انقلاب ایدئولوژیک و به خصوص آغاز فصل دوم آن در سال 1368 – 1993 - ، با انتخاب یا بهتر
بگویم انتصاب مریم رجوی زن سوم رهبر فرقه به عنوان مسئول اول مجاهدین ، در حقیقت
زمان استیلای کامل رجوی به عنوان رهبری عقیدتی خود خوانده می باشد . در این به
اصطلاح انقلاب هر چند ما اعضا از کمیت و کیفیت و نتیجه آن در حد مکفی آگاه نبودیم و
بعضی هم مثل من و سایر اعضا تا حدودی آثار مخرب و طاقت فرسای آن را از همان ابتدا
درک می کردیم ولی دغل بازی و شگردهای رجوی و محاصره فیزیکی و ذهنی ما در
حصارهای مرئی و نامرئی نه اجازه به ما می داد که وارد آن نشویم و نه حتی
می توانستیم در وسط راه از آن بر گشته و خود را به معنای واقعی کلمه آزاد و رها کنیم .
معمولا در یک سازمان دموکراتیک نسبی و دارای معیارهای استاندارد ، اعضا حق دارند
که هر موقع که شده از آن سازمان فرضی انصراف داده و راه خود را بر طبق میل و
اراده خود برگزینند . حق اتنخاب که جز اصولی ترین ارزش های انسانی است همیشه
بایستی محترم شمرده شود و حتی خیلی از احزاب به خوبی درک می کنند در جامعه
متمدن کنونی توسعه یافته یا رو به توسعه یافتگی ، حتی اگر بخواهند نمی توانند به
خاطر منافع حزبی و تشکیلاتی خواسته های خود را به اعضا یا لایه های مدیرتی خود
دیکته کنند تا برسد به این که مانع خروج یا استعفای آنان شوند .
اما گذشته از این که سازمان مجاهدین خلق که رهبری آن سعی وافر دارد عنوان سازمان
را برای مناسباتش جا انداخته – حتی با وجود ساختارهای هرمی شکل و به شدت غیر
دمو کراتیک – ولی واژه واقعی بدون هیچ غرضی و در عالم واقع چیزی جز فرقه
نمی تواند باشد . یک فرقه سیاسی و محصور در کسب قدرت ، با هر وسیله ممکن و
دور زدن اخلاق ، سنت ، عرف و با زیر پا گذاشتن وجدان و ابتدایی ترین ارزش های انسانی .
خشونت طلبی و توسل به زور و قهر که وجه بارز عملکرد دگماتیسم و خشک مغزی آن
را در صحنه اجتماعی و در مناسبات داخلی نشان می دهد ، آنقدر در ته لایه های
ذهنی رهبری عقیدتی رسوخ کرده که هر روز عمق و گسترده بیشتری را در جنایت و
خیانت برای گروه تروریستی – فرقه ای رقم می زند . عملکرد بیرونی این فرقه که
سال ها عمرم را در آن گذرانده ام و نقش آشکار آن در ترور وهجوم به منافع ملی ،
همکاری و تبدیل شدن به آلت دست صدام و مزدوری برای بیگانه و رژیم اسراییل
چیزی نیست که رجوی هرگز بتواند سرپوشی بر آن بگذارد . محافل غربی یا
مفسرین سیاسی و حقوق بشری بارها بر خوش خدمتی این گروه تروریستی تاکید
داشته و ابعاد متفاوتی از ارائه اطلاعات ملی یا واسطه گری در ارائه اطلاعات
دروغین را پوشش خبری داده اند .
اما مسئله ای که کمتر به هر دلیلی به آن پرداخته شده است ، قربانیان داخلی و درونی
می باشد که ابتدایی ترین حقوق انسانی از آنان دریغ شده است....