loading...
طلیعه آزادی
مدیر بازدید : 423 1394/05/24 نظرات (0)

قبل از شروع انقلاب ایدئولوژیک و مخصوصاً فاز دوم آن درسال 1368 ، نشست هایی با مضمون انتقادی به اسم " انتقاد و انتقاد از خود "  در تشکیلات بود که می توان گفت در شکل در ظاهر آن انتقاد صورت می گرفت و بعضی از مسئولین و فرماندهان توجه می کردند و انتقاد را گوش می دادند اما بعد از این که رجوی به علت ناکامی های متعدد و شکست در عملیات فروغ ( مرصاد  ) وضعیت بدی را در بدنه تشکیلاتی احساس می کرد ، دیگر به خوبی می دانست همان دریچه تنگ و محدود را نیز باید ببندد و هر صدایی را سرکوب کند و به موازات انقلاب ایدئولوژیک  اهرم های آن را به وجود آورد و بستر سازی کرد .

طلاق های اجباری و ترک خانواده کمترین بهایی بود که اعضاء پرداخت کردند ولی مهم تر از این ، پرداختن به ذهن افراد بود و اعضا مکلف بودند هر اندیشه و تراوش ذهنی را گزارش کنند از مسائل جنسی ، خانوادگی گرفته تا احساسات وعواطف و خاطرات گذشته.

نکته مهم و اساسی این است که رهبران و سران می گفتند که ورود به انقلاب در نهایت آزادی و حق انتخاب است و هر کسی که نمی خواهد ، وارد آن نشود و به همین منظور به گفته رجوی خانواده های محدودی که مخالف آن بودند را در بغداد اسکان دادند....

مدیر بازدید : 158 1393/09/17 نظرات (0)

همه ما اعضا در درون سازمان بنیادگرا و واپس مانده رجوی ، همه عراقیان و هر کودک عراقی می دانست که جنگ آمریکا با عراق شروع خواهد شد ، جنگی که فقط زمان دقیق آن نامعلوم بود . اما رجوی که در دروغ تبحر دارد هیچگاه از زمانی که سایر مقرهای دیگر را تخلیه کرد و به اشرف آمدیم ، در این مورد به راستی کلامی را به زبان نیاورد . این تبهکار که می دانست چه آینده بدی  درانتظار او است و حتی عزت ابراهیم از طرف صدام به اوگفته بود منتظر هیچ کمکی نباشد ، این قدر فرصت طلب بود که در این شرایط دولت عراق که خود در گرداب نابودی بود ، درخواست پول ! می کرد . جنگ بالاخره اتفاق افتاد و نه هارت و پورتهای رجوی برای حمله ! به ایران خبری شد و نه  آن مستر گفتن های او (  رجوی در نشست آخر در اشرف گفت ، I am going at home )

که منظورش آمریکا بود که نمی تواند جلو ما را بگیرد . او برای ظاهرا برای فریب ما حاضرین  ( که همه اعضا حضور داشتند ) ابتدا ضمن چک امنیتی نفرات مساله دارتوسط خودش ، با جملاتی عامیانه در ادامه رو به آمریکا می گفت به تو چه ما می خواهیم به وطنمان ! برویم . آن روزها گذشت و تنها از ادعای او فقط یک فرار در ذهن ما کاشت . وقتی که آبروی نداشته اش را با آمریکا معامله کرد و سلاح ها   ( رجوی آنها را ناموس خود می دانست ) را دودستی تحویل داد و زن خوانده اش هم فرار را بر قرار ترجیح داد  و یواشکی سر از فرانسه در آورد ، ما به بیشتر از گذشته به خود آمدیم با چه موجوداتی طرف بودیم که سر بزنگاه که قرار بود باشند خود را " جیم " کردند . در بحبوحه مذاکرات سران سازمان با ارتش آمریکا و نذر و قربانی کردن آنها در جلوی افسران و سربازان آمریکایی معلوم بود که وضعیت تشکیلات چطوری رقم می خورد....

مدیر بازدید : 195 1393/08/08 نظرات (0)

 


یکی از فشارهای مناسبات رجوی برای انقیاد افراد و اعضا و تحمیل خواسته های رهبری ، متهم کردن همه نیروها به مسائل جنسی یا روابط صرفا سکس است . این هجمه کاملا مدیریت شده تا آنجا گسترده و عمیق بود که زنان شورای رهبری فرقه رک و پوست کنده خیلی از مسائل جنسی اعضا مرد را در مقابل آنان باز کرده و یا حتی در جمع به آن می پرداختند . هدف چیزی جز سرکوب و به اختیار در آوردن افراد نبود که با مارک زنی و مخفی کردن مشکلات اصلی ، نیات خود را به پیش ببرند . ما هر موقع می خواستیم یک انتقاد را بیان کنیم و یا از روند یک کار اجرایی شکوه داشتیم و یا راهکاری مناسب و مخالف زنان شورای رهبری می دادیم ، ما رامتهم به تمایلات جنسی می کردند که در راحت طلبی مجسم می شد .

 این قدر به ما کار محول می شد که در نشست ها مجبور بودیم چرت زده و بعد مسئول نشست با الفاظ رکیک به ما حمله ور شد که چرا می خوابید ؟!  زنان شورای رهبری که دست آموز رجوی بودند آن قدر حیا نداشتند که در یکی از نشست ها به طور واضح به فردی به نام محمد یورش بردند و هاجر مسئول قسمت ما ، او را بوزینه خطاب می کرد که مشکلات جنسی خود را به جای انقلاب مریم ! با ورزش رزمی می خواهد پر کند.

محمد که از بچه های جنوب و فردی با پوست سیاه بود را به خاطر این که به تنهایی تمایل داشت اندک وقت در دسترس خود را ورزش کند با همین برچسب جنسی از پرداختن به ورزش محروم کردند....

مدیر بازدید : 140 1393/04/29 نظرات (0)

تا به امروز به انقلاب درونی گروه رجوی خیلی پرداخته شده است. اما بنا به اهمیت آن و رشد و سرعت گیری شگفت انگیز این گروه به سمت فرقه گرایی و بسته شدن هر چه بیشتر کل مناسبات و بخصوص بسته شدن هر دریچه ای در مقابل اعضا و بر روی جهان خارج ، هر چه موشکافی آن مورد توجه قرار گیرد بدون هر مبالغه ای مورد نیاز بوده و بی تردید یکی از موانع تاثیر گذار بر راه دموکراسی  ایران  ( فرقه مجاهدین خلق ) را بهتر از گذشته خواهیم شناخت . نکته کلیدی در این نقد و تحلیل ها پرداختن به نقش زنان در این فرقه است . چرا که رهبری فرقه  هدف اصلی را ارتقا زنان می دانست و به گفته او زنانی که  ظلم مضاعف به آنان شده اند لایق زندگی بهتر و استقلال هستند . ما می دانیم که راه عدالت و برابری تا غایت مقصود خیلی فاصله دارد و نگاه به زنان با این مضمون در مسیر تعالی جوامع بشری لازم و حیاتی است . پیشرفت و تکامل  بدون توجه به زنان امری ناکام است.اما حرف زدن در مورد زنان به طور اخص توسط یک فرقه بد نام ! جای تامل بسیار دارد.

رهبری نوین فرقه - مسعود رجوی و مریم قجر -  و نگاه آنها به زنان به طور خاص در درون

مناسبات  که کاملا در جهانی دو قطبی - رستگاری فقط در نزد آنان است و بس - بسر برده

و می برند  برای زنان ایرانی می تواند عبرت انگیز باشد تا بتوانند در مسیر پیشرفت از دست

اندازهای این چنینی شناخت داشته و با چشمانی باز دشمنان واقعی خود را بهتر از هر روز

دیگری ببینند .  کشفیات رجوی و بهره مند شدن زنان در تشکیلات آن هم در یک پروسه

طلاق و ازدواج رهبری و خواب نما شدن رجوی به عنوان تنها حامی برابری در جهان

می تواند بیش از هر موضوع و مطلبی ملاک عبث و یاوه این برنامه تبلیغی بوده و شک

برانگیز باشد. نمایشنامه ای که ما اعضا سابق تو خالی بودن و بی محتوایی آن را در زنان

فریب خورده مانند خودمان ، به طور روشن و ملموسی نظاره گر بودیم . رجوی در پیام ها و

یا در نشست های مختلف انقلاب درونی،پدیده بر آمده از آن یعنی رهبری نوین را مهم ترین

دستاورد توصیف می کرد . رهبری که حتی آن را برای اعضا از نان شب و روز واجب تر

می دید و در مقابل ، خانواده را کانون فساد می دانست!.....

مدیر بازدید : 182 1393/04/09 نظرات (0)

انقلاب ایدئولوژیک و به خصوص آغاز فصل دوم آن در سال 1368 – 1993 - ، با انتخاب یا بهتر

بگویم انتصاب مریم رجوی زن سوم رهبر فرقه به عنوان مسئول اول مجاهدین ، در حقیقت

زمان استیلای کامل رجوی به عنوان رهبری عقیدتی خود خوانده می باشد . در این به

اصطلاح انقلاب هر چند ما اعضا از کمیت و کیفیت و نتیجه آن در حد مکفی آگاه نبودیم و

بعضی هم مثل من و سایر اعضا تا حدودی آثار مخرب و طاقت فرسای آن را از همان ابتدا

درک می کردیم ولی دغل بازی و شگردهای رجوی و محاصره فیزیکی و ذهنی ما در

حصارهای مرئی و نامرئی نه اجازه به ما می داد که وارد آن نشویم و نه حتی

می توانستیم در وسط راه از آن بر گشته و خود را به معنای واقعی کلمه آزاد و رها کنیم .

معمولا در یک سازمان دموکراتیک نسبی و دارای معیارهای استاندارد ، اعضا حق دارند

که هر موقع که شده از آن سازمان فرضی انصراف داده و راه خود را بر طبق میل و

اراده خود برگزینند . حق اتنخاب که جز اصولی ترین ارزش های انسانی است همیشه

بایستی محترم شمرده شود و حتی  خیلی از احزاب به خوبی درک می کنند در جامعه

متمدن کنونی توسعه یافته یا رو به توسعه یافتگی ، حتی اگر بخواهند نمی توانند به

خاطر منافع حزبی و تشکیلاتی خواسته های خود را به اعضا یا لایه های مدیرتی خود

دیکته کنند تا برسد به این که مانع خروج یا استعفای آنان شوند .

اما گذشته از این که سازمان مجاهدین خلق که رهبری آن سعی وافر دارد عنوان سازمان

را برای مناسباتش جا انداخته – حتی با وجود ساختارهای هرمی شکل و به شدت غیر

دمو کراتیک – ولی واژه واقعی بدون هیچ غرضی  و در عالم واقع  چیزی جز فرقه

نمی تواند باشد . یک فرقه سیاسی و محصور در کسب قدرت ، با هر وسیله ممکن و

دور زدن اخلاق ، سنت ، عرف و با زیر پا گذاشتن وجدان و ابتدایی ترین ارزش های انسانی .

خشونت طلبی و توسل به زور و قهر که وجه بارز عملکرد دگماتیسم و خشک مغزی آن

را در صحنه اجتماعی و در مناسبات داخلی نشان می دهد ، آنقدر در ته لایه های

ذهنی رهبری عقیدتی رسوخ کرده که هر روز عمق و گسترده بیشتری را در جنایت و

خیانت برای گروه تروریستی – فرقه ای رقم می زند . عملکرد بیرونی این فرقه که

سال ها عمرم را در آن گذرانده ام و نقش آشکار آن در ترور وهجوم به منافع ملی ،

همکاری و تبدیل شدن به آلت دست صدام و مزدوری برای بیگانه و رژیم اسراییل

 چیزی نیست که رجوی هرگز بتواند سرپوشی بر آن بگذارد . محافل غربی یا

مفسرین سیاسی و حقوق بشری بارها بر خوش خدمتی این گروه تروریستی تاکید

داشته و ابعاد متفاوتی از ارائه اطلاعات ملی یا واسطه گری در ارائه اطلاعات

دروغین را پوشش خبری داده اند . 

اما مسئله ای که کمتر به هر دلیلی به آن پرداخته شده است ، قربانیان داخلی و درونی

می باشد که ابتدایی ترین حقوق انسانی از آنان دریغ شده است....

مدیر بازدید : 125 1393/04/05 نظرات (0)

 

نگاهی که هر عضو جدا شده ای  به فرقه رجوی و عقبه زندگی خود می اندازد ، سئوالات

زیادی را در برابر خود ، برای باقی عمرش می بیند . پرسش هایی که شاید جواب آنها

برای خیلی ها که در فرقه بوده اند بسا دیر شده و همواره وجود پر دردشان که قربانی

فرقه بوده اند را مورد باز خوانی قرار دهند و بارها و بارها به خاطر آن ، خود را بایستی  

زیر و رو کنند . درگیر شدن با واقعیت هایی که سال ها ناخوداگاه یا به حکم جبر سعی

در تخطئه خود کرده اند یا توسط رهبری فرقه – رجوی - کتمان یا وارونه جلوه داده

شده اند . بله من هم قربانی از قربانیان فرقه بودم . آزار و کابوس های دردناکم

چیزی نیست که بتوانم از آن گریزی داشته باشم .  هر چند با جدایی از فرقه رهاییم را به

دست آورده ام ، اما تنها پناهگاه امن من و تسکینی بر هزاران دروغی که شنیده ام

یا فریبی که خورده ام ، چیزی جز ریختن دل و درونم به بیرون نیست. خاطرات و هر

نوشته ای برای من مانند آبی است که بر آتش دلم ریخته می شود تا گذشته خودم

را نقد کنم و عبرتی برای جوانان باشم که  زندگی خود را تباه نکنند .

 تمام فرقه ها با تمام خصوصیت شان بنظر من یک وجهه مشترک دارند ، آثار" مخرب 

و ویرانگر" در تمامی زوایای زندگی فردی و اجتماعی است که بی گمان در راه و

سرنوشت بعضی ملت ها و یا حداقل قسمتی از طبقات جامعه بطور خاص نقش سد و

مانع را داشته اند....

مدیر بازدید : 150 1393/01/19 نظرات (0)

عید و دگرگونی طبیعت و فرارسیدن بهار با سر در آوردن گل های زیبای بهاری رازی از نماد با شکوه و بی نظیری است که دل هر انسانی را به وجد می آورد . سرزندگی و شادابی جسم و روح پیامد ناگسستنی است که شعرای ایران زمین در وصف آن بسیار کوشش کرده اند . اما دریغ از یک لحظه  شادی واقعی در مدتی که ما در فرقه رجوی بودیم . در این ایام که هیچ کسی رغبت فرارسیدن آن را نداشت ، ما فقط بی خوابی ، اجبار ، شستشوی مغزی یا تصفیه درونی اعضا را به بهانه های مختلف را روبرو خود می دیدیم . نشست های کنترل ذهنی ( اعم از انقلاب ایدئولوژیک یا چرندیات مباحث سیاسی ) در ساعات مختلف و طولانی تنها چیزی بود که ما را سرگرم خود می کردند . نشست هایی که رجوی هیچگاه برای یک نمونه اجازه سخن و حرفی بر خلاف میلش را به اعضا خود نداد ...

 

مدیر بازدید : 145 1392/10/30 نظرات (0)

در فرقه رجوی جان انسان ها و سرمایه های انسانی آنها کمترین ارزش را داشته و اساسا در تعلیمات

فرقه ای جایگاهی جز استفاده موقتی و یک بار مصرف ندارند . بیماران مناسبات  رجوی که هیچ

پناهگاهی ندارند ،  با بی میلی رجوی مواجه شده و رغبتی برای درمان و نگهداری از سوی رهبری

فرقه دیده نشده و نمی شود . با همه این مشکلات که در تشکیلات رجوی حکم فرما است و در حالی که

 اعضا کمترین خواسته شان استراحت مکفی و حداقلی بر اثر بیگاری کشیدن مستمر از ناحیه تشکیلات

است ، رجوی تنها کشیدن شیره جانشان را هدف خود قرار داده است . اعضایی که رجوی در تبلیغات

خود نوامیس عقیدتی ، جگرگوشه ، گوهران بی بدیل و هزاران اسما بی محتوا دیگر قلمداد می کند  ،

تا هنگامی مهم هستند که قابل بهره کشی باشند. در تاریک خانه رجوی محبت و عشق فقط در راه قدرت

پرستی و تقدس گرایی سوق داده می شود واین آموزه های فرصت طلبانه کلیت وجودی نیروها را به

مخاطره انداخته است . تا جایی که صحبت و درددل ساده ای با دوست  ، گناه و معصیتی نابخشودنی

محسوب می شود . دایره مناسبات آنقدر تنگ و محدود است که افسردگی و یاس سراسر کالبد نیروها را

فرا گرفته و چهره و رخ این اعضا را سرد و بی احساس نشان می دهد...

مدیر بازدید : 796 1392/05/09 نظرات (0)

بیست و پنج سال از عملیات فروغ جاویدان فرقه رجوی می گذرد ، عملیاتی که فقط با

دخالت دادن روابط صرفا فرقه ای  مناسبات رجوی ، قابل بررسی و ارزیابی می باشد .

گروه فرقه ای مجاهدین که در شعار و آرمان گرایی سر درازی داشته است از آغاز

انقلاب مردم ایران برعلیه نظام شاهنشاهی ، با تکیه بر معادلات ذهنی و نه عملی

اقدام به تصمیماتی گرفته است که آن گروه وارفته و مضمحل شده را به فرقه ای

وحشتناک در بین مردم تبدیل کرده است. فرقه ای که نوید رستگاری و خوشبختی

می داد، اکنون در باتلاق نیستی فرو رفته است. آن طور که رهبری فرقه و همسرش

مریم قجر ترور و جنگ را در صدر برنامه های خود قرار داده اند . ورود نابجا و نابخردانه

به فاز نظامی در سال شصت  و تشکیل تیم های ترور همه موید اوج دگماتیسم و

خشک مغزی مسعود رجوی بود .او برای رسیدن به تخت قدرت زمان بندی چند روزه را

به اعضاء فرقه نوید می داد و سرانجام با شکست طرح های فرقه گرایانه اش در فاز

سیاسی ( آشوب ، درگیری خیابانی، آتش زدن موسسات و خانه های مردم ) و فاز

نظامی، با فرار خودش به فرانسه خیلی از نیروهای سازمان (فرقه ) را به کشتن داد و

مسیر خیانت را در مداری بالاتر و در فرقه ای بدنام به شدت طی کرد.

 

مدیر بازدید : 843 1392/04/01 نظرات (0)

در سازمان فرقه رجوی یکی از شگردهای اعتراف و بازجویی از مخالفین عقیدتی وپایمال کردن ارزشهای انسانی انسان ها، این است که با حداکثر توان به مارک زنی و متهم کردن ندای خفته ناراضیان متوسل شده ، و آنان را ازعکس العمل در برابر خفقان تشکیلات باز داشت . تا اعضاء نتوانند هیچ واکنشی غیر از چارچوب های فرقه گرایانه از خود بروز دهند . اگررجوی به این خواسته هم نرسد.زندان و شکنجه در انتظار فرد ناراضی خواهد بود .

به همین منظور بعد از انقلاب ایدئولوژیک و ازدواج مصلحتی وغیرشرعی وعرفی مسعود رجوی ومریم قجر عضدانلو، سرکوب اعضاء تحت عنوان نشست های پرچم در دستور کار فرقه قرار گرفت.  تمامی لایه های سازمان از آن بی بهره نشدند ودر کانون این جلسات طاقت فرسا صحبت درباره مسائل جنسی برای سرکوب قابل توجه بود .

این نشست های رذیلانه در سال 80 درپایگاه باقرزاده که در حاشیه بغداد بود برگزار شد و برای انتقال نیروها ازسایر قرارگاهها با ماشین های نظامی"آیفا" استفاده گردید که فرماندهان  شکنجه گر تا توانستند شمار زیادی نیرو درداخل هرماشین تل نبارکردند. تا رسیدیم با تنی خسته و و ذهنی به شدت درگیر که دیگر چه خبر است و رجوی چه از ما میخواهد نشست ها را شروع کردند.  شرکت در این نشست ها برای همه اجباری بود و ساعت ها و روزها این نشست ها به طول کشید که فشار روحی و روانی آن به هیچ عنوان قابل توضیح نیست.در سازمان فرقه رجوی یکی از شگردهای اعتراف و بازجویی از مخالفین عقیدتی وپایمال کردن ارزشهای انسانی انسان ها، این است که با حداکثر توان به مارک زنی و متهم کردن ندای خفته ناراضیان متوسل شده ، و آنان را ازعکس العمل در برابر خفقان تشکیلات باز داشت . تا اعضاء نتوانند هیچ واکنشی غیر از چارچوب های فرقه گرایانه از خود بروز دهند . اگررجوی به این خواسته هم نرسد.زندان و شکنجه در انتظار فرد ناراضی خواهد بود .

به همین منظور بعد از انقلاب ایدئولوژیک و ازدواج مصلحتی وغیرشرعی وعرفی مسعود رجوی ومریم قجر عضدانلو، سرکوب اعضاء تحت عنوان نشست های پرچم در دستور کار فرقه قرار گرفت.  تمامی لایه های سازمان از آن بی بهره نشدند ودر کانون این جلسات طاقت فرسا صحبت درباره مسائل جنسی برای سرکوب قابل توجه بود .

این نشست های رذیلانه در سال 80 درپایگاه باقرزاده که در حاشیه بغداد بود برگزار شد و برای انتقال نیروها ازسایر قرارگاهها با ماشین های نظامی"آیفا" استفاده گردید که فرماندهان  شکنجه گر تا توانستند شمار زیادی نیرو درداخل هرماشین تل نبارکردند. تا رسیدیم با تنی خسته و و ذهنی به شدت درگیر که دیگر چه خبر است و رجوی چه از ما میخواهد نشست ها را شروع کردند.  شرکت در این نشست ها برای همه اجباری بود و ساعت ها و روزها این نشست ها به طول کشید که فشار روحی و روانی آن به هیچ عنوان قابل توضیح نیست...

مدیر بازدید : 214 1392/03/28 نظرات (0)

درگذشت رضاکه سالیان زیادی در فرقه رجوی از نزدیک با او بوده ام موجب تاثر و اندوه برای من و سایرجداشدگان  و مخالفان عقیدتی فرقه رجوی می باشد . او در سال هایگذشته خواهرش فاطمه نصیری کهکارشناس آزمایشگاه بودرا از دست داده بود .وی درقسمتبهداری پادگان اشرف کار می کرد که رجوی بافریب و شیادی فاطمه را از آمریکا به عراقآورد . هر چند او" سیتی زن "آمریکا بود اما فرقه هیچ موقعحتی برای درمان سرطانشبهاو اجازه خروج را نداد و در تنهایی خویش، رجوی او را به خاک سرد سپرد.وقتی از نزدیکبااو برخورد می کردم متانت ودوست داشتن اسیران فرقه را به خوبی در چهرهاش نمایانمی دیدم .اواخر که او رامی دیدم  از فشار کار خیلی جسم او نحیف و لاغر شده بود وفرقه باوجود بیماریشساعت های زیادی از او کار می کشید . در آزمایشگاه درمانگاه وهم درقسمت چشم پزشکی از او کارمی کشیدند. در حالی که می دانستند بیماری اورا تهدیدمی کند .اکنون رضا مثل خواهرش قربانی ایدئولوژیفرقه شد وشاید اگر برایمدتی زندهمی ماند بختی برای درمان در خارج از فرقه پیدا می کرد.فرقه ای کهبا انقلابفرقه ای تحت عنوان مریم تنها آرزویش قدرت ، شهوت و کیش پرستی رجوی را نشانهگیریکردهبود .رضا سال های زیادی در فرقه از ناراحتی کلیه رنج می برد و با درد های گاها شدید دست وپنجه نرممی کرد . او در حالی رنج می کشید که هیچ مداوایاساسی و قابل توجه ایبرایش نشده و مورد بی مهریقرار می گرفت ...

مدیر بازدید : 195 1392/03/09 نظرات (0)

سال 1375در مناسبات سازمان در پادگان اشرف بودم که فرمانده ام زنی بنام حمیده کوزه گر

من را صدا زد که بایستی به دوبلکس (مجموعه سوله های بزرگ در محوطه جنوبی اشرف )

برویم و با تو کار دارند. وقتی رسیدم تعدادی از نفرات قسمتهای دیگر هم ، آنجا حضور داشتند.

تا موقعی که پایمان  به آنجا خورد هیچ توضیحی داده نشد. وارد یکی از سوله ها شدم ، تعداد

زیادی کامپیوتر روی میزها  چیده شده بود.زن فرمانده به سویم آمد و گفت بایستی یک نامه

بنویسی و کار دیگری نداریم. وقتی این حرف را شنیدم کمی ترس و اضطراب وجودم را فرا گرفت

و برایم سوال شد که من هیچ درخواستی نداده ام  و موضوع چیست؟!

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • طلیعه آزادی
    50 سال خیانت و جنایت

    Talie-Azadi

    طلیعه آزادی را در فیس بوک دنبال کنید....

    طلیعه آزادی را در توییتر دنبال کنید....

    آمار سایت
  • کل مطالب : 736
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 61
  • آی پی دیروز : 48
  • بازدید امروز : 210
  • باردید دیروز : 85
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 654
  • بازدید ماه : 1,821
  • بازدید سال : 10,523
  • بازدید کلی : 469,547