه ما هستند ، دیگر این همان دشمن است . اگر این جا دارد می زند ، حتما در مسیر قزوین نیز خواهد زد ، چون ما که درگیر نیستیم ، پس علت زدن چیزی جز ادغام شدن سمت و سو و اهداف آمریکا و رژیم در ایران نیست و تغییر استراتژی ( اجتناب از آمریکا و درگیری با او ) است.

( بنابراین مشاهده می شود که وقتی آدم جدی نیست و اصلا بلیت و پاسپورت و ویزا را نیز آماده کرده تا کجا می تواند در پوشال بافی چپ بزند ! )

 

پیش به سوی کالیفرنیا 

البته در جلسه ، این کار و این حرف جذبه داشت ، چون قرار بود خودش و مریم باشد و در پایین نیز کسی از آمریکا خوشش نمی آمد ، اما دم خروس این لاف های کذایی در بحث سیاسی بیرون می زند . در بحث سیاسی مطرح می کرد که اگر نشود ، ریل حمله را برویم ، به هر دلیل با آمریکا وارد بحث می شویم که ما درگیر جنگ نبوده ایم و ایرانی هستیم....

مدیر بازدید : 145 1393/09/24 نظرات (0)

مقدمه

جنگ را می‌توان وضعیتی بین دو کشور (یا دو یا چند گروه از کشورها) دانست که در آن دو طرف می‌کوشند از طریق اقدامات مسلحانه به اهداف (و در واقع منافع) مورد نظر خود دست یابند و طرف مقابل را به پذیرش خواسته‌های خود وادار کنند؛ براساس این تعریف، همه‌ی منابع و امکانات دو طرف به کار گرفته می‌شود و بدین ترتیب در عرصه‌ی عمل، جنگی تمام عیار رخ می‌دهد.

جنگ ایران و عراق که با تهاجم سنگین و همه جانبه‌ی ارتش بعثی به ایران به طور رسمی در 31 شهریور 1359 آغاز شد، یکی از مهم‌ترین جلوه‌های جنگ تمام عیار در تاریخ بشری است. از رهگذر این نگاه فراگیر به پدیده‌ی جنگ است که رویدادهایی مثل جنگ شهرها، جنگ شیمیایی، نبرد نفت‌کش‌ها، نقش گروه‌ها و احزاب معارض و... معنا پیدا می‌کنند.

عوامل متعددی بر سیر تحولات و سرنوشت هر جنگ تأثیر می‌گذارند، از جمله قابلیت و آمادگی رزمی، توان دیپلماتیک، قدرت اقتصادی، حمایت‌های خارجی، پشتیبانی داخلی و گروه‌ها و سازمان‌های سیاسی. در جنگ ایران و عراق نیز عامل اخیر یعنی دسته‌بندی‌های سیاسی نقش بسیاری داشت. شاید بتوان سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را تأثیرگذارترین تشکیلات سیاسی در طول جنگ دانست؛ چراکه این سازمان با داشتن سابقه‌ی مبارزاتی، توان تشکیلاتی و تبلیغاتی و تجربه‌ی جنگ چریکی با حکومت پهلوی و سپس نظام جمهوری اسلامی حضور مؤثر و پررنگی در جنگ، به ویژه در ماه‌های پایانی آن داشت.

پژوهش حاضر به دنبال پاسخ‌گویی به این پرسش است که نقش و تأثیر سازمان مجاهدین خلق در جنگ ایران و عراق چه بوده است؟ به این منظور، نگارنده با مبنا قرار دادن نقش سازمان در جنگ و نیز تحولات درونی آن و براساس زمان‌بندی تاریخی (مبتنی بر نقاط عطف اقدامات سازمان) به بررسی نقش، عملکرد، استراتژی، تحلیل‌ها و ماحصل کار این سازمان در طول جنگ ایران و عراق پرداخته است. مطالب مقاله ذیل شش سرفصل کلی با عناوین 1. تاریخچه‌ی مختصری از شکل‌گیری سازمان و تحولات آن از بدو تأسیس تا پیروزی انقلاب اسلامی. 2. از انقلاب اسلامی تا آغاز جنگ. 3. از آغاز جنگ تا 30 خرداد1360. 4. از 30 خرداد 1360تا استقرار مرکزیت سازمان در عراق. 5. سازمان در عراق و تشکیل ارتش آزادی‌بخش ملی. 6. فروغ جاویدان، تنظیم شده است.....

مدیر بازدید : 184 1393/09/24 نظرات (0)

آقای داوود باقروند از اعضای سابق مرکزیت

استراتژی سرگردان

بحث بعدی ، طرح نظامی در صورت شروع جنگ بود. ابتدا یک گزارش پوشالی از وضعیت آمادگی های نظامی از فرماندهان انتخابی خودش گرفت و کاسه لیس ها نیز پای میکروفون رفتند و مطالبی برای کمک به شیادی ایشان گفتند که آماده هستیم. در بحث نظامی ابتدا مطرح کرد که چون این جنگ ، جنگ ما نیست و ما با یک طرف جنگ داریم ، آن هم جمهوری اسلامی است ، بنابراین تقصیری نداریم. این که در چنین شرایطی قرار گرفتیه ایم ، ربطی به خط و خطوط استراتژیک ، نظامی و سیاسی ما ندارد. مساله ای است خارج از سیاست های ما ، حرکت های ما که منجر به بروز چنین شرایطی نشده است. ( اما به خود نمی گفت در عراق چه غلطی می کنی ؟ مگر پایه استراتژی تو در عراق چیست؟ مگر تو این پایه را طراحی نکرد ه ای ؟ مگر وقتی گفتند از فرانسه اخراج شده ای ، صد بار در بوق و کرنا نکردی که خیر ، از سال ها قبل این تصمیم ما بوده که به عراق برویم ...)  پس بی طرف باقی می مانیم و دنبال کار اصلی خودمان هستیم یعنی جنگ با ایران. به همین مناسبت ، اولا در تمامی تحرکات و تماس ها با عراق ، نباید بویی ببرند که قصد داریم چه کار کنیم. طرح دارای سه مرحله بود ، اول باید در مواضع اولیه اختفا بگیریم ، یعنی تمامی سلاح ها و مهمات و نیرو را در محل هایی که از قبل رفته و شناسایی و آماده کرده بودیم ، مخفی کنیم. این مرحله برای پاسخ به بمباران ها و جلوگیری از وارد شدن صدمات نظامی است . در این مرحله سران دستگاه نظامی یکی یکی می آمدند و از آماده بودن محل اختفا گزارش می کردند. ما خودمان مواضع را آماده کرده بودیم و در واقع دایره بزرگی بود که اطراف اشرف کشیده شده بود و یگان های نظامی در این دایره مستقر بودند. آمادگی ها نیز شامل شناسایی محل مناسب برای اختفا سلاح های سنگین مانند تانک ، توپ ها ، زرهی ها ، خودروها و البته افراد از موضع موقعیت نظامی و داشتن جان پناه مناسب مانند درون شیار و... بود.

گزارشی  هم خود مسعود از بمباران های غارهای تورا بورا می داد ( برای دلخوشی دیگران ) که می شود مخفی شد و بمباران های مهیب آمریکا تاثیری ندارد.....

مدیر بازدید : 176 1393/09/16 نظرات (0)

آقای داوود باقروند از اعضای سابق مرکزیت

نشست نظامی بعث و مجاهدین

موضوع بعدی نشست ،مساله جنگ و روابط با عراق بود . بعد از این ، علائم قریب الوقوع بودن جنگ را بر شمرد ، گفت : پیغام آمده بود که بروند ملاقات . وقتی رفته بودند ، صدام نبود ولی عزت ابراهیم  ، طارق عزیز و وزیر اطلاعات بوده اند .

در آن نشست عزت ابراهیم موضع رژیم صدام را مطرح می کند که قصد دارند در مقابل آمریکا ایستادگی کنند . انبوهی نیز خالی بندی کرده بود که مثلا چه طرح های نظامی داریم که جلوی آنها را بگیریم ولی حرف اصلی این بود که چون به لحاظ نظامی در یک جنگ کلاسیک نخواهیم توانست جلوی آمریکا دوام بیاوریم ، حدود هفت میلیون نفر را مسلح کرده ایم و داریم برای جنگ چریکی از مدت ها قبل آماده می شویم .

( در برخورد روزمره با مردم عراق و رژیم صدام وارتش او قابل فهم بود که تمامی آنها صد در صد حمله را محتمل می دیدند و داشتند برای آن آماده می شدند اما آقای رجوی اصرار داشت که احتمال کم است )

عزت ابراهیم اضافه کرده بود : گذشته از تمامی اقدامات عمومی خود می خواهیم سلاح ، مهمات ، سازماندهی و طرح آماده کنیم ، در اساس نیز روی حزب و ... حساب باز کرده ایم و مردم را نیز مسلح کرده ایم ، اما حرف همان کار چریکی بود که بحث تامین سلاح ، پول و سازماندهی آن بود و عدم تمرکز و ...

مدیر بازدید : 185 1393/09/10 نظرات (0)

آقای داوود باقروند از اعضای سابق مرکزیت فرقه رجوی

در ستایش انقلاب ایدئولوژیک :

هدف دیگر رجوی از این نشست این بود که انقلاب ایدئولوژیک که باعث شده بود ، هزاران خانواده نابود شوند وهزاران کودک بی مادر و پدر آواره اروپا و آمریکا شوند ، هزاران نفری که تعادل خود را در این جریانات از دست دادند و صدها نفری که به دست افراد بی لیاقتی که طی انقلاب به اصطلاح ایدئولوژیک رجوی یک شبه روی کار آمده بودند ، جانشان را از دست بدهند ، پایداری پیدا کند و سفید کاری بکند ، چون می دانست ته خط رسیده و دارد فرار می کند و قرار بود این همه درد و رنج و شکنجه که به حلقوم نیروهای خودش ریخته ، در جایی ثمر دهد ولی چون خودش می دانست چه کار می کند و قصد فرار دارد و مهم تر از آن ته خط استراتژی و تشکیلات و مبارزه مسلحانه خود ساخته اوست ، داشت سفید کاری می کرد . این کار را نیز به احمقانه ترین شکل انجام می داد و به وصیت نامه محمد عطا که فرمانده عملیات بود ، اشاره می کرد و همه چیز را به شقیقه ربط می داد.

وقتی قافیه آقای رجوی تنگ می آید ، خودش کم نمی آورد و از این دسته گل ها بسیار دارد که رو کند و وقاحت را برای هر استراتژی و تاکتیک به کار می گیرد....

مدیر بازدید : 182 1393/09/09 نظرات (0)

آموزش نظامی به اعضاء برای انجام حملات تروریستی نشان می‌دهد این فرقه در سالهای ۶۰ الی ۷۰ همچنان پتانسیل بالایی برای انجام اقدامات تروریستی داشت .
الیزابت روبین نویسنده روزنامه نیویورک تایمز که شخصاً در سال ۲۰۰۳ از اشرف دیدن کرده، در مقاله‌ای، گروهک مجاهدین خلق را دارای ساختار فرقه‌ای معرفی کرده و خواستار ابقاء نام آن در فهرست گروه‌های تروریستی وزارت خارجه آمریکا شده است.
فرقه مجاهدین خلق، در پاسخ، طی اعلامیه‌ای با انتقاد از این خواسته روبین گفته: فرقه بودن معیار و ملاکی برای تعیین یک گروه تروریستی نیست.
نکته مهم و قابل تامل این که مجاهدین خلق عملاً می‌پذیرند که ساختاری فرقه‌ای دارند و تنها ایرادی که بر سخنان الیزابت روبین وارد می‌داند این است که فرقه‌‌ای بودن آنها ربطی به تروریستی بودنشان ندارد و لذا نباید بر این اساس در لیست گروه‌های تروریستی باقی بمانند.
در حقیقت سازمان مجاهدین خلق برای اینکه نام تروریست را از پیشانی خود پاک کند، فرقه‌ای بودنش را پذیرفته است.
این اعتراف در نوع خود بی سابقه است، اما مسئله اعتراف فوق الذکر نیست بلکه پرداختن به مواردی است که نشان می‌دهد این فرقه همچنان فرقه‌ای تروریستی است.....

مدیر بازدید : 186 1393/09/05 نظرات (0)

آقای داوود باقروند از اعضای سابق مرکزیت فرقه رجوی

آخرین نشست قبل از شروع جنگ ( حمله نیروهای ائتلاف به عراق )

چک امنیتی

حدود سه هفته قبل از جنگ یک نشست توسط مسعود و مریم در روزی  گذاشته شد که بنظرم عید فطر بود و مرضیه ( خواننده ) هم حضور داشت . در این نشست  - که در روز آخر قبل از جنگ بود نفرات جدید الورود از ایران نیز آورده بودند. قصد این بود که به لحاظ امنیتی ، مسعود خودش نفرات را چک کند. در واقع یکی از شیوه های چک ضد اطلاعاتی در تشکیلات نیز همین بود که طرف را با مسعود رو به رو می کردند . این کار به طور خاص وقتی موضوعیت پیدا می کرد که مسعود خودش دیگر می خواست برود و باید به طور قطع و یقین ، نفرات تعیین تکلیف شده تا تحویل تشکیلات می شدند.

در جریان این نشست ، چند نفر جدید را بردند پشت میکروفن تا خود را مقابل مسعود اثبات کنند ، یادم می آید که یک پزشک جوان را چون نمی خواست مسعود را به عرش ببرد ، رد کردند . در تمام تاریخ نکبت بار تشکیلات ، همه چیز با مسعود سنجیده می شد. هر کسی می خواهی باش ولی مسعود را تایید کن تا تایید شوی ، ولی وای به روزی که او را تایید نکنی . روزگارت سیاه است . بعد از آن برای ما نیز که رده تشکیلاتی بالاتری داشتیم ، نشست گذاشته شد تا مساله دار ها شناسایی شوند و خط برخورد با جدا شده ها را آموزش دهد. خط و خطوط نظامی سیاسی این نشست هم گذاشته شد. محورهای اصلی نشست عبارت بودند از :

1-   موضع گیری در باره بن لادن برای سفید کاری جشن های یازده سپتامبر و استقبال ازکارکردهای بن لادن

2-   زدن زیر آب پسرش محمد  ( به زبان و فرهنگ خودش ، خرچه اش )

3-   دادن خط و خطوط برخورد تشکیلاتی با نیروهای مساله دار پایین

4-   تعیین پوشالی مراحل نظامی در صورت حمله آمریکا

5-   بحث سیاسی حول این که آیا آمریکا حمله می کند ؟

6-   گزارشی از آخرین ملاقات خودش با عزت ابراهیم معاون رئیس جمهور دیکتاتور عراق و درخواست های آنها و پاسخ های مسعود و طرح های آنها برای مقابله با آمریکا در صورت حمله نظامی به عراق

7-   دست آخر چک خودمان در سطح بالاتر و این که در چه مرحله ای هستیم

سفید کاری ، ماله کشی

طبق معمول مریم بحث را با تعریف از مسعود خان شروع کرد....

مدیر بازدید : 172 1393/08/25 نظرات (0)

آقای داوود باقروند از اعضا سابق مرکزیت فرقه رجوی

مشکلات نیرویی ، سازماندهی نظامی :

هنگام سازماندهی نظامی ، مساله از فاجعه عبور کرده بود ، چون مثلا به یگان توپخانه که حداقل یک کاتیوشا ( حداقل پنج خدمه مورد نیاز ) ، سه توپ 130م.م ( هر کدام حداقل پنج خدمه ) ، سه خودروی توپ کش ، سه خودروی مهمات بر کاتیوشا ( با حداقل دو نفر) و یک محاسب و یک فرمانده بود و جمعا می شد بیست و چهار نفر ، فقط سه نفر اختصاص داده شده بود . در بهترین حالت ها پنج نفر که حتی یگان قادر نبود خودش را جابجا کند ، چه برسد به این میزان خودرو و سلاح و مهمات . از سه یا پنج نفری که اختصاص داده شده بود به یگان ، بعضا تا سه نفر مشکل کمر درد داشتند و اصلا هیچ یک از کارهای توپخانه را نمی توانستند انجام دهند . مساله به همین جا تمام نمی شد . فرد خودش را باید به آن راه می زد که می شود با سه نفر  این کار را کرد ، بلکه باید ایدئولوژیک از این مساله عبور می کرد و خود این مساله ، سوژه و موضوع انبوه نشست ها و جنگ و دعواهای بین نیروها در صحنه و کسانی که فقط و فقط به همین منظور طی انقلاب خود ساخته بر سر کار آمده بودند که کورکورانه دستورات خیالبافانه رجوی را اجرا کنند . همین کار و همین برخورد و برداشت در باره کل مبارزه وجود داشت....

مدیر بازدید : 210 1393/08/17 نظرات (0)

 


حضور در عراق و حمله آمریکا
منافقین در عراق به دلیل خوش خدمتی ها از جمله سرکوب کردهای مخالف صدام و عده ای از مبارزان شیعی در نخلستان های اطراف کوت و العماره در سال 70 از صدام جایزه گرفتند و به ارقام بالای امتیازات مالی و نظامی دست یافتند. آنها روز به روز موقعیت خود را در عراق تثبیت می کردند که با شنیدن زمزمه های حمله آمریکا به عراق نیت ورود به مذاکره با امریکایی ها را در سر نشاندند و چه بسا که از قبل اعلام بی طرفی کردند. یازده روز قبل از عاشورای سال 81 (مصادف با 23 اسفند ماه) یعنی در تاریخ 12 اسفند 81 (17 روز قبل از حمله امریکا) نشستی عمومی با نام نشست عاشورا در قرارگاه اشرف برگزار شد. رجوی در این نشست اکیداً به کار تبلیغی و تهییجی پرداخت و وانمود کرد که امروز آن روز (عاشورا) است و حتی زیارت عاشورا خواند. در آن موقع افراد حاضر در نشست نمی دانستند که رهبری سازمان قصد فرار دارد و نشست به همین دلیل 11 روز زودتر برگزار شده است. منتهی با این هدف که فیلم آن روز عاشورا پخش شود. بعدها نیروها می گفتند: در نشست عاشورا چراغ ها را خاموش کردند و وقتی روشن شد هیچ کس نرفته بود الا رجوی و مریم قجر.
در این زمان مریم رجوی ابتدا در معیت مسعود رجوی به اردن رفت و بعد از آنجا به اتفاق 165 نفر از کادر سازمان راهی فرانسه شد. مسعود رجوی نیز با انبوهی از مشکلات در نزدیکی مرز عراق، در خاک اردن منتظر ماند.
پیام 12 ماده ای رجوی پس از سقوط صدام: با تشکر و قدردانی از زحمات تک تک نیروهای ارتش آزادی بخش....

مدیر بازدید : 154 1393/08/17 نظرات (0)

آقای داوود باقر وند عضو سابق شورای مرکزی فرقه رجوی

فرد دیگری به نام ابراهیم عکاس ( ابراهیم سعیدی ) از افراد به شدت مساله دار بود . او از سال های 56 فعال و مدتی مسول بخش ضد اطلاعات سازمان بود و روی کار کردهای زنان ( بحث هژمونی ) و هر آنچه در فوق آمد و این که هر کس اعتراض می کند ، همه مسئولیت های او را می گیرند و انواع فشارها را می آورید و خودتان هیچ کارنمی کنید و دیگران را به غایت از گرده شان کار می کشید و اصلا سر سوزنی کار بلد نیستید و...  آشکارا اعترض می کرد و همواره سوژه بود . حتی در نشست های علنی و عمومی طعمه که خود مسعود رجوی می گذاشت ، از سوژه هایی بود که دو هزار نفر ریختند سرش .

به هر حال این بار هم سوژه بود اما چون مسئول اطلاعات بود ، حسابی حواسشان بود که در نرود . او در این نشست به کارکردهای ذهنی خودش درباره زنان اشاره و خودش را نرینه وحشی قلمداد کرد که حسابی سر او ریختند و تف و لعن کردند . در مواردی هم رابطه های در ذهنش در مورد زنان برقرار کرده بود که آنها را نیز رو کرد . باز همه به او تف و لعن کردند و چندین روز سوژه نشست ها بود . ابراهیم سعیدی مدت ها بعد از این که از ضد اطلاعات برداشته شد ، در قسمت نشریه مقاله ای نوشت و با کسانی که بالای سرش بودند و سواد نداشتند ، درگیری های بسیار جدی داشت....

مدیر بازدید : 224 1393/08/06 نظرات (0)

 آقای داوود باقروند عضو سابق مرکزیت فرقه رجوی

شش ماه قبل از جنگ برای سطوح بالای تشکیلات ، نشست های تعیین تکلیف گذاشتند که سوژه نشست ها ما بودیم و بعدها فهمیدیم یک هدف آن ، تعیین نفراتی است که می خواهند آنها را همراه خود در جریان جنگ و در حین فرار از عراق با خود به خارج ببرند . هدف دیگر این بود که چون جنگ در پیش بود ، می خواستند سازماندهی نظامی را بچینند و به این صورت که مدت ها بود تشکیلات سازمان از حالت نظامی کامل خارج شده و شکل نیرویی به خود گرفته بود ( چون هیچ درگیری نظامی در کار نبود ، به افرادی که بهتر از نیرو و گروه خود کار می کشید ، بیشتر نیرو می دادند ) اما حالا می خواستند سازمان کار نظامی را بچینند . پس برای دوران جنگ چه برای فراری ها ( خارج بروها ) و چه برای آنها که باید می ماندند ، می خواستند نفرات مناسب را انتخاب و سازماندهی کنند . این سنت سازمان بوده که در هر دوره ای برای سازماندهی و تغییرات جدی این کار را می کرده و به خیال خودش ، هر کس در این نشست ها ی ایدئولوژیک خوب وارد می شد ، برای کار آنها مناسب بود و در راس امور قرار می گرفت . این نشست ها از سوی مژگان پارسایی مسئول اول گذاشته شد . موضوع نشست این بود که تمامی افراد از جمله خود من باید پروسه گذشته خودش را می خواند . یعنی کل کارکرد و تفکر خودش را در یک دستگاه ایدئولوژیک مورد نقد قرار می داد . در کانون این کار ، در آوردن کارهای پنهان افراد و سرکوب ایدئولوژیک بود  به معنی این که فرد بگوید یک نرینه وحشی و ضد زن است و تمام فاکت ها ی این بحث را در مورد خودش بیاورد . بعد هم در تمام پروسه خود همه گاف های اخلاقی ، تشکیلاتی ، اجرایی ، ایدئولوژیک را بیاورد و به اصطلاح سازمان ، آبروی خود ش راببرد تا آبروی رهبری و به زبان مسعود ، آبروی مریمی ! کسب کند .

در این نشست ها که طبق روال فرد باید مطالب نوشته شده خودش را می خواند ، اگر فرد ، خوب آبروی خودش را می برد ، همه می ریختند روی سرش که چرا این کار را کردی و تا ساعت ها مثلا نزدیک به صد ، صد و هشتاد نفر مانند سگ هایی که اطراف او هستند ، پارس می کردند....

مدیر بازدید : 192 1393/07/28 نظرات (0)

 

سازمان در آمریکا
 وزارت امور خارجه آمریکا 16 مهر 76 سازمان مجاهدین خلق و 29 سازمان و گروه خارجی دیگر را رسماً به عنوان سازمان های تروریستی اعلام کرد. سازمان به دنبال این اطلاعیه بیانیه ای را در واشنگتن دی سی انتشار داد که محور اصلی و عمده آن متهم ساختن آمریکا به سازش با جمهوری اسلامی ایران بود. سازمان در این بیانیه اقدام آمریکا در تروریست دانستن سازمان را ادامه سیاستی که با اجرای ایران گیت به عنوان بخشی از معاملات پنهانی با دیکتاتوری تروریستی
مذهبی حاکم بر ایران آغاز شده است، تبیین نمود. مجاهدین خلق تهدید نمودند که از طریق مجاری مناسب قانونی و قضایی در آمریکا علیه اتهام تروریستی اقدام خواهند کرد. اغلب گروه های 30 گانه تروریستی اعلام شده توسط وزارت خارجه امریکا، در این کشور دفتری ندارند و سازمان مجاهدین خلق در این میان استثناست که دفتر نمایندگی رسمی آن در ساختمان باشگاه مطبوعات در خیابان 14 واشنگتن دی سی است.

عدلیه
سازمان تا زمانی که مکان مشخصی نداشت نتوانست ماهیت اصلی خود را در برخورد با منتقدین نشان دهد از این رو به محض ورود به عراق زندان های بزرگی بر پا کرد. قرارگاه اشرف دارای بخشی به نام قضایی است که مسئولیت زندان های سازمان را برعهده دارد. این بخش که مسئول آن نادر رفیعی نژاد بود همه گونه مشخصات یک مجموعه قضایی را دارد. متهم که همان متقاضی خروج از سازمان یا به نحوی معترض است ابتدا به سلول انفرادی فرستاده می شود. پس از مدتی به دادگاه خوانده می شود، در این دادگاه رئیس، دادستان و بازجو یک نفر است و متهم نمی تواند وکیل مدافع داشته باشد. در این دادگاه متهم موظف است فرمی را امضا کرده و از رهبری سازمان طلب مغفرت کند اگر امضا نکرد به دستور رئیس دادگاه توسط گروه ضربت آن قدر تحت فشار قرار می گیرد تا به کار مزبور تن در دهد. از موارد شکنجه می توان آنچه را که در ذیل می آید بیان کرد: رجوی به عنوان رهبر مذهبی فتوای سیلی زدن را صادر کرد، وی در نشست طلاق روز 27 شهریور 70 در قرارگاه اشرف اظهار داشت که اگر بریده ای بخواهد مبلغ خمینی گرایی باشد، از جانب من دو سیلی بر بناگوش او بنوازید.
قطع آب گرم حمام در زمستان، از کار انداختن سیستم تهویه در شهرهای گرم عراق، دست های فرد را از پشت بسته و در گوش او نعره های گوش خراش سر می دهند و در عین حال او را کتک می زنند. به عنوان نمونه می توان از محمدحسین سبحانی نام برد که توسط ابراهیم ذاکری، نادر رفیعی نژاد و حسن محصل در تیرماه 78 تحت وحشیانه ترین شکنجه ها قرار گرفت. معبد یا کتک زدن تیمی، اتاق فوتبال، دهلیز قبر و کفن پیچ و... .
از جمله اتهاماتی که افراد می توانند داشته باشند این است که:
عدم پذیرش بحث انقلاب ایدئولوژی مجاهدین مبنی بر عدم ازدواج تا آخر عمر....

مدیر بازدید : 190 1393/07/23 نظرات (0)

 آقای داوود باقروند ، عضو سابق مرکزیت فرقه رجوی

سرنگونی  با سرگرمی

در همین دوره های آموزشی کامپیوتر بود که با به کارگیری برنامه های کامپیوتری و برنامه های نظامی  - استراتژیک که از بازارهای آمریکا تهیه می شد ، هر قرارگاه مسیر حمله اش را از مرز عراق تا تقریبا انتهای ماموریت نظامی اش به صورت سه بعدی تهیه می کرد . این کار مانند این بود که شما پشت تانک نشسته اید و با استفاده از کامپیوتر مسیر حمله را طی می کنید و تمامی عوارض طبیعی ، جاده ها ، پادگانها ، سلاح های طرف مقابل و استحکامات مسیر حمله را شبیه سازی می کنید. در این زمین های شبیه سازی شده با اتصال کامپیوترهای مختلف در یک شبکه به همدیگر می شد در کاور یک گردان تا تیپ زرهی مانورانجام داد . مثلا تمام مسیر از مرز تا کرمانشاه را می توان با استفاده از نقشه و عکس هوایی و برنامه نویسی و... عینا شبیه سازی کرد و در جاده های آن یا خارج از جاده ، متناسب با نوع زمین و شیب آن حرکت کرد ، آن هم با هر وسیله ای که خودتان بخواهید ، از خودروی سبک ، سنگین و زرهی گرفته تا تانک و ...

مدیر بازدید : 247 1393/07/19 نظرات (0)

 

ویژگی ترورشدگان در اوایل انقلاب برای ترورشدن چندان منحصر به فرد نبود صرفاً داشتن ریش، شلوار پلنگی یا 6 جیب، همراه داشتن عکس امام با خود یا در محل کار عامل مهمی برای ترور به حساب می آمد، استدلال تروریست ها (سازمان مجاهدین خلق) برای انجام ترورها این بود که این ها افرادی حزب الهی هستند و خانه های تیمی سازمان توسط همین افراد شناسایی شده و لو می رود. بعد از طرح مسأله زدن سرانگشتان رژیم توسط سازمان در سال 60 تعداد ترورهای به اصطلاح کور رو به فزونی می گیرد. ترورهای کور آن دسته ترورهایی هستند که بدون انتخاب قبلی و شناسایی سوژه انجام می شود.
سازمان که سال ها بود حرکت های تروریستی خود در داخل را متوقف کرده بود و با انجام کارهای مختلف از قبیل صرف هزینه های هنگفت، به برگزاری کنسرت های موسیقی و راه انداختن ضیافت های مجلل برای سیاسیون و نمایندگان مجالس کشورهای اروپایی و امریکایی دست زده بود و حتی انتساب ترور امریکایی ها در ایران را از خود سلب کرد. این ها همه و همه بخشی از تلاش های سازمان بود که خود را از اتهام تروریسم برهاند و چهره ای از یک جریان سالم معتقد به دموکراسی را به نمایش بگذارد.
با این اوضاع فاز جدید تخریب و ترور را آغاز کردند روز سه شنبه 12 خرداد 1377 یعنی یک سال و ده روز از گذشت دوم خرداد 76 سازمان یک سری عملیات تخریبی جدید از طریق بمب گذاری و خمپاره اندازی را در سه نقطه از تهران با عنوان سرآغاز مقاومت مسلحانه انقلابی صورت داد که عبارتند از.......

مدیر بازدید : 143 1393/07/15 نظرات (0)

 یک علت دیگر تمرکز در اشرف ، کنترل نیروها بود که در صورت به هم خوردن اوضاع ، نیروها فرار نکنند و تشکیلات از هم نپاشد. علت دیگر و مهم تر این بود که به دلیل ناامن شدن عراق و غیر قابل پیش بینی بودن شریط نظامی امنیتی و ... ( که البته با نیروها اصلا مطرح نمی کردند ) سعی می کردند نیروها را در اشرف متمرکز کنند که از رهبری دفاع کنند و این در صورتی بود که تهدید نظامی با تهدید امنیتی پیش می آمد. همه نیروها پیش مرگ رهبری قلمداد می شدند و هیچ کنترلی بر سرنوشت خود نداشتند. آنها مانند برده از یک قرارگاه به قرارگاه دیگر و از یک کار سخت به کار سخت دیگر کشانده می شدند و مطلقا در جریان نبودند که چه چیزی و چرا در انتظار آنها است و اگر کسی جرات می کرد سوال کند ، در نشست های دسته جمعی می ریختند سر نفر که باید خودش بگوید غلط کردم که جرات کرده و جسارت به خرج داده و اعتراض کرده و دیگر این کار را نخواهد کرد.

وقت کشی و بیگاری

در تشکیلات برای پوشاندن مقاصد غیر انسانی رهبران آن ، اقدامات زیادی صورت داده می شد ، از جمله واگذاری کارهای سخت و طاقت فرسا برای نیروها مانند کارهای ساختمانی ، تا ساعت ها وقت صرف تراشیدن یک بلوک می شد که سیمان های چسبیده به آن با ساعت ها تیشه زدن جدا نمی شد تا در نهایت مثلا صد دینار یا پنج سنت یا صد ریال ایرانی به فروش برسد....

مدیر بازدید : 151 1393/07/01 نظرات (0)

 درون تشکیلات نیز تمام کارها تعطیل شد و نشستی برای خنثی کردن خاتمی و این که این رای بیست میلیونی ساختگی است و خاتمی فلان و فلان نیست ، بلکه فلان و فلان است ، گذاشته شد و فهمیدند ، تمام تشکیلات همان حرفی را که من از موضع شورا و یک مسئول در تشکیلات زدم ، دارند و درست هم هست . آنها طی نشستی مرا مجبورم کرده بودند که بگویم ، بله من خاتمی چی هستم . می گفتند ، این حرف های تو حرف های خاتمی چی است . گفتم ، بله من هستم . مرا برده بودند که مسعود و مریم با من آشتی کنند ، چون از آن زمان مرا به نشست های خصوصی نمی بردند . حتی در این محدوده مسولیت هایم را کم کردند  و نفرات تحت امرم را گرفتند که آنها خاتمی چی نکنم ! دلیل دیگری که او مرا پذیرفت  ، این بود که فکر می کرد ، جریان بازرسی ها صد در صد به نفع عراق تمام خواهد شد و عراق از زیر بار تحریم خارج می شود و در نتیجه سازمان رو خواهد آمد و سلاح خاتمی از کار خواهد افتاد ، بدین معنی که با خارج شدن عراق از تحریم ، ایران کانون بحران و تنش در منطقه می شود . پس خاتمی که برای تنش زدایی آمده ، برعکس نتیجه می گیرد .

سازمان در واقع می خواست این قدرت نمایی زودرس را در مقابل من بکند که دیدی ، خاتمی که آمده بود ، مجاهدین را خنثی کند  ، نشد . ضمن این که شب قبل از آن هم طی نشست ریخته بودند سرم که بگو خاتمی چی هستی تا هم جلو ی پایین ترها مرا خراب کنند و اگر فردا حرفی زدم  بگویند اوخاتمی چی بود....

مدیر بازدید : 188 1393/06/30 نظرات (0)

 
اصول اولیه مارکسیسم، اصل دیالکتیک، حرکت ماتریالیستی تاریخ و اقتصاد سوسیالیستی به‌عنوان اصول مسلم و پذیرفته‌شده ایدئولوژی سازمان مجاهدین بود.
جزوه شناخت به‌عنوان نخستین جزوه ایدئولوژی سازمان، نوشته حسین روحانی است. این جزوه پس از یک مقدمه در ضرورت شناخت جهان هستی، وارد اصل موضوع می‌شود و با «اصول شناسایی دینامیک» آغاز می‌شود. این جزوه این اصل را حاکم بر جهان می‌داند و آن را به چهار اصل دیگر تقسیم می‌کند: 1 ـ اصل تغییر و حرکت؛ 2 ـ اصل تأثیر متقابل یا اصل همبستگی تغییرات و پیشرفت‌ها؛ 3 ـ اصل تضاد درونی اشیا؛ 4 ـ اصل گذار از تغییرات کمی به تغییرات کیفی. کل کتاب با این چهار اصل تشریح می‌گردد و در پایان نتیجه می‌گیرد که «تا اینجا، اصول شناسایی دینامیک را یاد گرفتیم و دانستیم و در برخورد با پدیده‌ها و جزئیات حتماً باید این اصول را در نظر بگیریم و این قوانین عام طبیعت را که همه جا صادق‌اند، در مورد هر پدیده خاص تطبیق دهیم. این جزوه در واقع بخشی از کتاب «اصول مقدماتی فلسفه» نوشته ژرژ پلیستر است. تنها تفاوتی که بین جزوه شناخت و کتاب مذکور وجود دارد، اضافه کردن چند آیه در پاورقی است و البته نه در متن.
جزوه دوم ایدئولوژیک سازمان، «تکامل» نوشته علی میهن‌دوست بود. این جزوه این جزوه چیزی جز شناخت عینی‌تر جهان بر مبنای اصول مارکسیسم نیست. میهن‌دوست در این جزوه جهان را «ماده در حال تغییر و حرکت» تفسیر می‌کند. آقای میهن‌دوست در پایان کتاب بر مبنای اصل تکامل به تعریف حق و باطل می‌پردازد و مدعی می‌شود که «با توجه به مراتب فوق، تعاریف عینی و واقعی برای حق و باطل و خوب و بد به دست می‌آید و می‌توانیم آنها را چنین تعریف کنیم: حق شیوه‌ای است که در جهت تکامل جریان می‌یابد و هر عملی که مطابق آن انجام گیرد، خوب است. باطل شیوه‌ای است در جهت مقابل یعنی در جهت انحطاط و هر عملی که در راه باطل، انجام گیرد، بد محسوب می‌گردد». وی بر مبنای این تعریف از حق و باطل وظیفه تاریخی انسان را این چنین توصیف می‌کند: «درک مانع اصلی تکامل جامعه تحت همان شرایط و کوشش سخت برای از بین بردن آن و ایجاد علل و اسبابی که جامعه را در نردبان بی‌انتهای تکامل به سمت بالا ارتقا دهد»، ولی نشان نمی‌دهد که منظورش از بالا چیست؟ تکامل به کدام سمت و سو؟ موانع تکامل چیست؟ چه کارهایی می‌تواند نردبان باشد؟
کتاب «راه انبیا، راه بشر» نوشته حنیف‌نژاد به‌عنوان کتاب سوم ایدئولوژی بنیانگذاران سازمان مجاهدین است. همه تلاش حنیف‌نژاد در این کتاب این است که ثابت کند «راه بشر (راه عملی) در نهایت خود باید به راه انبیا برسد». با این تفاوت که راه انبیا از راه وحی به دست آمده و راه بشر از راه تجربه طولانی تاریخ بشر. وی برای اثبات وحی از این روش تحقیق استفاده می‌کند که «بشر در هر قدمی که در نردبان تکامل برمی‌دارد، اعم از مسائل نظری و علمی، به سوی مکتب انبیا نزدیک‌تر می‌شود»....

 

مدیر بازدید : 199 1393/06/29 نظرات (0)

 پروسه دو ساله ترک قرارگاه ها

حدود سپتامبر 2002 که شش ماه قبل از شروع جنگ بود و مباحث مربوط به شروع جنگ در سطح بین المللی بالا گرفته بود ، سازمان در جهت اجتناب از درگیری ، همه پایگاه هایش در سطح عراق را تقریبا جمع کرده و در اشرف متمرکز شد . قبل از این کار ، مسائل سیاسی مربوط به تضاد آمریکا و عراق در سطح بین المللی و به طور خاص مخالفت اروپا ( فرانسه و آلمان و... ) با آمریکا بر سر شروع جنگ دنبال می شد. در این ارتباط نیز در سطح بالای سازمان و به طور خاص توسط خود مسعود رجوی تلاش می شد تا بتواند مساله جنگ را کم اهمیت جلوه دهد . به همین دلیل در همه تحلیل هایی که در سطح پایین ارائه می شد ، تماما روی عناصر و اخباری تاکید می شد که عدم وقوع جنگ را برجسته می کرد و یا به نقش اروپا و تضاد کشورهای عربی با شروع جنگ ، بهای زیادی داده می شد. از طرفی باز هم برای پوشاندن نیات ناپاک خودشان ، تحولات نظامی منطقه را سانسور می کردند یا به آن در صورت مطرح شدن در اخبار هیچ بهایی نمی دادند و درباره آن صحبت نمی شد. رجوی می گفت الان سال 1990 میلادی نیست که عراق در کویت باشد و به لحاظ  بین المللی در انزوا قرار داشته باشد و تمام دولت ها علیه او بسیج شده باشند ، در صورتی که در این دوره عراق بازرسان را پذیرفته و بازرسی ها ادامه دارد....

مدیر بازدید : 105 1393/06/23 نظرات (0)

 

مستند "در آغوش یاران" با افشای جزئیات تکان دهنده‌ای از فساد و سوء استفاده جنسی توسط فرقه مسعود رجوی، پشت پرده های جدیدی از توحش و تجاوز سازمان منافقین را به تصویر می‌کشد.
در این مستند تکان دهنده، سه تن از اعضای سابق سازمان منافقین که اینک در اروپا زندگی می کنند، با بیان خاطرات خود از چگونگی پیوستن به این سازمان، راز طلاق ها، ازدواج های اجباری و استثمار جنسی زنان به دست مسعود و مریم رجوی را افشا کرده اند.

مدیر بازدید : 124 1393/06/22 نظرات (0)

 

با پیروزی انقلاب اسلامی سازمان مجاهدین به همراه عده ای از اعضای خود اعلام موجودیت مجدد کردند و مدعی پیروی از دستورات اسلام شدند و درصدد جلب و جذب خانواده شریف واقفی بخصوص خواهر و برادر جوان وی بودند اما آنها به علت عدم شناخت از مسئولان جدید سازمان از تائید آنها خودداری کردند. از طرفی چون خواهر و برادر مجید در این باره با فرد روحانی مشورت کرده بودند ایشان گفته بودند که چون شناختی از افراد کنونی سازمان ندارید بهتر است آنها را تایید نکنید تا هویت آنها روشن شود».
 رهبران جدید سازمان مجاهدیت با تکیه برجمله معروف شهید مجید شریف واقفی دال بر این که من مرگ را به ننگ مارکسیست شدن ترجیح می دهم تحلیل های بسیاری از جریان اپورتونیستی سازمان ارایه دادند و با صدور بیانیه ای در سال 1357 عملکرد گذشته سازمان را محکوم کردند و مرزبندی خود را با اپورتونیست های چپ نما مطرح کردند. عده ای از مجاهدان در جریان پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت سازمان پیکار درآمدند. و با مجاهدان به خصوص بعد از دستگیری تقی شهرام مواضع جدیدی اتخاذ کردند که با تحلیل ها و جریانات درون سازمانی آنان کاملاً مغایرت داشت.
 با فرا رسیدن اردیبهشت سال 1358 سازمان مجاهدین درصدد برگزاری مراسم بزرگداشت مجید برآمد. از این رو نخست از طرف سازمان نواری برای خانواده مجید به اصفهان آورده شد که گویای این مطلب بود که مسئولان جدید سازمان نزد امام خمینی (قدس سره) رفته اند و مواضع جدید خود را اعلام کرده اند و امام خمینی در پاسخ گفته بودند: «من به گذشته شما کاری ندارم. اگر عملکرد شما این است که می گویید که هیچ و اگر غیر از این بود به عنوان تکلیف شرعی مجبور می شدم مردم را آگاه کنم.
سیده مریم شریف واقفی می گوید:
«پس از ارایه نوار مذکور مدتی بعد از ما دعوت کردند که در اولین مراسم سالگرد شهادت مجید بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در دانشگاه صنعتی شریف که به نام او نامگذاری شده بود شرکت کنیم و به تهران برویم. من به همراه مادر و خواهرم بر خلاف میل دعوت کنندگان به منزل اقوام خود در تهران رفتیم و سپس به سازمان مراجعه کردیم. پس از تبادل تعارفات معمول آنها یادداشتی به ما دادند که در مراسم سالگرد قرائت کنیم که ما از پذیرش آن خودداری کردیم....

مدیر بازدید : 226 1393/06/16 نظرات (0)

 سال 1365 بود که مسعود رجوی به دلیل فشارهای دولت فرانسه و اوج گیری مخالفت ها در سازمان منافقین مجبور شد تا تدبیری برای خروج از فرانسه و رفتن به عراق بیندیشد.آن مقطع همزمان بود با مقطع مهمی از دوران دفاع مقدس که به اذعان همگان می توانست سرنوشت سازترین سال برای جنگ ایران و عراق باشد.به همین دلیل طبق رایزنی ها میان منافقین و طارق عزیز ( معاون صدام حسین) قرار بر این می شود تا رجوی به عراق رفته و پادگانی عظیم و پر امکانات که بعدها اشرف نام گرفت در اختیار او و نیروهای منافقین قرار بگیرد.

در این میان نیروهای اطلاعاتی ایران (اطلاعات سپاه) که از توافق منافقین با دولت عراق خبردار شده بودند تصمیم میگیرند در تعاملی با دولت فرانسه بتوانند مسعود رجوی را دستگیر کرده و به ایران اننتقال دهند اما این عملیات در دقایق پایانی با شکست مواجه شد و رجوی توانست چند ساعت بعد با هواپیمایی اختصاصی و مخفیانه به عراق سفر کند.

 

مسعود رجوی چند روز پس از فرار، حومه پاریس


اما در همان روزها سوالی که برای بسیاری از مسئولین و آگاهان از این طرح پیش آمد این بود که رجوی و منافقین چگونه از این عملیات مطلع شدند و چگونه توانستند از دست نیروهای اطلاعاتی ایران فرار کند؟

"
عباس زریباف" یکی از برجسته ترین افراد نفوذی منافقین بود که خدمات ارزنده ای به دشمنان انقلاب اسلامی به ویژه منافقین از خود بروز داد.

                                                                                                                           
منافقین در وصف عباس زریباف نوشته اند:

"
تاریخ تولد: ۱۳۳۱ محل تولد: اصفهان تحصیلات: دانشجوی مکانیک سابقه مبارزاتی: ۱۴سال
عباس زریباف، اولین بار در سال۵۳ توسط "علی رضا الفت" با مجاهدین آشنا شد.
در سال ۵۸ در صف هواداران سازمان قرار گرفت و به فعالیت پرداخت.
در فاز سیاسی در ارتباط با بخش اطلاعات سازمان، مأموریت هایی را در کشف توطئه های سپاه پاسداران رژیم برعهده گرفت. در این رابطه اطلاعات ارزشمندی را به دست آورد.
در شهریور سال۶۰ به زندگی مخفی روی آورد.
در سال۶۱ از کشور خارج شد و ارتباط خود را با سازمان برقرار کرد.
در بخش های مختلف از جمله بخش اطلاعات، عهده دار مسئولیت شد.
در میان هم رزمانش به عنوان فردی پرتلاش و پُرکار معروف بود.
انقلاب ایدئولوژیک سازمان (رابطه غیرشرعی و حرام به اصطلاح ازدواج ایدئولوژیک مسعود رجوی با "مریم قجر عضدانلو" همسر قانونی "مهدی ابریشمچی") در سال۶۴ سرفصلی در زندگی مبارزاتی اش بود و او را با آرمان ها و هدف های سازمان در مدار جدید پیوند زد.
پس از تشکیل ارتش آزادی بخش، در یگان های رزمی سازمان دهی شد.
در فروغ جاویدان شرکت کرد و در یکی از نبردهای حماسی آن دلاورانه جنگید.
صبح روز پنج شنبه، چهارمین روز نبردها، از ناحیه پا مجروح شد و قهرمانانه به شهادت رسید
....
 

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • طلیعه آزادی
    50 سال خیانت و جنایت

    Talie-Azadi

    طلیعه آزادی را در فیس بوک دنبال کنید....

    طلیعه آزادی را در توییتر دنبال کنید....

    آمار سایت
  • کل مطالب : 736
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 60
  • آی پی دیروز : 48
  • بازدید امروز : 204
  • باردید دیروز : 85
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 648
  • بازدید ماه : 1,815
  • بازدید سال : 10,517
  • بازدید کلی : 469,541