روز یکشنبه 19 دی سال 1395 ، آیت الله رفسنجانی بعد از یک سکته قلبی در بیمارستان تجریش در سن هشتاد و دوسالگی درگذشت . این واقعه یکی از معدود و مهمترین وقایع بعد از آیت الله خمینی محسوب می گردد که در ایران احساس می شود .
بعد از انتشار خبر درگذشت این شخصیت مهم و تاثیر گذار در جهموری اسلامی ،خبر آن در صدر رسانه های جهانی و شبکه های مجازی قرار گرفت و تا چند روز ترند اول تویتیر و فیسبوک محسوب می گشت . پیام های ارسال تسلیت از سوی مقام های جهان بی وقفه ادامه داشت وعده ای به چهره تاثیر گذار او اشاره می کردند . از جمله به ویژگی های اعتدال گرایانه ، عملگرا و واقع گرا، سیاستمدار و نیز یک فرد موثر می توان استناد نمود .
از سویی دیگر عده قابل توجه ای با ذکر صفات فوق ، علاوه بر پردازش شخصیت مرحوم رفسنجانی ، او را مقابل جریان حاکم بر کشور دانسته و اینکه او تفکرو دگراندیش دیگری بوده است .
کسان دیگری او را مسئول ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر می دانستند و یا حتی بودند افرادی که اورا متهم به نوشیدن جام زهر به آیت الله خمینی در پایان دادن جنگ می نمودند . از زوایه دیگر تفسیری در این رابطه به اینجا می رسد که ایشان بعد از حوادث سال 88 از سکوی قدرت به پایین کشیده شده است.
اکنون نه قصد پرداختن به این موضوعات دارم و نه مجال است که به این تاویل وتحلیل ها بپردازم و یا صحت و غلط بودن بعضی مطالب را بررسی کنم وتا چه حد ساختگی و این اتهامات بی پایه توسط مخالفان او است و می توان بعداً در مورد آنها به قضاوت نشست .
اما سخن اصلی حرف های ملال آور ، تکراری و کودکانه خانم مریم رجوی است که واقعاً تعجبی ندارد و نشان دهنده پایین بودن سطح و اندیشه این خانم است که با وجوداینگونه تحلیلهای غیر واقعی و بی اساس در گذشته چه از جانب خود ایشان و چه از طرف شوهر مرحوم شده اش !! هنوز که هست در راه اشتباهی قدم بر می دارند و بر آن اصرار دارند که جهموری اسلامی الا و بلا با این وقایع و حوادث که پیش آمده و می آید سرنگون می شود . که اگراین مواضع فرقه رجوی را در طول این چند دهه مرور کنیم شاید به جرات می توان گفت که آنها تا اکنون بایستی هزاران بار جهموری اسلامی را بایستی سرنگون می کردند و خود هزاران با دولت عوض می نمودند !!.
شکی نیست نه تنها هیچ کس در جهان بعد از پیام مریم رجوی پس از فوت آیت الله رفسنجانی مبنی بر سرنگونی نظام توجه ای نکرده و به ذهنش خطور نمی کند ونمی آورد ، این حرف ها در داخل تشکیلات تکه پاره هم یک سردرد مزمن و قدیمی را برای آنها تجدید می کند و تا جایی که تهوع این قبیل مواضع رهبران و ترتیب دادن چند روز بحث های تفسیر سیاسی بشدت تهوع آو و خسته کننده را بایستی حق آنها دانست که بارها مزه آن را چشیده و زمان های زیادی را بابت آن برای چند صباحی استراحت از کف دست داده و خود را نه تنها دراشرف اکنون در خانه سالمندان بلکه آلبانی می بینند .
حال بعد از خود رجوی رسالت تحلیل های آبکی را خانم بر عهده گرفته اند تا اعضاء فکر نکنند در خانه سالمندی و گوشه فرنگ نمی شود به سرنگونی فکر کرد !! . البته قطعا ً در ذهن اسرای فرقه خواهد آمد که اگر این طور است ، ما در عراق بودیم این غلط ها نمی توانستیم بکنیم تا حالایش باشد و جزء اینکه دنبال نخود سیاه فرستاده شدیم که تا با خواهش و تمنا عراق را ترک کنیم و جایی در حد خانه سالمندان برای ما پید اکنند .
روی سخن با مسئولین فرقه که چرا گوش ها و چشم هایتان را باز نمی گذارید تا وقایع را همانطور است نگاه کنید . آیا نمی خواهید ببینید که با همه اتهامات و و نظرگاه های مخالف و متفاوت با آیت الله رفسنجانی موج میلیونی مردم و اکثریت جامعه در تشیع جنازه و دردنیای مجازی چه غوغایی کرد و چه تجلیل تاریخی از او نمودند !!؟.
آیا از خود نمی پرسید این چه سری است به رغم حتی احتمال اشتباهات ویا بودن نظرات مخالف به این مقام دینی و سیاسی چرا باید این همه جمعیت منقلب و پر از احساس در خیابانها ، مساجد و صفحات مجازی به تجلیل او بپردازند......