loading...
طلیعه آزادی
مدیر بازدید : 168 1393/06/10 نظرات (0)

 

سایت شورا یا نهاد پوششی رجوی بار دیگر با مظلوم نمایی درصدد است که اذهان را در مورد مشکل اصلی ساکنین کمپ موقت لیبرتی در عراق منحرف و نهایتا از جواب گویی به خواسته های واقعی اعضا گروگان گرفته شده ، رها کند . رجوی که از گذشته با مهارت خودش که جزئی از شخصیت آمیخته با دروغش می باشد ، تلاش می کرد از این اوضاع بهره جسته و بتواند زمان را خریداری کند تا هرموقع شده در عراق مانده و چوب اخراج را نخورد . واقعیت این است که شورا مخصوصا از سال های گذشته وجود خارجی ندارد و معدود عناصری غیر مجاهد در آن هستند که آنها به هیچ وجه اراده و نظر خودشان را بیان نمی کنند و شورا یک جسد متعفن متعلق به خود رجوی است که با پناه آوردن به بیانیه های این چنینی می خواهد خود را از مهلکه در ببرد . در بیانیه شورا آمده است : "  ماموران مالکی به سفارش رژیم برای دوازدهمین روز متوالی از ورود سوخت به کمپ لیبرتی جلوگیری می کنند . دور جدید فشارها شامل جلوگیری از ورود سوخت، مواد غذایی، دارویی و دسترسی آزادانه به خدمات پزشکی می شود "

 البته  وضعیت کمپ لیبرتی و نداشتن سوخت و یا عدم تخلیه سپتیک و فاضلاب که در حال حاضر معضل ! رهبر گروه تروریستی است ، اگر آن را حتی واقعی فرض کنیم در شرایطی بیان و طرح می شود که عراق درگیر بزرگترین حمله تروریستی در زمان خود است . حمله هایی که با حداکثر جنایت و شقاوت صورت می گیرد و هیچ رحمی به افراد بیگناه و یا عراقیان عادی نمی شود . صحنه هایی که گروه تکفیری داعش در سایت های اجتماعی پخش می کند به خوبی گویای کشتاروحشیانه ای است که این روزها اتفاق می افتد . اکنون گروه تروریستی رجوی که حمایت مالی و رسانه ای از گروه داعش را به پیش می برد و آنان را به همراه گروه بعثی ، انقلابیون و قیام عشایرعراق تبلیغ می کند ، خودش هم مانند آنان  در خونریزی و کشتن عراقیان دست دارد ، اوضاع مناطق زیادی از عراق نامطلوب و مردم در بحران خدمات رسانی بسر میبرند ، خواسته رجوی چیزی فراتر از امکانات و یا خدمات رسانی به اعضایی است که اسیر توهم و دروغ او هستند . واقعیت این است درحالی که عراق و مردمش با نارسایی های فراوانی مواجه هستند ، اعتراض به عدم دسترسی به این امکانات آنهم بطور موقت سوال بر انگیز نیست ؟

مدیر بازدید : 150 1393/06/08 نظرات (0)

 

واقعیت مهم این است که با پایان دوران صدام که تنها دولت حامی فرقه رجوی بود ، ماه عسل رجوی برای همیشه تمام شده است .همین عدم تن دادن به شرایط متحول شده در عراق و فضای جدید سیاسی و عدم جواب گویی رهبران به اعضا خود به خاطر تحلیل های غلط و شکست قاب آرزوها و درنتیجه فروپاشی و از هم گسیختگی مناسبات ، که ناشی از عمق دروغ گویی ،لاپوشانی ، ساختار غیر دموکراتیک  ،فریب ومزدوری است ، وضیعتی را به وجود آورده که از سال 2003 ، سرکردگان فرقه نتوانند به رغم تلاش وسیع و خوش خدمتی به هر کس و ناکسی در فضای سیاسی عراق ، اندک پیشروی یا موفقیتی را بدست آورند و یا جا پای محکمی در عراق را فرا روی خود ببینند . شکاف زیستی رجوی سابقه طولانی دارد . او سعی کرد در اختلافات سیاسی عراق نفوذ کرده و یا  با ترویج جنگ طایفه ای به مقاصد خود برسد و یا تروریست ها را انقلابیون بنامد. به همین دلیل در تبلیغات خود ، دولت نوری مالکی را مزدور و منتخب حکومت ایران جلوه می داد ، دولتی که به انتخاب گروه الدعوه و ائتلاف شیعیان بود و ایران هیچ نقشی در این راه و به طور خاص گزینش آن نداشت و در یک فرایند دموکراتیک صورت گرفت . مجاهدین خلق ! زمان زیادی (دو دوره تصدی نخست وزیری نوری مالکی ) را خرج کردند که اعضا در لیبرتی و در خارج کشور را مشغول خود کنند تا آنان را مغفول و زیر بمباران تبلیغی و دشمن سازی قرار داده و در مقابل رهبران فرقه را از دید نیروها ، مدافع خستگی ناپذیر و نجات دهنده جلوه دهند تا شاید از بحران راه فراری را پیدا کند . اما کناره گیری آقای نوری المالکی به شیوه مسالمت آمیز نقشه های رجوی را نقش بر آب کرد بخصوص این که برای فرقه مجاهدین قابل انتظار نبود که مالکی به سادگی ودر چارچوب قانونی کنار رود تا  گروه تروریستی از این اختلافات هم که شده برای مدتی استفاده خودش را ببرد . بنابراین خوشی و سرمستی کوتاه مدت پایان یافت و سایت وابسته به رجوی به نام آفتاب کاران عمق نگرانی را به نمایش گذاشت . این نوشته سایت ، زمینه برای تکرار تناقضات  بعدی را به زبان آورد و دور باطل و عبث تهاجم  فرقه را برای دخالت در امور عراق مجددا آشکار کرد.

در سایت آفتابکاران آمده است : " آقای حیدر العبادی از 15 سالگی عضو حزب الدعوه بوده است . حزب الدعوه حزبی است که به کمک جمهوری اسلامی ایران نخست توسط ابراهیم جعفری و بعد توسط مالکی سلطه اش را در عراق گسترده است و آقای حیدر عبادی در دوران صدام مدتی در ایران بوده است حتی زمانیکه آقای حیدر العبادی به لندن رفته بود به ایران تردد داشته است و دفتر آقای خامنه ای در سال 1378 از میان سیاستمداران وابسته به خودش 40 نفر را مشخص کرده است تا توسط آنها زمینه اخراج مجاهدین از اشرف و عراق را فراهم سازد و یکی از این نفرات آقای حیدر العبادی است....

مدیر بازدید : 163 1393/06/04 نظرات (0)

از عجایب روزگار است که دروغ گو حافظه اش بر باد می رود و یا کم حافظه می شود. مریم رجوی عجوزه کهنه کار سیاست ! ، جاده صاف کن برای کسانی می شود که دستشان به انحا مختلف به خون ملت ها آلوده است .  کسانی که مردم غزه ، سوریه ، عراق ، ایران و... زخم های کهنه ای ناشی از سکوت ، انفعال و بدتر از همه پشتیبانی و حمایت فعال آنان از گروه های تندرو ، بنیادگرا ، خشن و تروریست که متاسفانه به نام اسلام فعالیت می کنند را بر تن و روح و روان خود به همراه داشته و دارند . گروه هایی همچون گروه و فرقه رجوی که در خیانت به ذات و سرشت انسانی هیچ تردیدی نمی کنند و برای قدرت حاضرند به سر خم کردن در برابر هر کس و ناکسی به سادگی تن دهند. حتی این فرقه معلوم الحال با حمایت از گروه های تروریستی ، تبلیغ و دادن پول و نامیدن آنها ( داعش و بعثی ها ) به عنوان انقلابی ! که بهار عربی ! را در عراق می خواهند به ارمغان بیاورند عملا دست دردست  جنایتکارانی قرار می دهند که مثل خودش باور دارند که همه باید مطیع آنان باشند و گرنه حق حیات نداشته و باید بمیرند . آوارگی ایزدی ها و مسیحیان و کشتار مردم از هر دین و آیین از جمله کارهای کثیفی است که این روزها عراق را در بر گرفته است .

مریم قجر این قدر بی آبرو و خوار گشته که با توجه به مدارک مستند و حتی گزارش های غربی و ... منکر وابستگی به صدام شده و از دروغ گویی نمی خواهد چیزی از شوهر فراری اش کم بیاورد . او از جمله مشکل و مسئله جنگ هشت ساله را در ایران به حکومت ایران ارتباط داده و می خواهد با رمالی همه حرف او را ملاک قرار دهند که خود تا اواخر رژیم صدام  ، ستون اصلی و مقدم همکاری و کشتن افراد بیگناه ایرانی و عراقی بوده و رابطه و همکاری با متجاوز و اشغالگر بود که به نظر اکثر کارشناسان سیاسی بیطرف آنان را زائده جنگ می دانستند....

مدیر بازدید : 298 1393/06/02 نظرات (0)

فیلم مستند داستان سمیه و خانواده محمدی که اولین فیلم مستند ازدرون فرقه مجاهدین است ، نکاتی از وحشی گری و نقض اولیه ترین حقوق اعضا درون مناسباتی را به نمایش گذاشت. مستندی که به دلیل خفقان شدید و غیر قابل باور هر چند نتوانست تمام زوایای شبه تاریک صندوق خانه فرقه ای و مغز شویی سیستم مناسبات دروغ رجوی را بر ملا کند اما به دلیل این که مستندی برای اولین باراز درون فرقه بود انعکاس زیادی را در برداشت . در چهره معصوم دختر آقای محمدی ، سمیه به وضوح سردی و مدهوش بودن ، گنگی و بهت را می توان دید . سیمایی که رجوی آن را به نگار در آورده که رابطه خانوادگی و دیدار با عزیزانش با حس بیگانگی و غریبی همراه باشد. این دختر را تقریبا از نزدیک در کمپ آمریکا در نزدیک اشرف ( FOB) هنگامی که دونفر از فرماندهان زن فرقه او را آورده بودند دیدم . او علاوه بر کنترل ذهنی و مغز شویی که بارها توسط فرماندهان و حتی مریم رجوی شده بود ، با فرماندهان همراه کرده بودند که یا فرار نکند و یا در دیدار مسئول  حقوقی و تعیین تکلیف اعضا مجاهدین از سوی ارتش آمریکا ( کلنل نرمن ) پته مجاهدین را روی آب نیندازد . من که مدت زیادی در درون مناسبات فرقه بوده ام ، بخوبی آثار بازسازی و کنترل ذهنی ( مانیپوله ) را در این فیلم و در سیمای سمیه حس می کردم . دختری که برای مدتی کوتاه به اشرف آمده بود اما اسیر و برده رجوی شد . نکته مهم این است که زنان در فرقه مجاهدین برای رهایی از بند های اسارت فیزیکی و روانی با مسائل متعددی دست و پنجه نرم می کنند . این زنان نگون بخت علاوه بر تحمل شدید ترین متدهای مغز شویی که متاسفانه زودتر و عمیق تر در چنبره دروغ ها و فریب ها قرار می گیرند ، در کنترل فیزیکی به مراتب سخت تری توسط گروه قرار دارند. نمایش عروسکی که در دل آن نه برای ارتقا زنان و حفظ ارزش های ذاتی آنان بلکه بستن زنجیر بردگی و اسارت آنها در نظر و عمل اتفاق افتاد....

مدیر بازدید : 115 1393/06/01 نظرات (0)

در قرارگاه اشرف ما تمامی اعضا در یک بیهوشی قرار گرفته بودیم که مریم رجوی ( مریم قجر ) در رابطه با بیرون و به ویژه در درون گروه دستش را باز می دید که هر گفته ای را به راحتی و اغراق آمیز به زبان بیاورد. مریم رجوی می گفت : " قرارگاه اشرف " مدینه فاضله ای است که در هیچ کجای جهان مثل و مانند ندارد . اکنون که این اردوگاه برای همیشه  بسته شده ، اما رویای مریم رجوی پایان نپذیرفته و مانند شوهر فراری و غیب شده در زیر زمین ، باز هم در تلاش است که با همکاری بعثیون و گروه تکفیری داعش بتواند گریز گاهی برای عدم اخراج از عراق که به مثابه نابودی کاملش است را پیداکند. فرقه که از زمان روی کار آمدن نوری مالکی سعی می کرد که جلوی شکست ها و ناکامی هایش را بگیرد ، در این مقطع نتوانست کاری از پیش ببرد و اردوگاه اشرف یا همان مدینه فاضله برای صرفا رهبری فرقه و نه اعضا در بند ، قفل و از آن بیرون رفتند . اکنون هم که آقای حیدر العبادی نخست وزیر جدید عراق شده است ومالکی استعفای خودش را رسما اعلام کرده ، در تلاش هستند که معادله را به نفع خود تغییر دهند . رجوی فکر می کند و تحلیل یک شبه در می آورد که دولت جدید با تشکیل همه گروه های عراقی یا دولت اتحاد ملی دردی از او را برطرف و مانع اخراج می شود . ولی مواضع هر دولتی که در عراق بر سر کار آید چیزی برای گروه تروریستی و فرقه ای عوض نمی کند .عراق در حالی درگیر تروریسم است ومردمش کشته می شوند که رجوی سعی می کرد با شخصی جلوه دادن مشکل اصلی خودشان با مالکی بقایای تشکیلاتی را تا جایی که می تواند نگه دارد. حجم تبلیغات فرقه مجاهدین و ضدیت با نوری مالکی هر چند که به ظاهر اندک اعضا باقیمانده در لیبرتی را سر جایشان نشاند ، اما اعضا فریب خورد و قربانی شده فقط منتظر خروج و اقامت در یک کشور دیگر هستند و هیچ کدام از نیروها با شناختی که همه ما اعضا جدا شده داریم گول تحلیل های رجوی را نخورده و نمی خورند.... 

مدیر بازدید : 185 1393/05/29 نظرات (0)

خبر های درونی در لیبرتی حکایت از این دارد که رجوی به علت شرایط بد روحی بدلیل بن بست استراتژیکی و از دست دادن تنها حامی خود و پدر خوانده اش صدام ، از تمام وعده و وعید های خود برای سرنگونی ! عقب نشینی کرده و به یک آلزایمر عمیق و بحرانی فرو رفته است و از اعضا و نیروها هم خواسته است ذهن خود را روی سرنگونی نبرند. رجوی که از روز اول  انقلاب برای رسیدن به قدرت همه امکانات لازم را تهیه و ساز و کارهای مورد نیاز ورود به فاز نظامی را اندیشیده بود واز جمله ، خانه های تیمی ، انباشته کردن سلاح ، آموزش نظامی و عضو گیری و به خصوص تحمیل افکار خود به افراد گروه برای آمادگی و رویا رویی با حاکمیت و اتخاذ مواضع تند را در کارنامه اش دارد ، اکنون که به مدت بیش از بیست سال در عراق در همکاری با صدام نتوانسته حاکمیت را سرنگون کند از یک سو منکر همکاری همه جانبه با دولت سابق عراق ( صدام متجاوز) شده و از طرفی درمانده از ناکامی ها از تمامی جهات ، در یک نوار ضبط شده در برابر موج سوال های به حق اعضا و فرماندهان درباره سرنگونی ، خود را تنها "مسئول آخرت و رستگاری " تلقی کرده است . او فراموش کرده یا خودش را به فراموشی می زند که رفتن به عراق و نه کشور دیگری ، فقط برای یک ارتزاق و کسب قدرت خیالی که حاضر بود یک گروه سکت و به شدت بسته را در درون عراق و با حمایت لجستیکی ، مالی و... به وجود آورد . او هنگام عزیمت به عراق و امضای طرح صلح ! با نخست وزیر صدام گفت : می خواهم برافروزم آتش – ترور و کشتار -  در کوهستان ها ، او ما اعضا سابق و ناراضی در درون گروه را به بهانه همین مبارزه نظامی! سرکوب و روانه میدانهای نظامی می کرد . عملیات فروغ ( مرصاد ) ، مروارید و جنگ های چریکی در منطقه کردستان و... پس رجوی برای چه دستورآن را می داد و آیا بازهم مثل انقلاب ایدئولوژیک فقط یک سرگرمی بود !؟

مگر اعضای فریب خورده ای چون ما از روز اول برای آخرتمان و رستگاری صرف وارد گروه

شدیم و آرزوهای خیالی خود را در آن جستجو می کردیم که رجوی با به راه انداختن انقلاب

درونی یا موسوم به انقلاب مریم  ما را مجبورکرد تا ازتمام علائق خودمان صرف نظر نماییم؟

مدیر بازدید : 129 1393/05/28 نظرات (0)

فرقه مجاهدین خلق که ما اعضا مدت های مدیدی عضویت و هواداری آن را داشته ایم و بخاطر انحرافات کثیر و غیر قابل باور ضد اخلاقی و ضد ملی هر روز ما را با زاویه های متعدد و عمیقی در برابر خط و خطوط آن ونیز ایدئولوژیش  که در فرصت طلبی ، دروغ و مزدوری خلاصه می شود ، روبرو می کرد ، هنوز کابوس شبانه ما اعضا است . کابوسی که روان ما را دچار یک تخریب و ویرانه ای کرده که حاصل حضور در یک مناسبات خشن و سرکوب گر و همین طور بشدت فرقه ای است . ما علاوه بر هزاران دروغ ، به ناچار و البته با فریب و ریا کاری به ترور و کشتن همنوعان و هموطن خود مجبور می شدیم  . ترور و خشونتی که به تایید بسیاری از تحلیل گران بی طرف و یا حتی به عبارتی اضداد مخالف رجوی در خارج کشور مهمترین عامل توقف و یا کندی دموکراتیک شدن جامعه ایرانی بوده است .

حضور رجوی و پیمان همدستی با دشمن ایران – صدام – و آمدن به عراق آنقدر وجهه ی نداشته مجاهدین را لکه دار کرد که بسیاری از ایرانیان غیرتمند و با شرف نه تنها شعار های عوام فریبانه  آنان را قبول نکرد بلکه تنفر و انزجار از فرقه رجوی سراسر وجودشان را فراگرفت . اکنون در بن بست استراتژیک در عراق که روزی رهبر فرقه تمام آبروی خود را برای آن گذاشت جز بدبختی و فلاکت هیچ چیز نصیب او نشده است و فرار رجوی گذشته از هر چیزی ، نشانه ای است که پایان دروغ و خوشی های قدیمی به سر آمده است .

ترک عراق جام زهری است که رجوی باید به ناچار آن را سر بکشد . حیات این گروه تروریستی به ترور

، جنگ و خشونت گرایی وابسته است و حضور منفعلانه در خارج کشور بدون داشتن حتی یک پایگاه در

عراق در حال حاضر کابوسی وحشتناک برای رجوی خواهد بود . این مزدوران که برای تداوم حضور در

عراق  تمام تلاش خود را کردند و حتی آمریکا حاضر به میانجیگری یا اتوریته بر دولت عراق و

سیاسیون آن نشد و کاری را پیش نبرد و فقط به قتل دادن اعضا را در کارنامه پر ننگ خود به دست

آوردند . اکنون که آمریکا حاضر به پذیرش صد تن از اعضا فرقه شده است فراتر ازاین که چه کسانی به

آن کشور بروند ، بطور قطع و یقین مهم ترین شکست رجوی خواهد بود. این شکست پایانی بر تاریکی

می باشد . به علت ماهیت مجاهدین و فکر و اندیشه رجوی که فقط سلاح و بکار گیری خشونت شالوده آن

را تشکیل داده است و حتی خودش در مورد فعالیت در عراق واهمیت پادگان اشرف می گفت ، چون

اشرف نباشد تن من مباد . دوره اضمحلال فرا رسیده است....

مدیر بازدید : 189 1393/05/26 نظرات (0)

در فرقه مخرب رجوی ، ما اعضا آنچنان در بازسازی فکری و ذهنی قرار داشتیم که تصور می کردیم واقعا در مدینه فاضله هستیم . در طول بیش از 16 سال حضور من در مناسبات رجوی تا هنگامی که خودم به محل زندان فرقه که در حال تغییر کاربری بود ، نرفته بودم ، باور نمی کردم که رجوی زندان داشته باشد . او در حالی که فهیمه اروانی که زمانی ( 1372 ) مسئول اول بود در خواست اعدام اعضا ناراضی را درخواست می کرد ، با حرام لقمگی و شیادی خود را کنار کشید و با مظلوم نمایی این کار را آراسته شأن خود نمی دانست ، اما در خفا ، زندانی را در خود اشرف بر پا کرده بود که خیلی از ما اعضا سابقه دار از آن بی خبر بودیم . هنگامی که من به همراه تعداد دیگری کار درساختمان زندان را انجام می دادیم مریم رجوی در صدد مخفی کردن آن از دید خبرنگاران و حتی ارتش آمریکا بود. برداشتن دیوارهای سلول های بزرگ ، رنگ کاری و تهیه اتاق برای فرماندهان شورای رهبری در خیابان 600 ودر کنار سوله موسوم به سوخته ، برعهده مرکز ما به فرماندهی وجیهه کربلایی بود . این تخریب داخلی و بازسازی به عنوان اتاق شورای رهبری در حالی بود که در اشرف اماکن زیادی وجود داشت که این مکان تعمدا به شورای رهبری سپرده شده بود و نه محلی برای فرماندهان پایین و یا...

این موضوع زندان و دستگیری اعضا مخالف  که شبانه با بهانه های مختلف ربوده شده تا گوشمالی داده شوند همیشه برای ما اعضا ترس آور بود که نمی دانستیم افراد چطور غیبشان می زند و خبری از آنان نیست . ربودن افراد و بردن آنها به طور شبانه صورت می گرفت و وقتی پیگیر وضعیت یا نبودشان می شدیم با بهانه هایی چون عملیات یا تغییر سازماندهی ما را فریب می دادند . اما رجوی در نشست طعمه ، شمشیر را از رو بست و ناراضیان خود را در همان کنار سوله ای که ما را به نشست جمعی کشانده بود در قرارگاه موسوم به باقرزاده در غرب بغداد به سلاخی تهدید کرد.

وضعیت دیگران هم بهتر از آنانی که در سوله حبس بودند ، نبود. ما باید انواع فحش های رکیک

می شنیدیم و تهدید به تحویل دادن ما به استخبارات عراق درصورت نافرمانی. رجوی همانند سایر

فرقه های دیگر و شاید خطرناک تر از آنها  از القا ترس وفوبیاهای دیگری هم استفاده می کرد  .

اما مهم ترین دلهره یا ایجاد اضطراب و ترس رایج ، تحویل به ارتش حزب بعث به بهانه ورود

غیر قانونی به عراق و اعدام توسط حکومت جمهوری اسلامی بود تا هویت فرقه ای اعضا

را حفظ کند....

مدیر بازدید : 138 1393/05/25 نظرات (0)

خبر ازدواج دو نفر از205 تن از افراد مستقر در تیرانا ( آلبانی ) آن هم با دست های جواد خراسان و فرزانه میدانشاهی از مسئولین ! سازمان رجوی ، خبری خوشحال کننده می باشد. خبری که ما اعضا جدا شده ، اعضا اسیر در کمپ موقت لیبرتی در عراق و نیز خانواده های آنان را مطمئنا غافلگیر کرد چرا هنوز که هنوز است رجوی  گروه را  به طور کامل از عراق خارج نکرده است و بر طبل ماندن در کشوری بحران زده می زند و نیز خودش جرات نمی کند به طور مستقیم یا از طرف مریم قجر فرو ریختن انقلاب کذایی را رسما اعلام کند . اما از سوی دیگر یقینا رهبران فرقه تروریستی در دلهره و ترس بسر خواهند برد . ترسی که البته به خاطر جواب گویی به اعمال حقارت آمیزشان و نقض اولیه ترین حقوق اعضا مناسباتی  و مهم تر از هر چیز دیگری اتخاذ استراتژی و خطی که حاصلش  هیچ بوده است و دستاورد آن فقط رذالت ومزدوری و نابودی می باشد...

مدیر بازدید : 159 1393/05/20 نظرات (0)

مریم رجوی که برای بهره برداری سیاسی و همراهی نشان دادن با به اصطلاح جامعه بین المللی خودش را مدافع حقوق بشر جلوه می دهد و تبلیغاتی را با صرف هزینه ها و رشوه های هنگفت هزار دلاری انجام داده و موضع گیری در باره هر رخدادی در ایران و جهان واستفاده ابزاری از آن  را برای خودش مجاز می داند ، در واکنش های صوری و فرمایشی و البته فریب کارانه ، خودش را مدافع حقوق زنان می داند. مریم رجوی اسارت زنان را در نیجریه و توسط برادر خوانده اش گروه بوکو حرام - که شباهت  ونزدیکی در  متدولوژی  ، روان شناسی ورود به ذهن و با کمی اغماض ایدئولوژیک  دارند یا طوفان در ایران و خیلی رخدادهای دیگر را محکوم و ابراز همدردی در باره آنها را در سایت های سازمان طی مطالبی بیان کرده و در پیش می گیرد ،  اما این فرقه  خودش تا مرفق دستش در جنایت ، خشونت ، خیانت و خونریزی آغشته است و ادای حقوق بشری آن مرغ پوست کنده را به خنده وا می دارد ،  در قبال کشتار مردم بی دفاع غزه و فلسطینیان کاملا سکوت معنا داری را برای خود و گروه مخوف و فرقه ایش مناسب دیده و یا اگر موضعی بگیرد بدون اجازه لابی صهیونیستی انگیزه ای ندارد که وارد معرکه شود و حقوق بشر موقعی صدای این مزدوران را در می آورد که بتوانند در نهایت آن سود و منفعت خودشان را ببرند و دم روی ارباب های مختلف خود نگذارند . از رجوی که یکی از ویژگی های شخصیتی مهم او منفعت طلبی و نان به نرخ روز خوردن است چیزی بیشتر از این انتظاری نیست. مردم ایران بارها دست رد به سینه این مزدوران زده و آنها را نه ایرانی می دانند و نه دل خوشی از آنان از اول انقلاب تا اکنون دارند . مردم این گروه فرقه ای را بیشتر آلت دست صدام و گروه شبه نظامی او تلقی کرده و رابطه کنونی رجوی و بعثی ها و گروه تکفیری داعش در غارت ، نابودی و کشتار مردم عراق را بهترین دلیل - گذشته از کارنامه تاریک و  مستند رجوی در خیانت و همدستی با ارتش سابق عراق -  در حال حاضر در جلوی خود می بینند  .

همین گروه  بود که با ارتش شبه نظامی کاملا مسلح شده توسط صدام ما اعضا را در سال

1991در کشتار اکراد عراقی  برای استمرار و بقا پدر خوانده اش در عراق درگیر کرد و ما

شاهد بودیم که کردهایی که حتی سلاح به همراه نداشتند تا به عنوان تهدید جلب توجه

کنند را زیر شنی های تانک های اهدایی می برد تا ادامه فعالیت خود را در اردوگاه های

عراق تضمین و حال تظاهر به حقوق بشر می کند . رجوی و بنیان گذاران این سازمان

که روزی نان و نمک فلسطینیان را برای گذراندن آموزش های لازم خورده اند و اکنون

انگار نه این ملتی است که در گذشته مهمان آنها بوده اند و مثل داعش آنها را

ظالم و رژیم صهیونیستی و آپارتاید را مظلوم می داند. مریم رجوی عجوزه مسعود رجوی

بعد از مدت ها سکوت کشتار کودکان فلسطینی و در پی تبلیغات برای رژیم صهیونیستی

که موشک های مقاومت فلسطینی را ایرانی خطاب کرد ، در یک اقدام صرفا

نمایشی حملات را محکوم کرد . پیرزن مکار برای این که از قافله عقب نماند ، برای رد

گم کنی ناچار به این کار شده است . دلیل منطقی و قانع کننده در دغل کاری او را

می توان از خود حرف های رییس جمهور خود خوانده جستجو کرد : " حملات اسراییل

به مردم غزه موجب منحرف شدن توجهات جامعه جهانی از تحولات عراق و سوریه

شده است "....

 

مدیر بازدید : 130 1393/05/19 نظرات (0)

در حصار نیرنگ  فرقه رجوی آنقدر وقت و زمان ما پر بود که آرزو داشتیم که حتی یک بار هم شده ، شورای به اصطلاح رهبری زنانه دست ساز و فرمایشی رجوی به حرف های ما گوش دهد . کارهایی که از صبح اول وقت شروع و در هوای گرم عراق نفس هر جنبده ای را می گرفت کافی بود تا نه تنها به مشکلات ما گوش ندهند بلکه هزاران اشکال تراشی را بر سر یک کار ساده تحمیل کنند . تشکیلات فرقه ای که جمع را ملاک قرار می داد وقتی که خیلی از افراد تحت امر یک زن شورای رهبری انتقاد ابتدایی را از پیشرفت کار طرح می کردند به ظاهر گوش می کرد و می گفت جواب می آورد که چه کسی مقصر است ، ولی با گذشت روزها اساسا این مشکل به فراموشی سپرده می شد و انگار نه انگار اعضای بیچاره ای چون ما مشکل یا حرفی داشته اند . ولی در مورد هجوم های کنترل شده و تحریک جمع در مورد هر سوژه مخالف در نشست های باز سازی ذهن  ( مغز شویی ) برای ترک تشکیلات به ناراضی  یا منتقد گفته می شد که حرف جمع را گوش کند.

تمامی ما اعضا چه زن و چه مرد وقتی که سر به بالین می گذاشتیم ، یونیفرم به تن داشتیم . رجوی برای

این که ما را از زندگی بیگانه کند و مدهوش فریب کاری هایش کند از پوشیدن لباس راحتی ما را منع

کرده بود . تا مدت های زیادی این محدودیت در لباس پوشیدن ادامه داشت و بعد از این که ما لباس خواب

و راحتی را از دست مریم رجوی ! دریافت کردیم قوانین عجیبی گذاشته شد . همه ما به خوبی بیاد

داریم که در آسایشگاه  های مردان که در تابستان از گرما خفه می شدیم و گاها عرق از سر و رویمان

سرازیر بود فرماندهان فرقه نمی گذاشتند بدون ملحفه روی تخت استراحت کنیم . تشکیلات جهنمی

چه روز و مخصوصا شب با کنترل محل های خواب تذکر داده وعدم داشتن روکش روی بدن هنگام 

خوابیدن ما را با انقلاب درونی ! مغایر می دانستند.... 

مدیر بازدید : 161 1393/05/18 نظرات (0)

رهبران فرقه ها شدیدا احساسات را تحریک می کنند و قادرند احساسات پیروان خود را در دست گیرند ، طوری که می توانند به راحتی اضطراب وترس را فعال کنند.                                                       " کتاب گسستن بندها ، استیون حسن "

یکی از مهم ترین عوامل که می تواند همراه با دیگر تکنیک های تسلط وبازسازی ذهن، خویشتن ذاتی هر فردی را در فرقه ها دستخوش تغییر و مسلط شدن رهبر هر فرقه ای بر پیروان فریب خورده کند ، مسلما ایجاد ترس است . در بین اعضا هر فرقه ، فوبیا ( ترس کاشته شده در ضمیر ) توسط رهبری و اجرای آن توسط هرم قدرت ( تشکیلات ومناسبات ) عموما جنبه عملی نداشته و این ترس در اکثر موارد جا پایی در بیرون فرد و جهان خارج در خودش ندارد . ترس ، اعتماد به نفس فرد را گرفته وظرفیت فکری او را برای محاسبات و استدلال منطقی ویران و نابود می کند. رهبران فرقه ها از جمله رجوی رهبر فرقه تروریستی مجاهدین ، قدرت تفکر ، تعمق و تجزیه و تحلیل منطبق با  منطق را که در ثبات هویت شخصی و نیز اراده قوی نقش دارد را تخریب و فرد را با مکانیزم ها و متد هایی که آنها را باید پرستش کنند در مهار و کنترل قرار می دهند .

رهبر فرقه در مقابل ، خود را ولی و راهنمای نظر و عمل و هدایت کننده بسوی بشارت معرفی می کند . او خود را ناجی خطاب می کند که به تنهایی می تواند و قادر است  که جهان  را از شر شیطان و مفاسد رهایی و عدالت و برابری را محقق کند . این مقام و رتبه گذشته از این که برای پیروانش  شاید دست  نایافتنی به نظر آید ،اما باید پیروان فداکاری خود را به او نشان داده تا بتوانند پیروان خوبی برای او باشند . در شرایطی که ذات و ضمیر افراد  توسط فرقه دستخوش تغییرات گسترده و تقریبا عمیقی می شود ، افراد و پیروان بدون هر گونه ارتباط با دنیای بیرون مورد بازسازی قرار می گیرند . این قطع ارتباط هدایت شده در فرقه رجوی موجب می شد که حتی ما تصوری از جهان خارج جزحرف ها و مواضع رهبر فرقه نداشته باشیم . ما حتی شک می کردیم که خارج از اردوگاه اشرف  و در جهان خارج  زندگی مردم  بچرخد یا این که آنها با مشکلاتی که رهبرمان می گوید چه می توانند بکنند.... 

مدیر بازدید : 158 1393/05/14 نظرات (1)

سیاسی :

در تاریخ فرقه هایی که از آرمان های سیاسی خود به عنوان اساس خود بهره بردند بسیار مشهورند . نمونه های کلاسیک آن آلمان نازی هیتلر و اتحاد جماهیر شوروی استالین کمونیست ، از نمونه های کنترل ذهن در سطح بسیار گسترده هستند . در ابعاد کوچک تر ، سوپرماسیست های سیاه و سفید ، تروریست ها و گروه های شورشی غالبا از روش های کنترل ذهن برای استخدام و غلبه بر اعضایشان بهره می گیرند .

مجاهدین خلق به عنوان فرقه ای سیاسی – مذهبی تلقی می شوند زیرا آنها برداشت خود از اسلام شیعه را با ایدئولوژی مارکسیسم می آمیزند. بنابراین آن ها سیستم عقیدتی مخصوص به خود را اختراع کرده اند به علاوه آن ها شیوه های  فریب کارانه خود را برای جمع آوری پول دارند از جمله موسسات به اصطلاح خیریه که برخی از آن ها در اروپا غیر قانونی اعلام شدند . بنابراین مجاهدین خلق می تواند فرقه تجاری نیز به شمار رود زیرا همه ی اعضا ء در آن بهره کشی می شوند که مجانی کار کنند و فرقه تروریستی مجاهدین سال ها ست که اعضا ( قربانیان ) خود را با توهم قدرت یابی سیاسی در ایران تحت سلطه در آورده است و سال هاست این تنها سرابی است که آنها اعضاء را متقاعد کردند ببینند.

در سایتhowcultswork آمده است کنترل ذهن به معنای یک سری تکنیک های روانشناختی است که رهبران فرقه برای کنترل اعضای خود بکار می برند.

کنترل ذهن وسیله ای سحر آمیز نیست . به عبارت دیگر کنترل ذهن افراد را

تبدیل به ربات های کنترل از راه دور نمی کند بلکه تاثیر غیر صادقانه ای است

که به طور مخفیانه بر روی اعضای فرقه ، اعمال می شود بنابراین کنترل ذهن

بیشتر از آنکه نیروی غیر قابل مقاومت باشد که در فیلم ها نشان داده می شود

، شبیه یک اسلحه است . رهبران فرقه اسلحه " کنترل ذهن " را به سمت یک

عضو نشانه می روند و می گویند : " اگر ما را ترک کنی ، همه دوستان و

خانواده ات را از دست می دهی " ، " اگر از ما پیروی نکنی ، به جهنم 

می روی " ، اگر به ما پول نده ، در تجارتت شکست می خوری "....

مدیر بازدید : 197 1393/05/13 نظرات (0)

در هفته های اخیر گزارش نمایندگی ایران در سازمان ملل  در رابطه  با  همکاری مجاهدین خلق ( فرقه تروریستی رجوی ) با صدام و دفاع از حکومت او ، واکنش منفعلانه و تعجب بر انگیز مریم رجوی را در پی داشت  و ضمن رد این گزارش باز هم خودش را مستقل از دولت دیکتاتور سابق عراق  جا داد . این امر ، حیرت همه از جمله ما اعضا جدا شده ، ناراضی و منتقد را  که شاهد مستقیم و بلا واسطه همکاری و همدستی  رجوی با صدام بوده ایم ، موجب شد. واکنش مریم رجوی همسر غیر قانونی و غیر اخلاقی مسعود رجوی رهبر فرقه مجاهدین ، که در دروغ پردازی و تحریف واقعیت هیچ کس به گرد آنان نمی رسد از این جهت شگفتی برانگیز است که هنوز مدت زیادی از روزهای خوش! و دیدارهای دوستانه ، دریافت پول های بسته بندی شده و در مقابل همکاری با صدام و دستگاه اطلاعاتی - امنیتی دولت دیکتاتور قبلی نگذشته است. واقعیات و دلایل مستحکم و غیر قابل خدشه ای وجود دارد  که این کاسه لیسان  در حالی با هیجان سر هر منفعت و بده و بستانی چک و چانه می زنند و از صدام لیست درخواست های متنوع را دارند که برای خودشان هم افشای این سند - نوار ویدئو که توسط اطلاعات مخفی صدام ضبط شده است - قابل باور نبود. صحبت های رجوی در این نوار که در شبکه الجزیره برای اولین بار پخش شد ، ابرازارادت او به صدام بود تا از کمک های مالی و لجستیکی در قبال همکاری بی نصیب نماند، اما خیلی ادله روشن از همدستی رجوی و صدام و دادن اطلاعات وجاسوسی و حتی همکاری نزدیک نظامی وجود دارد.

ما اعضا جداشده که شاهدان زنده ای از روایت و سند همکاری

رجوی با صدام هستیم ، برای نمونه،بر عکس دروغ و ادعایی که

رجوی درباره تهاجم به ایران در جنگ اول خلیج داشت ، خودش

را برای سرکوب قیام های مردم عراق آماده کرد. ما شاهد قتل و

کشتار اکراد عراقی توسط سازمان در آن روزها بوده ایم .

دستگیری اکرادی که حتی سلاح نداشته یا کشتن آنان در شهرهای

کردی از وظایف سپرده شده از طرف صدام بود تا این روزها

رجوی به پاس کمک های او تانک ها را روی افراد کرد برده

و از سقوط صدام جلوگیری کند....

 

مدیر بازدید : 139 1393/05/05 نظرات (0)

افرادی که خوشبختانه تجربه زندگی – اگر اسم آن را زندگی بگذاریم – در فرقه ها و علی الخصوص فرقه رجوی را ندارند یا مطالعه ای در زمینه فرقه ها و انواع آن نداشته اند ، انبوهی سوال در مورد گروه های فرقه ای در ذهن خود خواهند داشت . از شیوه های تاثیر گذاری بر روی طبقات مختلف جامعه و یا شناخت آن یا روابط درون گروهی تا نقش رهبری بی رقیب فرقه که راس هرم قدرت در فرقه را بعهده دارد.

ما اعضا جدا شده فرقه مجاهدین  به دلیل این که قربانی رهبری خود کامه و مستبدی بودیم که به هیچ معیار و ارزشی پایبند نبود و نیز شاهد تاثیر بشدت منفی و مخرب این گروه بر همنوعان ، دوستان و به طور ویژه  مانع جدی پیشرفت مردم خود و خسارت های غیر قابل باور به سرمایه های مادی و معنوی هستیم ،  به عنوان کسانی که شانس فرار یا جدایی از این گروه را داشته ایم ، حتما به سر فصل ها و نقطه عطف های تاثیر گذار و مهم تحرکات فرقه رجوی پرداخته و در میانه یا پایان آنها شکل گیری مدیریت شده اعمال و آموزش کنترل ذهن یا باز سازی ذهن را بیشتر بررسی می کنیم .

 یکی از نقطه عطف های مهم برای شناخت فرقه مجاهدین خلق و رهبر آن ، مسعود رجوی ، عملیات فروغ جاویدان ( مرصاد ) است . عملیاتی که رجوی شانس و قمار هزاران بار تکرار شده را برای دست یابی به افسون قدرت با هر وسیله ممکن به اجرا در آورد . عملیاتی که دروغ بزرگ رجوی و استفاده ابزاری از ما اعضا را به عینه به نمایش گذاشت . عملیاتی که قرار بود صدام با حمایت و پشتیبانی هوایی تا عمق ایران از رجوی و ارتش آزادی بخش ! – شبه نظامیان صدام – بتواند به زعم خود کار حکوت ایران را یکسره کند . در نشست پیش از شروع عملیات ، رجوی که استاد بر انگیختن پیروان بود  با القاء باورها و تحلیل های همیشه آبکی و استفاده از کلماتی شیک توانست اکثریت اعضا را جهت این عملیات منقلب و همراه خود کند. اعضایی که سالیان زیادی در مناسبات تنگ و بسته  و فاقد هر گونه آزادی حضور داشتند ، تصور می کردند با پیروزی متصور یا حتی کشته شدن می توانند پایانی بر زندگی محصور شده در اردوگاه های رجوی داشته باشند .  مسعود رجوی با رمالی به ما اعضا این نوید را می داد که اگر تعادل قوا را بشکنید موج موج نیروهای مردمی به شما خواهند پیوست و نیروهای اصلی شما همان ها خواهند بود و نیروی هوایی عراق هم کمک کننده اساسی برای پیروزی شما شمرده می شود . رجوی فراخوان هواداران خارج کشوری را برای سیاهی لشگر و تزریق روحیه  به ما و نیز فریب این افراد بی خبراز همه چیز را داده بود که حتی نمی توانستند خودشان را جمع و جور کنند و آمادگی جسمی نداشته تا برسد به حداقل به کار گیری سلاح یا بدانند صحنه عملیات چه چیزی می باشد . آنها انگار برای مهمانی آمده بودند....

مدیر بازدید : 163 1393/05/04 نظرات (0)

مسعود رجوی رهبر فرقه مجاهدین خلق چه در زمان صدام و دولت سابق عراق و چه بعد از سقوط پدر خوانده اش با پررویی به ما اعضا می گفت که ما در عراق حق آب وگل داریم . او به عبارتی دیگر خودش را نه مهمان مردم عراق و یا به قول مردم عراق ضیوف الکرام بلکه جزیی از صاحب خانه تلقی می کرد . آن روزها کسی نبود که از این مردک و کوتوله سیاسی فریب کار بپرسد که تو یک نیروی خارج هستی و در عراق چه چیزی داری یا چه سنخیتی با مردم این کشور در موجودیت ناپاکت هست که این ادعا را مطرح میکنی ؟!

اما امروز که دیگر دیکتاتور سابق و متحد استراتژیک او صدام ساقط شده است همان ادعا

را در سر می پروراند . حقی که به هر عراقی بگویید از خنده غش می کند! این شیاد بر

اساس این توهم  باز هم در عراق دخالت می کند و در تقابل با دولت قانونی عراق از هر

کوششی دریغ نمی کند . فرقه رجوی که نان به نرخ روز می خورد زمانی صدام برای او

سمبل غیرت عربی و رهبری فداکار بود . رجوی حتی برای نزدیکی با دیکتاتور و کسب

پشتیبانی از او برای عملیات های تروریستی همگون با او لباس و شخصیتش را سازگار

می کرد و کلت کنار کمرش نشانه ای از همان قرابت فکری و شخصیتی بود . رجوی تنها

رهبر و دولت مردمی در جهان عرب را فقط صدام می دانست و نه کس دیگری....

مدیر بازدید : 156 1393/04/30 نظرات (0)

" فرقه ها فقط عده ای افراد مذهبی افراطی هستند "

این اشتباه است که عموم افراد فکر می کنند که فرقه ها فقط شامل گروه های مذهبی می شوند . تعریف مدرن یک فرقه به کنترل ذهن بر می گردد . به همه ی گروه هایی که از تکنیک های کنترل ذهن و روش های منحرف جذب نیرو استفاده می کنند ، فرقه گویند که در این مقاله به آن ها پرداخته خواهد شد. سیستم اعتقادی یک مذهب غالبا به عنوان ظرفی برای پوشش این تکنیک ها استفاده می شود . اما همین تکنیک ها هستند که از گروه یک فرقه می سازند  . اما در یک جامعه ی آزاد افراد می توانند هر چه می خواهند باور داشته باشند و بیشتر افراد موافق هستند که اگر کسی سعی کند مردم را فریب دهد و آن ها را کنترل کند ، اشتباه است.

در باره ی مجاهدین خلق ، مذهب فقط وسیله ای است برای توجیه برخی فعالیت ها . اتکا به مذهب فقط بستگی به موقعیت آن ها دارد ، برای نمونه آنها برای جذب یک ایرانی مذهبی ، ادعا می کنند که اپوزسیون مذهبی ایران هستند اما برای فریفتن یک سیاستمدار غربی ، وانمود می کنند که مدافع رژیم سکولار در ایران هستند.

مفهوم مدرن یک فرقه ی کنترل ذهن به هر گروهی که تکنیک های ذهن و روش های فریبکارانه ی عضو گیری را بکار می گیرد ، اطلاق می شود . به عبارت دیگر چگونگی فریب دادن افراد ، برای پیوستن به فرقه ها و متقاعد کردن آن ها برای ماندن در فرقه ، این معادل لغوی است که بیشتر افراد با آن موافق هستند . البته به استثنای خود فرقه ! بر طبق توضیحات howcultswork.com فرقه ها از تکنیک های شستشوی مغزی و متقاعد سازی بهره می برند تا اعضاء را حفظ کنند . همه ی اعضای سابق فرقه  مجاهدین خلق نیز تاکید می کنند که روش های القای مکتب و شستشوی مغزی در فرقه ی رجوی وجود دارند  . ابراهیم خدابنده یکی از اعضای جدا شده از فرقه رجوی می نویسد : " فعالیت های فرقه ای و آفرینش خدایان  و ایجاد روابطی مبتنی بر تسلیم و استفاده از روش های کنترل ذهن   متعاقبا منجر می شود به حرکات جنون آمیز و غیر قابل باوری مانند خود سوزی ".

 فرقه ها شامل انواع گوناگونی چون مذهبی ، تجاری ، سیاسی و ...هستند....

مدیر بازدید : 140 1393/04/29 نظرات (0)

تا به امروز به انقلاب درونی گروه رجوی خیلی پرداخته شده است. اما بنا به اهمیت آن و رشد و سرعت گیری شگفت انگیز این گروه به سمت فرقه گرایی و بسته شدن هر چه بیشتر کل مناسبات و بخصوص بسته شدن هر دریچه ای در مقابل اعضا و بر روی جهان خارج ، هر چه موشکافی آن مورد توجه قرار گیرد بدون هر مبالغه ای مورد نیاز بوده و بی تردید یکی از موانع تاثیر گذار بر راه دموکراسی  ایران  ( فرقه مجاهدین خلق ) را بهتر از گذشته خواهیم شناخت . نکته کلیدی در این نقد و تحلیل ها پرداختن به نقش زنان در این فرقه است . چرا که رهبری فرقه  هدف اصلی را ارتقا زنان می دانست و به گفته او زنانی که  ظلم مضاعف به آنان شده اند لایق زندگی بهتر و استقلال هستند . ما می دانیم که راه عدالت و برابری تا غایت مقصود خیلی فاصله دارد و نگاه به زنان با این مضمون در مسیر تعالی جوامع بشری لازم و حیاتی است . پیشرفت و تکامل  بدون توجه به زنان امری ناکام است.اما حرف زدن در مورد زنان به طور اخص توسط یک فرقه بد نام ! جای تامل بسیار دارد.

رهبری نوین فرقه - مسعود رجوی و مریم قجر -  و نگاه آنها به زنان به طور خاص در درون

مناسبات  که کاملا در جهانی دو قطبی - رستگاری فقط در نزد آنان است و بس - بسر برده

و می برند  برای زنان ایرانی می تواند عبرت انگیز باشد تا بتوانند در مسیر پیشرفت از دست

اندازهای این چنینی شناخت داشته و با چشمانی باز دشمنان واقعی خود را بهتر از هر روز

دیگری ببینند .  کشفیات رجوی و بهره مند شدن زنان در تشکیلات آن هم در یک پروسه

طلاق و ازدواج رهبری و خواب نما شدن رجوی به عنوان تنها حامی برابری در جهان

می تواند بیش از هر موضوع و مطلبی ملاک عبث و یاوه این برنامه تبلیغی بوده و شک

برانگیز باشد. نمایشنامه ای که ما اعضا سابق تو خالی بودن و بی محتوایی آن را در زنان

فریب خورده مانند خودمان ، به طور روشن و ملموسی نظاره گر بودیم . رجوی در پیام ها و

یا در نشست های مختلف انقلاب درونی،پدیده بر آمده از آن یعنی رهبری نوین را مهم ترین

دستاورد توصیف می کرد . رهبری که حتی آن را برای اعضا از نان شب و روز واجب تر

می دید و در مقابل ، خانواده را کانون فساد می دانست!.....

مدیر بازدید : 120 1393/04/18 نظرات (0)

موضع گیری مثبت سخنگوی وزارت خارجه فرانسه در مورد فرقه رجوی ، امید تازه ای

می تواند باشد که ما قربانیان درونی این فرقه مخرب و کیش پرست را به احقاق حقوق

انسانی پایمال شده مان نزدیک و خاطرات دلهره آور و کابوس های شبانه  ما را آلامی

ببخشد . قربانیانی که به رغم فداکاری برای رجوی ، حرمت و ارزش انسانی آنها خدشه دار

شد و یک ربات در دستان رهبر قلدر و دیکتاتور در راه ترور و خشونت طلبی بیش نبودند.

 طبق گفته این سخنگو که خبر گزاری آسوشیدتپرس آن را انعکاس داده است این گروه

خشونت طلب و فاقد وجهه دموکراتیک می باشد. آقای " رومن نادال "  می گوید : " فرانسه

هیچ ارتباطی با فرقه تروریستی مجاهدین که به اقدامات خشونت بار معروف است ، ندارد

و آنها هیچ موجودیت قانونی به عنوان یک سازمان در فرانسه ندارند " .

نادال در قسمت دیگری از مصاحبه ادامه می دهد :  " ایدئولوژی خشونت آمیز و غیر

دموکراتیک این گروه تاکنون توسط چندین سازمان حقوق بشری نظیر سازمان عفو

بین الملل گزارش شده است "

همان طور که آقای نادال اکنون به ماهیت وجودی مجاهدین یا بهتر بگویم فرقه تروریستی

مجاهدین اشاره و تاکید کرده است ، خشونت گرایی و اقدامات غیر دموکراتیک ، بخش

جدایی ناپذیر از این گروه می باشد. قربانیان این گروه خشن که زندگی خود را از دست

داده اند،شامل غیر نظامیان و افراد کوچه و بازار هستند و اگر گزاف نگوییم موج کشتارهای

بی رحمانه این گروه یکی از تراژدی های قرن معاصر است وهنوز که هست خانواده های

قربانی ، داغدار و با رنج فقدان عزیزانشان روبرو هستند....

مدیر بازدید : 160 1393/04/17 نظرات (0)

تهدیدی که از سوی فرقه ها ایجاد می شود باید جدی گرفته شود زیرا متدولوژی فرقه ها نیازمند فرایند

پیچیده ی نیرو گیری و کنترل ذهن است که هیچ انسانی در برابر آن مصون نیست . ان سینگاتون ، خانمی

انگلیسی است که زمانی عضو فرقه رجوی  ( مجاهدین خلق ) بوده است ، وی اعتقاد دارد که :

" موضوع کنایه آمیز این بود که من در شرایط برده داری مدرن می زیستم . من به لحاظ ذهنی به

مجاهدین زنجیر شده بودم ... شستشوی ذهنی و روانشناختی  برای هر کسی در هر زمانی می تواند رخ

دهد . اگر خوش شانس باشی  ، فقط وقت خودت را هدر داده ای . " از آنجا که همه فرقه ها به یک شیوه

عمل می کنند ، وب سایت   hawcultswork.comتعریف بسیار مفیدی از فرقه ها و حقه های

آن ها برای جذب و نگهداری اعضا ارائه می دهد :

فرقه ها ، از بیرون شگفت انگیز اما از درون بسیار با مهارت ذهن اعضای خود را دستکاری می کنند .

رهبر فرقه ها شدیدا در پی فریفتن شما برای پیوستن به آن ها هستند . آن ها در پی سر سپردگی شما ،

پول شما و وقت شما هستند....

مدیر بازدید : 128 1393/04/16 نظرات (0)

فرقه رجوی که اسم سازمان را برای خودش به عاریه گذاشته و دارای تشکیلات و

مناسباتی به شدت با منافع یک جانبه درون سازمانی است ، هر چه زمان می گذرد لکه ننگ

بر پیشانی اش بزرگ تر و آشکار تر می شود . رجوی با ورود به عراق و تبانی و همدستی

با صدام و عملکرد شبه نظامی و تروریستی و فریب جوانان ، نقطه عطفی را در حیات این

فرقه به جای گذاشت که تاکنون هر لحظه ماهیت اصلی و بنیادی فرقه گرایانه اش هر چه

بیشتر بروز کرده و جنایت و خیانت را سر لوحه کار خود قرار داده است . تا آنجایی که

حتی در روز روشن با داعش ، هم دردی و دلسوزی می کند و آنها را که در کشتار و تجاوز

به مردم عراق هیچ مرز و حدی ندارند را انقلابیون می داند. گروهی تفکیری که حتی آمریکا

و غرب در ماهیت تروریستی  آن ناچار به موضع گیری شده اند . رجوی با تصمیم به ورود به

عراق به دنبال رویای به دست گرفتن قدرت بود و برای او مهم نبود که همکاری با دشمن

ایران و ایرانی عاقبتی ننگ آور را برای او در پی خواهد داشت . رهبری فرقه به خاطر همین

موضوع و کتمان همدستی با صدام و نشان دادن مضحک خود به عنوان یک گروه

مستقل ، بهای زیادی را از جیب نیروهای خود پرداخت . او بافت و ترکیب نیروهای خود را

با فریب و کلاهبرداری تشکیل داد  و از این نسل که دارای مشکلات زیادی بود کمال سو

استفاده را برد. رجوی و تشکیلات مخوف آن بعد از 30 خرداد 60 و فرار او همراه بنی صدر

به خارج کشور ، محدودیت های زیادی را برای جذب نیرو جلوی خود می دید . تشکیلات

فرقه حتی حاضر بود بهای گزافی بدهد تا یک نیرو را از داخل جذب و از کشور خارج کند.

دادن پول های هنگفت و اجیر کردن گروه های قاچاقچی در آن زمان -  دهه 60 - خیلی

نتوانست دست پری برای رجوی به ارمغان بیاورد . بعد از 30 خرداد و عجله و شتاب

رجوی برای کسب قدرت و هجوم های خیابانی و حمله به ادارات ، نهادها و ترور ، عملا

رجوی آبروی خود را برد و همان حمایت اندک را از دست داد و خیلی از نیروها و هواداران

از او فاصله گرفته و از او ناامید شدند .  آخرین میخ که بر تابوت  جسم و کالبد سازمان

 زده شد ، انقلاب ایدئولوژیک  نشأت گرفته از یک ازدواج تشکیلاتی – ازدواج سوم مسعود

رجوی با مریم قجر عضدانلو – بود که  حتی اندک هواداران اغفال شده را از خواب بیدار

و نفرت و بیزاری را در آنان دامن زد .  او به رغم تبلیغات وسیع در خارج کشور و انواع

شگردهای روانی و  یا وعده و عیدهای کاذب و دروغین هم نتوانست خط نیروگیری را آن

طور که می خواست هدایت کند و به انجام برساند به عنوان مثال ، رجوی  که با دروغ  ،

تعدادی را از خارج کشور در عملیات  مروارید – عملیات کرد کشی – اجیر و به عراق آورد،

نتوانست نیروها را حفظ و ماندگارکند و همه آن نیروها با تناقضات فراوان از تشکیلات

خارج و به کشورهای خود برگشتند . آنان هر چند به سادگی نتوانستند فرقه را ترک کنند

اما رجوی قادر نبود آنها را به زور نگه دارد چرا که شرایط سیاسی و ... این اجازه را به

او نمی داد. اینان وقتی برای عملیات آورده شده بودند هنگامی که  دیدند رجوی

برای سرکوب کردهای عراقی از آنها استفاده می کند تحمل این کار را نداشتند و به چشم

خود دیدند که رجوی و تشکیلات جهنمی آن بر عکس تبلیغات در خارج کشور تماما در

اختیار صدام و همسو با اوست و با ناامیدی سعی کردند هر چه زود تر عراق را ترک و

پشت سر خود را هم نگاه نکنند....

مدیر بازدید : 158 1393/04/15 نظرات (0)

ما اعضا که در مناسبات رجوی عمری از زندگی خود را گذرانده ایم ، به خوبی عمق روابط فرقه ای و متحجر بودن و افکار بنیادگرایی آن را دیده و درک کرده ایم. افکاری که اکنون به عمد این فرقه با نقشی ماهرانه در حال مخفی کردن آن است . رجوی که هیچ موقع دست از تروریست نکشیده و یا از آن اعلام برائت نکرده است ، هرگز از اندیشه مارکسیستی اسلامی  جدا نمی شود . این گروه که غرب یا امپریالیسم را دشمن شماره یک خلق ها می دانست کماکان همان باور را دارد و خود را سر تر از تمامی گروه ها و جریانات ایرانی و خارجی می داند که ادعای مبارزه با کاپیتالیسم و سرمایه داری را دارند . رجوی حملات 11 سپتامبر را که القاعده  مسبب آن بود به گونه ای تلویحی مورد عنایت قرار داد و در یک بازی کثیف برای جلوگیری از مخاطرات آن حتی آن را محکوم نکرد . ما اعضا که در سالن باقرزاده حضور داشتیم به خوبی بیاد داریم رجوی چقدر خوشحال بود و مسرور بودنش را از ما پنهان نکرد . او در این نشست که بحق ، خودش و فرقه را با القاعده مقایسه کرد ، رو به اعضا گفت بنازم به انقلاب مریم که چه ها می تواند بکند وقتی که این گروه چنین کاری می تواند بکند . رجوی به طور ملموسی می خواست بگوید که انقلاب مریم پتانسیل بیشتر و به مراتب بالاتری از القاعده را داراست و توان کنترلی و القا باورهای بنیادگرایی مریم قابل مقایسه با گروه القاعده نیست .

رجوی که ایدئولوژی مارکسیستی -اسلامی را هدایت می کند و جامعه بی طبقه توحیدی که نشأت گرفته از

ایدئولوژی مارکس است را با  کلمه توحیدی برای مصرف به آن اضافه شده ، در نشست طعمه – سالن

باقرزاده – به فرماندهان و نمایندگانش در کشورهای غربی توصیه کرد در مورد حملات 11سپتامبر

موضع گیری و یا هیچ سخنی نگویند . به طور اتوماتیک اگر رهبران و مقامات آمریکایی و اروپایی به

خاطرملاحظات سیاسی یا بکارگیری گروه های تروریستی که با انواع شیوه های کثیف در خدمت می گیرند

یا در تقابل با بعضی کشورها و دخالت در امور آنان این گزینه را مورد نظر قرار می دهند ، نبود و به طور

اخلاقی برخورد می کردند ، باید سازمان مجاهدین خلق ( فرقه رجوی ) را همسو با القاعده تلقی و یا شک

امنیتی را در مورد این فرقه بیشتر می گرفتند . آمریکا که عدم موضع گیری شفاف بعضی کشورها را در

حملات 11 سپتامبر مورد نکوهش قرار می داد آیا نباید به خاطر منافع ملی خود هم که شده یک بررسی

از وضع گروه های تروریستی و خشن مانند مجاهدین خلق انجام می داد که خوشحالی خودشان را از

کشته شدن مردم عادی  کشورشان کتمان نمی کنند . رجوی در عراق هم که صدام اقدام به تجاوز به

کویت کرد همین رویه را بکار گرفت تا خود را درگیر نکند یا به عبارتی دیگر نمی خواست افکار

مالیخولیایی و اندیشه  فرقه ای خود را بدون دلیل رو کند....

مدیر بازدید : 107 1393/04/14 نظرات (0)

مریم رجوی که فقدان و نبود شوهر فراری اش او را بیشتر از هر زمان دیگری آواره خیابان

های کشورهای غربی و گدایی و دست به دامن شدن تندروترین جناح های آمریکایی و

بازنشستگان سیاست کرده ، مانند گذشته که به خاطر تنفر و بیزاری ایرانیان خارج کشور

از وی ، ناچارا متوسل به خدمت گیری و اجیر کردن خارجیان شده است. سمینار امپلیمنت

نمونه ای از نمونه هایی است که هر سال به بهانه های مختلف ، فرقه برگزار کرده تا

موجودیت ناپاک خود را نشان دهد. افغانی ، عرب ، سیاهپوست غربی یا هر ملیت دیگر

برای رجوی فرقی نمی کند که در نبود ایرانی  ،  جایگاهی برای خود تعریف کند .

دادن غذا ، پول اقامت در هتل ، نوشیدنی و سیر و سفر در اروپا همگی به کمک او آمده

است تا بتواند در نبود یک ایرانی در نشست ها و یا جلسات آنان مشروعیت خود را به

رخ بکشد . تصاویر به خوبی گویای این است که اندک حضور ایرانیان در سالن دیده شده

در حالی که این گروه خود را ایرانی و دارای پایگاه اجتماعی قابل توجه در خارج کشور

جلوه می دهد.

تم و حرف اصلی مریم رجوی و سوز و گدازش از دست دادن اشرف و بازگشت به آن است

. آلترناتیوی که حتی یک هموطن ایرانی خود را نمی تواند گرد آورد ، مجددا با پررویی

مشروعیت خود را طلب کرده و به زور می خواهد به خورد طرف های خارجی خود بدهد .

حامیانی که سال ها است اعتراف کرده اند این گروه تروریستی وخشونت طلب هیچ

پایگاه قابل ذکری در جامعه ایران نداشته و مردم از آن تنفر و دافعه دارند. این در حالی

است که پول های کثیف  به سخنرانان داده می شود تا مریم رجوی برای مدتی کوتاه

لبخند ملیح و باده سرمستی را سر دهد  . اما همین سخنرانان آمریکایی و غربی درک

می کنند که گذشته از بازی های سیاسی و ابزار و اهرم قرار دادن این گروه تروریستی

و فرقه ای بایستی به فکر پول خود باشند و الا می دانند در سالن و روبری آنان جز مشتی

اجیر شده یا بی اطلاع از ماهیت موضوع در گردهمایی کسی و یا فردی ننشسته است....

مدیر بازدید : 133 1393/04/10 نظرات (0)

بی تردید یکی ازنقاط عطف مهم و تاثیر گذار در حیات خائنانه سازمان مجاهدین و سوء استفاده بدون توجیه وغیر قابل منطقی رجوی از اعضا خودش و باالطبع در گیر کردن سازمان روبه فرقه گرایی شدید ، انقلاب ایدئولوژیک است  . انقلابی که باعث گردید طلاق های اجباری و دسته جمعی مادام العمر و ترک دنیای ، تمامی اعضا چه در داخل عراق و چه در خارج را به همراه بیاورد . به اعتراف تمام کارشناسان و حتی اکثریت ایرانیان خارج کشور صحت بد یمنی و نامبارکی این انقلاب تا به امروز گریبان اعضا را گرفته و از ابتدا هم قربانیان درونی را به شکل وحشیانه ای مورد یورش قرار داده است . قربانیانی که همه چیز آنان را رهبری عقیدتی رجوی به تاراج برد و برای همیشه شکلی از بردگی نوین را بر آنان تحمیل کرد . دلایل وعلت هایی که رجوی در نهایت دروغ و با اسم مبارزه بر تن و جسم اعضا تحمیل کرد ، تا بحال مورد نقد و بررسی قرار داده شده اما واقعیت این است که پرداختن به موضوع انقلاب ایدئولوژیک درونی هیچ موقع به پایان نمی رسد و حتی با فروپاشی یا تعضیف آشکار رجوی و فرقه اش برای عبرت نسل های آینده مورد بررسی و واکاوی قرار خواهد گرفت . نگاه اعضا جدا شده ای مانند من و سایر دوستان سابقم که توانسته اند از جهنم رجوی بگریزند در کنار پژوهش های فعالین حقوق بشری می تواند تکمیل کننده عمق جنایت های درونی فرقه باشد . تاکنون تحقیقات نهادها و موسسات حقوق بشری و فعالیت اعضا جدا شده  توانسته است آگاهی بین المللی و بطور خاص در بطن جامعه ایرانی را به وجود بیاورد و ماهیت اصلی رجوی و سازمانش را از پس تبلیغات و شعارهای فریبکارانه  افشا کنند. افشایی که نقش مخرب فرقه رجوی به طور خاص و تهدید فرقه گرایی در حال و آینده و برای دموکراسی خواهی را هرچه بیشتر به موضوع روز تبدیل نماید....

مدیر بازدید : 125 1393/04/05 نظرات (0)

 

نگاهی که هر عضو جدا شده ای  به فرقه رجوی و عقبه زندگی خود می اندازد ، سئوالات

زیادی را در برابر خود ، برای باقی عمرش می بیند . پرسش هایی که شاید جواب آنها

برای خیلی ها که در فرقه بوده اند بسا دیر شده و همواره وجود پر دردشان که قربانی

فرقه بوده اند را مورد باز خوانی قرار دهند و بارها و بارها به خاطر آن ، خود را بایستی  

زیر و رو کنند . درگیر شدن با واقعیت هایی که سال ها ناخوداگاه یا به حکم جبر سعی

در تخطئه خود کرده اند یا توسط رهبری فرقه – رجوی - کتمان یا وارونه جلوه داده

شده اند . بله من هم قربانی از قربانیان فرقه بودم . آزار و کابوس های دردناکم

چیزی نیست که بتوانم از آن گریزی داشته باشم .  هر چند با جدایی از فرقه رهاییم را به

دست آورده ام ، اما تنها پناهگاه امن من و تسکینی بر هزاران دروغی که شنیده ام

یا فریبی که خورده ام ، چیزی جز ریختن دل و درونم به بیرون نیست. خاطرات و هر

نوشته ای برای من مانند آبی است که بر آتش دلم ریخته می شود تا گذشته خودم

را نقد کنم و عبرتی برای جوانان باشم که  زندگی خود را تباه نکنند .

 تمام فرقه ها با تمام خصوصیت شان بنظر من یک وجهه مشترک دارند ، آثار" مخرب 

و ویرانگر" در تمامی زوایای زندگی فردی و اجتماعی است که بی گمان در راه و

سرنوشت بعضی ملت ها و یا حداقل قسمتی از طبقات جامعه بطور خاص نقش سد و

مانع را داشته اند....

مدیر بازدید : 274 1393/04/03 نظرات (0)

 

در سال 1367 ، اواخر خرداد ماه ، عملیات موسوم  به " چلچراغ " با شرکت اکثریت اعضا سازمان

رجوی از شهر مرزی مهران آغاز شد . در این عملیات که با پشتیبانی وسیع و تجهیز انواع سلاح ها

توسط ولی نعمت مجاهدین – صدام – صورت گرفت ، خاک پر افتخار وطن اشغال گردید . هر چند شهر

مرزی مهران به تنهایی موقعیت استراتژیکی خاصی نداشت  ، ولی رهبری سازمان فرقه گرای

مجاهدین خلق برای خوش خدمتی به ارباب و تنها متحد ش صدام ، مبادرت به این عملیات کرد و از

طرفی برای روحیه دادن به اعضا فریب خورده درون مناسبات ، رهبر فرقه مسعود رجوی لازم  دید

که نیروها ی موجود را بکار بگیرد . اما آنچه که ما اعضا را متحیر کرد ، همکاری وسیع اطلاعاتی

و رزمی بود که با ارتش عراق و دوشادوش نیروهای بعثی صورت می گرفت . همان دشمنی که رجوی

در اوایل جنگ اقرار بر متجاوز بودنش داشت . ولی برای رسیدن هر چه زودتر و عقده گشایی حاضر

بود هر جنایت و لباس بی شرفی را بر تن خود و اعضا فریب خورده اش نماید . در این حمله

هواپیماهای جنگی در مدت عملیات نقاط مختلف شهرمرزی مهران – شهری متروکه و خالی از

سکنه – را بمباران می کردند . هوانیروز ارتش عراق مسئولیت انتقال مجروحین احتمالی فرقه را

بعهده داشته و توپخانه سنگین ارتش صدام و کاتیوشا آتش سنگینی را برای حمایت از ارتش فرقه

تدارک دیدند. آتشی که با همدستی رجوی و صدام بر سر و روی سربازان میهن فرود آمد . شهرهای

کوت و بیمارستان های فیلق عراق آماده برای پذیرش مجروحین فرقه بودند و دستور از راس حزب

بعث  قبل از شروع عملیات را  دریافت کردند و مهم ترین بیمارستان های بغداد مانند مدینه الطب ،

عدنان خیرالله و ... کاملا سرویس های خود را در اختیار افراد فرقه و معالجه آنان قرار دادند. ولی

آنچه که برای ما اعضا  در وهله اول مضحک و خند ه دار بود ، دروغ  های رجوی و داد و بیداد او

بر استقلالش در خاک عراق و رژیم دیکتاتوری صدام بود، دجال بزرگ زمان در لاپوشانی حقایق

تبحر خوبی داشت....

مدیر بازدید : 154 1393/04/01 نظرات (0)

سازمان مجاهدین که اکنون به یک فرقه مخرب تمام عیار تبدیل شده است ، هزینه های زیادی به همان

خلقی که ادعای مبارزه را برای آن داشت ، تحمیل کرده است. در درون آن هم با روشی کاملا بدور از

دموکراسی و قلدر مابانه بر هست ونیست اعضا دست درازی و موجب نابودی بهترین نسلی از

جوانان وطن شده است که آنان را به بیراهه و بی هویتی کشانده است . بطوری که هر عضوی که از

این فرقه فرار یا می گریزد ، تنها صدایی که از او می آید و نامی از این سرگذشت خود بیان می دارد

فرقه نامیدن این گروه است تا سازمان .

این سازمان فرقه گرا که حیات خود را فقط در مبارزه مسلحانه تصور کرده و علم مبارزه را در

خشونت و نبرد بکش بکش تمام عیار جستجو می کند ، در شرایطی وارد این مرحله شد که فقط قادر

بود به روش زیر زمینی  به اهداف صرفا سازمانی روی بیاورد . همین رویه  و روش در سال های

بعد و انقلاب 57 دنبال شد . مبارزه ای که توام با توهمات و مداری بشدت بسته در پیرامون خود و

خود را برتر از هر اندیشه و ایده ای نسبت به دیگران ، تکمیل کرد. ایدئولوژی سازمان که در واقع

یک برنامه کار یا متد بود ، عملا اجازه ظهور هیچ نیرو و جریانی را نداد تا عرض اندام و یا ابراز

وجود واقعی کند و هر کدام را با برچسبی مادون تر از خود می دانست . طرح عنوان سازمان

" پیشتاز " به خوبی منعکس کننده عدم تحمل و مقبولیت هر جریان فکری دیگر نزد آنان بود .

اگر متد و یا روان شناختی مجاهدین را با تامل ایدئولوژی بنامیم معلوم نیست سر چشمه و تغذیه

آن از چه مباحث واقعی بیرون می آید . از یک سو خود را با مارکسیسم پیوند می زند و از

سویی دیگر مدعی راهنمای عمل خود با اسلام است . این دوگانگی  باطنی بود که زمینه های

مارکسیست شدن سازمان را به وجود آورد و در سال 1354 باعث تسلط بر تمام تشکیلات گردید.

حال رجوی به جای پرداختن به دلایل درونی ، با بیانیه ده ماده ای ، فقط به دنبال سیطره خود بر راس

هرم سازمان بود و حتی  اجازه به اعضا بالا برای اظهار نظر در مورد این انشعاب و یا به قولی

جریان اپورتونیسم داده نشد .

پس از انشعاب 54 و نفوذ مارکسیسم ، کشتار و قتل درون سازمانی ( قتل مجید شریف و صمدیه ) ،

پشتوانه حمایتی جامعه روحانیت از آنان فرو ریخت و رویایی سازمان با دیگر نیروها رابه خصوص

روحانیت شدت بخشید....

 

مدیر بازدید : 134 1393/04/01 نظرات (0)

در حالی که فرقه ها اعمال زشت خود را بر علیه مردم خودشان وسایر کشورها انجام می

دهند و در نهایت بی رحمی با خونریزی و قتل به دنبال قدرت هستند ، وارونه کردن

حقایق امری عجیب و غریب به نطر نمی رسد . نمونه هایی نظیر بوکوحرام که هر روز

کشتار مردم بی دفاع را در برنامه خود دارد و بی تامل به هر انسانی شلیک و نیجریه را به

خاک وخون می کشند ، نشان از گسترش فرقه گرایی و دامن زدن به آن در سایه بی

تدبیری یا منافع قدرت ها و بعضی دولت ها دارد . دولت هایی که در سایه دموکراسی

ادعایی و البته تجویز آن برای سایر ملت ها از تجاوز و هتک حرمت مردم هراسی ندارند .

ملت هایی که می خواهند در آرامش و عدالت زندگی خودشان را داشته باشند  . فرقه

ها در عصر کنونی به عقیده تمامی کارشناسان سیاسی و اجتماعی  بزرگ ترین و

مهم ترین تهدید کننده امنیت منطقه ای و بین المللی هستند .

اما تا این تهدید وجود دارد هیچ ملتی هرگز قادر نخواهد بود روی آرامش را به خود ببیند .

و دیر یا زود با مصائب و بلاهای آن مواجه خواهد شد . وطنم ایران یکی از نمونه کشورهایی

است که بدلیل خشونت گرایی و ترور ، متحمل زیان های زیادی شده است و اگر بگویم

یکی از موانع جدی پیشبرد و پیشرفت مردم گرایی و دموکراسی نقش گروه ها و عناصر

تروریستی در چند دهه اخیر و تشویق خشونت و آنارشیسم بوده است ، حرف گزافی

نبوده و نیست.... 

مدیر بازدید : 110 1393/03/31 نظرات (0)

سایت فرقه مجاهدین خلق در روزهایی که گروه داعش ، مردم موصل و  زن و بچه های سایر شهرهای

عراق را اعدام کرده و زندگی عادی مردم را مختل کرده است ، در یک واکنش هیستریک آنان را

انقلابیون و عشایر عراق می نامد. واقعیت این است به رغم خلع سلاح این فرقه توسط آمریکا و دولت

عراق و تاکید دولت و مردم عراق بر اخراج این  گروه ذاتا تروریست و فرقه گرا ، که دستش به کشتار و

قلع و قمع مردم عراق در دوران صدام آلوده است ، هیچ ابایی از همدستی و شراکت با تروریست های

تکفیری و دخالت های  بی وقفه  در امور  عراق نداشته ومقر مریم رجوی در پاریس محل گردهمایی

تروریست ها با همدیگر شده است .

 فرقه مجاهدین که در مزدوری مرز و حد مشخصی ندارد در حالی تروریست ها را انقلابیون می نامد که

صحنه های اعدام و تیر اندازی به سوی مردم بی دفاع حتی به وسیله  خود گروه های تروریستی با خیال

راحت رسانه ای می شود . مریم رجوی  گروه تروریستی جیش العدل را هم که گه گاهی تحرکات

تروریستی را در شرق ایران به اجرا می گذارد و گروه های تروریستی دیگر در سوریه را اخوان و

برادران خطاب می کند....

مدیر بازدید : 160 1393/03/27 نظرات (0)

یکی از تلخ ترینروزهای ما اعضا در مناسبات فرقه ، روزی بود که فهمیدیم مریم رجوی و

بیش از صدها تن از رده های بالای سازمان در عراق نیستند و فرانسه را بر عراق در

روزهایی که سختی آن را مریم رجوی می دانست ترجیح دادند .تلخ نه فقط از بابت این که

در کمال ناباوری فهمیدیم آنان در فرانسه حضور دارند ، بلکه بخاطر این بود که اولا تشکیلات

ما را مواخذه می کردند و ما بایستی جوابگوی کارهای نکرده ! بوده وخود را گناهکار و

مسئول می شناختیم . دوما تلخ نه از این جهت که ما وفادار بودیم و در عراق از جایمان

تکان نخوردیم ، بلکه ناراحت از این که در جایی که بایستی رهبران را در میان خود و همراه

  و نه جلو تر از خود می دیدیم ، اکنون در پاریس با صدها تن از فرماندهان و اعضا بالایی و با

چمدان های پر از پول با دستگیری توسط پلیس فرانسه خبردار می شدیم . واقعیت هایی

که اگر توسط یورش بی سابقه دولت و پلیس فرانسه به مقرها و بخصوص اورسورواز

صورت نمی گرفت ، معلوم نبود که ما اعضا کی از رهبران تقدیس شده و فداکار !! و وضعیت

فرار و پهلو گرفتن و سکنی گزیدن در کنار رودخانه "  دن آرام  " مطلع می گشتیم...

مدیر بازدید : 135 1393/03/22 نظرات (0)

 

شروع فصل دوم انقلاب ایدئولوژی درونی در سال 1371 بعد از شکست در عملیات فروغ

 ( مرصاد ) و شرکت در سرکوب اکراد عراقی ، کرد کشی ( عملیات موسوم به مروارید )

، ریزش شدید نیروها ، انفعال تشکیلاتی و مسئله دار شدن در بدنه مناسبات را فراهم کرد.

رهبری فرقه در نهایت مخفی مسئله دار شدن در بدنه مناسبات را بدنبال داشت. رهبری

فرقه در نهایت مخفی کاری ، فرماندهان ، هیئت مرکزی و ... را به نشست هایی که هیچ

اطلاعی از موضوعات مطرح شده در پیش روی خود را نداشتند دعوت کرد. همه آنها که در

مناسبات دیده می شدند عصبی و ناراحت بودند  . در طول مدت کوتاهی در تابستان رجوی

– 1370 -  همه بدنه تشکیلاتی را از سایر مقرها به اشرف آورد  . نشست با نوار ویدئویی

امام زمان رجوی در روزهای اول در سالن اجتماعات  اردوگاه اشرف شروع شد . فضای

سنگینی بر نفرات  موجود در سالن حاکم بود و مقاومت در برابر رجوی آشکار بود . همچنان

که بندهای مختلف این اجبار و تحمیل به اصطلاح ایدئولوژیک به جلو میرفت ، ذره ای از شور

به زندگی و جنب و جوش باقیمانده از بین رفت  . دستگاه پلیسی ، مافیایی فرقه ، بشدت

تحت عناوین مختلف ، تحمیل باورهای قشری و دگم رجوی را می خواست پیش ببرد . بردن

افراد ناراضی به اتاق کار سرکردگان برای ورود اجباری به بحث ها چیزی بود که محور

اصلی کار فرماندهان محسوب می شد . فرماندهان افراد گماشته را بسیج کرده بودند.

در نشست ها بر سر افراد مخالف بریزند تا جرات ابراز مخالفت به سر هیچ کس نزند . در

مقر ما " اسفندیار " وظیفه ای جز گوشمالی نفرات مقر نداشت . پرخاشگری ، توهین ،

اتهام دروغین و ایجاد ترس حربه هایی بود که برای خفه کردن هر صدایی مورد استفاده

قرار می گرفت...

مدیر بازدید : 192 1393/03/21 نظرات (0)

1-مسعود رجوی جهان بینی اعتقادی خود را در دوقطبی بودن محض می دید . یک طرف آن را خودش ،

و طرف دیگر را حاکمیت ایران می دانست . او به همین بهانه اعضا درونی ناراضی را حتی در صورت

تمایل به یک زندگی عادی ، محق مجازات و تن دادن به ماندن در مناسبات می کرد .

2- او زنان را به عنوان وردست در کنار خود ، تلقی و رهایی و آزادی آنان برای او ، یاوه ای بیش نبود.

3- مسعود رجوی دوست داشت زنان در کنار او و در هر کجا که باشد حضور داشته باشند.

4- او خودش را جانشین بلا واسطه ائمه می دانست . طلاق اجباری زنان ، فتوای او به منزله این مقام

خود اکتسابی بود .

5- او در هر پیام و هر نشستی اعضا را به پرستیدن مریم رجوی ترغیب و مجاب می کرد و او را ملکه

سازمان ( فرقه ) می دانست . مریم رجوی را کامل ترین " گل شاخسار تکامل  " خطاب می کرد . تقدس

گرایی که رهبران را به اوج و دست نیافتنی و رهروان را گناه کار و مادون در برابر آنان جلوه می دهد...

مدیر بازدید : 157 1393/03/19 نظرات (0)

بهروز جان سلام ، از این که توانستی از جهنم ماندن در عراق و حضور در

مناسبات تنگ نظرانه فرقه ، رهایی یابی خوشحالم . فرقه ای که با دروغ

، تو را از پاریس در سال 1374-1373 ، مثل خیلی از کادرها به عراق کشاند

و به بهانه کار ضروری و نشست مهم،حتی اجازه برداشتن وسایل شخص

را به شما نداد . دروغ و دروغ هایی که اساس مناسبات را شکل داده و

ماهیت تغییر ناپذیرش را در طول این سالیان حفظ کرده است . بهروز جان

، تو به خاطر ملایمت و نرمش در برخورد با اطرافیان و دوستان ، محبوب

بودی و هجوم فرماندهان و اراذل و اوباش را با درایت و خوش اخلاقی به

حداقل می رساندی . خوب می دانم در کمپ موزرمی که ما تحت

مسئولیت " فرح فیروزمند" بودیم چه سختی ها می کشیدیم ، اما حال تو

به آلمان رفته ای و از حصار فرقه - همان طور که دلت می خواست -

رهایی پیداکردی . تناقضات تو مانند خیلی از دیگر افراد تشکیلات برای

همه گویا و واضح بود....

مدیر بازدید : 130 1393/03/17 نظرات (0)

با اتمام انتخابات عراق و قرار گرفتن اکثر گرو های شیعی و بطور خاص حزب آقای نوری مالکی " دولت قانون " در صدر ، بار دیگر رجوی در تحلیل های صد من یک غاز خود شکست خورد و دماغش سوخته شد . رجوی که امید و رویایش بر سر کار آمدن یا نفوذ بلا فعل حامیان صدام در صحنه سیاسی عراق – که به دلایل زیاد غیر محتمل و غیر شدنی است - بود در انتخابات پوزه اش به خاک مالیده شد و بار دیگر خواب پریشان اخراج از عراق را به طور حتم  باید به جان بخرد . فرقه که با رشوه و پول و ایجاد فضای بدبینی نسبت به دولت قانون و پشتیبانی بعضی کشورهای غربی و منطقه ای در صدد بود که واقعیات آرایش گروه های سیاسی را طوری دیگر جلوه دهد ، اکنون به ترفند تقلب روی آورده است که جبران شکست تحلیل های بی پایه و خیالی را بکند . دروغ هایی که برای مقاصد فرقه ای و ادامه حضور در عراق تا بحال موثر نبوده و فقط اعضا بیچاره را در توهم رهبران فرقه ، دچار سردرگمی و بلاتکلیفی کرده است . رجوی که با ورود به عراق و انتخاب مشی مسلحانه و تروریستی مدت زیادی است که سرنوشتش مانند سقوط پدر خوانده به گور رفته اش شده ، از فرط استیصال و زبونی و حقارت نمی خواهد تن به این واقعیت بدهد که مزدوری همیشه بنا براصل تکامل ، نتیجه ای جز فلاکت و زبونی ندارد...

مدیر بازدید : 173 1393/03/13 نظرات (0)

از موضوعات دیگری که رجوی برای پیش برد اهداف فرقه ای و فزون خواهی اش از آن سود می برد ،

جدایی و ایزوله بودن اعضا قربانی شده با خانواده هایشان می باشد . اعضایی که دهه های متمادی هیچ

اطلاعی از بستگان خود نداشته و خانواده این قربانیان فرقه هر چند خودشان یک زندگی عادی و نه

سیاسی داشته اند ، اما کرامت انسانی و جایگاه اجتماعی آنان دست خوش تغییر شده است و خواه

ناخواه به خاطر دافعه اکثریت مردم از فرقه تروریستی ، به آنها به چشم گناه کار نگریسته می شود .

همین خانواده ها حتی به خیال خود فکر می کردند فرزند یا عضو خانواده شان برای کار به خارج از

ایران رفته است تا بتوانند چرخ زندگی خودشان را بچرخانند. اما رجوی با حیله و دروغ بستگانشان

را اسیر خود کرد.

ما حتی از یک ارتباط تلفنی ساده محروم و برای مهار و کنترل اعضا با انواع ترفند ها  از جمله

برچسب زدن به خانواده ها به عنوان اطلاعاتی و یا وضعیت مبارزه کذایی سازمان ( فرقه تروریستی )

، رهبری فرقه ما را دور می زد و یا با وعده و وعید های مختلف تقاضای بعضی ها را پشت گوش

می انداخت. از آن طرف فرماندهان برای تامین مالی و پر کردن جیب خود به اعضا مراجعه می کردند که

نامه نوشته و از خانواده خودشان بخواهند  به آدرس جعلی ، برای آنها پول فرستاده شود . معمولا  هیچ

عضوی را ندیدم که به درخواست فرماندهان فرقه گردن بگذارد و نامه ای از این بابت بنویسد . وانگهی

همین خانواده ها که رجوی با فریب ، فرزندشان را به عراق آورده بود برای تامین معاش به کشورهای

همسایه ، نظیر کشورهای حاشیه خلیج فارس و یا ترکیه  آمده بودند.....

مدیر بازدید : 120 1393/03/08 نظرات (0)

برگزاری هفته مسئولیت پذیری ایران ، موضوع وهمایشی بود که کمیته روابط خارجی

پارلمان  کانادا برگزار کننده آن بوده است . نکته عجیب حضور مریم رجوی در کنار احمد

شهید است که گزارشگر حقوق بشر در مورد ایران می باشد . گزارشگری که به استناد

ادعاهای این گروه تروریستی و آنارشیسم طلب ذاتی ، تا بحال مواضع متناقض و البته

گزینشی را در مورد حقوق بشر اتخاذ کرده است . در وجود وضع اسفناک حقوق بشر

دربعضی کشورها و نقصان آن در اکثر کشورهای جهان هیچ جای شکی نیست . از

جمله می توان نقصان قانون و یا پایمال شدن حقوق فردی در ایران را مورد کاوش و

بررسی واقعی قرار داد. اما شگفت انگیز تر از پرداختن به محتوای حقوق بشر ، قرار

گیری متهم دراین همایش ها در برابر قربانیانی است که به دلیل ترور و خشونت سالیان

متمادی دچار رنج ها و از دست دادن عزیزانشان شده اند ولی هیچ موقع آه مدعیان

دروغین و پر ادعا را در نیاورده و با سیاسی کردن حقوق بشر بجای پرداختن تخصصی

به آن ، عملا دست باز را به بانیان خشونت گرایی داده اند که نه تنها از گذشته خود عبرت

نگیرند ، که عزم خود را برای خونریزی و کشتار جزم کنند.

سوال اساسی این است ، آیا هیچ کشوری حاضر به پذیرش افراد و گروه هایی هست که

در جوامع آنان برای مقاصد خود ، در روز روشن به سلاخی و کشتار هموطنانشان مبادرت

کند؟!

کدام کشور غربی است که حتی تحمل یک تظاهرات غیر قانونی و بدون مجوز حاضر  را

داشته باشد؟! تا بخواهند گروهی دست به سلاح برده و امنیت مردم را مخدوش کند؟!

سازمان مجاهدین خلق – فرقه رجوی – در ادامه فاز نظامی در دهه 60 با رفتن به عراق

همکاری گسترده ای با دیکتاتور سابق عراق برای ترور و یورش به منابع نفتی و ملی

مردم را شروع کرد که همین کشورهای غربی حتی بدون اجماع بین المللی و حکم

شورای امنیت ، تحمل دیکتاتورو پدر خوانده رجوی را نکردند و تا سپردن وی به دار

مجازات ، خیالی آسوده نداشتند . حال گروهی که خود متهم واقعی و بلامنازع در صحنه

سیاسی و اجتماعی ایران است و خیلی از خانواده های ایرانی دل خوشی از این

جماعت ندارند ، در یک سناریوی صرفا سیاسی احمقانه و کوتاه بینانه نظر آنان ملاک

گفتگو قرار می گیرد...

مدیر بازدید : 139 1393/03/07 نظرات (0)

دیدار احمد جربا و مریم رجوی که در پاریس صورت گرفته ، نمونه ای بارز از عمق خیانت و همسویی

این نوع گروه ها برای خشونت طلبی و کشتار مردم بی گناه است . گروه فرقه ای رجوی که در طول

دهه های گذشته برای رسیدن به قدرت خیالی از هر مرز سرخی در حوزه اجتماعی ، سیاسی و حتی

درون مناسباتی برای بقا عبور کرده و انسانیت و شرف انسانی را زیر پا گذاشته است ، اکنون با هم

گرایی با تروریست های دیگر  به دنبال جا پایی دیگری بعد از ازدست دادن پدر خوانده اش صدام است.

توافق مریم رجوی و گروه تروریستی اش با ارتش موسوم به ارتش آزاد!  سوریه ، که حال خوبی را

در این روزها  ندارد و اکنون با حکم اخراج از عراق به دلیل اعمال تروریستی و کشتار عراقیان در

سال های نه چندان دور روبرو است ودر محاکم عراق پرونده های قضایی برای بعضی عاملان کشتار

مردم بی گناه عراقی با همدستی صدام و دولت قبلی با چالش قابل توجهی آخرین نفس های خود را

می زند ، چیزی را برای مریم رجوی عوض نمی کند .

رجوی که به خیالش خود را مستقل و بدون وابستگی برای ما اعضا توصیف می کرد و برای فریب از

هر کاری دریغ نمی کرد ، اکنون با تبانی با تروریست های دیگر و به صورت آشکار با این گروه ها

  دیدار و برنامه کار مشترک می ریزد .

گروه هایی که در خونریزی و قتل و عام مردم سوریه ،  از کشتار زن و کودک و پیر ابای نداشته و

مثل رجوی با بمب گذاری و شلیک به سوی مردم بی دفاع فقط به دنبال قدرت هستند . بعد از پیروزی

های میدانی ارتش سوریه و مقابله جدی با گروه های تکفیری و تروریست و پیش بردن نبرد سیاسی

مردم آن کشور در قالب انتخابات ، مریم رجوی در یک ماموریت محوله از اربابان صهیونیستی و

بعضی کشورهای مرتجع منطقه و برای دریافت پول و حمایت ، تلاش دارد مثل کارنامه ننگینش در

کل این سال ها ، خوی وحشی و درندگی اش را به مردم سوریه نشان دهد...

مدیر بازدید : 135 1393/03/04 نظرات (0)

 آقای محمد رزاقی از جداشدگان و رهایی یافته از فرقه رجوی  کوشیده است که با تجارب خود در درون

فرقه مجاهدین به افشاء آثار روحی - روانی انقلاب ایدئولوژیک و بطور خاص مباحث عملی و نتایج زیان

بار آن بر نیروهای سازمان همت بگذارد . همانطور که او اشاره کرده است باید این نیاز اطلاع رسانی و

آگاهی دهی را درمورد این فرقه مخرب در میان نسل جوان گسترش داد و حقایق در مورد سرکوب جنسی

در مافیای رجوی گفته شود .

 من با او تا حدودی در جاهای مختلف آشنا هستم و به خوبی روی نکته مهم و واقعی انگشت گذاشته است

که کمتر از نگاه منتقدین و بطور خاص اعضا قربانی  به آن پرداخته شده است. موضوع و مطلبی که

رجوی برای اسارت اعضا  " به اسم مبارزه "و با شیوهای مختلف ، خود را رابط مستقیم امام زمان با

اعضا جا زد و به طرز غیر قابل باوری دستبرد به تمامیت ارزش های انسانی ، عاطفی و احساسی اعضا

را برای خود محاق شمرد . مسائل جنسی و رابطه های مناسب از فلسفه وجودی و حیات انسان به طور

روشنی جدا ناشدنی است اما در فرقه هدف قرار دادن و محدودیت یا بهتر بگویم ممنوعیت آن که در دنیای

معاصر چیز عجیب و سردرگمی را تداعی می کند با تز" هدف وسیله " را توجیه می کند اتفاق افتاد.فرقه

رجوی با تمامی ویژگی های فرقه ای و بسته بودن مناسبات با جهان خارج عملا کنترل کامل را بر تمام

جزییات زندگی ما اعضا برای خودش قائل  و اعضا بی دفاع در برابر یورش فرقه بودند . در پی بروز آثار

مخرب آن در مناسبات که هیچ موقع قابل جلوگیری یا برخورد با آن نبود ،رجوی بجای پایین آمدن از کیش

شخصیتی و یا برخورد واقعی با دنیای مادی ، در نشست ها بر سر اعضا می کوبید و با خطاب کردن

نیروها به مادینه ( زنان ) و نرینه ( مردان )  سرکوب نیازهای طبیعی و استهزا نیروها را برای تقدس

مابی خود مورد استفاده قرار می داد و به روشنی آنان را مجبور به رفتن در قبر خود می کرد . در

حالی که رجوی انقلاب کذایی را نه تنها فرو برنده بلکه فرا برنده توصیف و در باب توصیف آن هیچ

 زمانی را به هدر نمی داد .

 " حیدر.م " یکی از دوستان سابقم که در تیف ( کمپ سابق اسکان جدا شده ها در شمال پادگان اشرف

که مسئولیت آن با آمریکا بود ) می گفت :  یکی از زنان فرمانده با نام حسنیه.ح را به خاطر پوشیدن

یک بالا تنه پلیور از محل نشست که در بنگال بود ، به اتاق اعضای شورای رهبری احضار و او را

مجبور کرده بودند لباس خودش را تعویض و سپس به نشست برادران بیاید . او می گفت بعد از مدت

کوتاهی این زن را از آن مرکز منتقل کردند و جای دیگر بردند...

 

مدیر بازدید : 137 1393/03/01 نظرات (0)

خنده های  مصنوعی مریم قجر در پیام نوروزی که همچنان در نهایت پررویی لقب رییس جمهور مقاومت

خیالی را یدک می کشد و سالها است در هر بزنگای خواب سرنگونی را می بیند و در شرایطی که این

گروه تروریستی فرقه ای در نهایت افلاس می باشد ، تنها به فیلم کمدی شباهت دارد .

این زن فرقه و شوهر فراری اش که در حال حاضر به علت خیانت در بدر بوده و هیچ پناگاه امنی را برای

خود نمی بینند ، الم شنگه راه انداخته که همه و از جمله جمهوری اسلامی در بحران سرنگونی است و

انتخابات ریاست جمهوری 92 را هم نمایشی توصیف می کنند . فرقه آنقدر در اضمحلال و فروپاشی غرق

و فرو رفته است که دچار هذیان گویی شده است .هذیان گویی وخیال بافی هایی که سالیان است که دچار

آن شده اند که حتی حضور ملیونی مردم  را در حماسه انتخابات را برای چند روزی پرو پاندای تبلیغی و

جلوگیری از سقوط حاضر نیست قبول کند...

مدیر بازدید : 122 1393/02/30 نظرات (0)

یکی دیگر از متد هایی که در فرقه رجوی بصورت روزانه بر اعضا اعمال می شود ، عدم ارتباط دوستانه

با سایر اعضا در داخل فرقه است. بطوری که مریم رجوی با تمام تلاش سعی می کرد با پاک نشان دادن

فضای مناسبات ، اعضا را به هر کاری ترغیب و کنترل آنان را تسهیل کند. مریم قجر زن تشکیلاتی

رجوی می گفت خدا را شکر کنید که مسعود ( ارباب فرقه ) محیطی پاک را برای شما به وجود آورده

است.

منظور زن خوانده فرقه که بعد از مسعود رجوی با نقش کاریزماتیک خود توانسته بود اعضا را فریب و از

تمام مواهب زندگی محروم کند ، چیزی جز بیان مشکلات جامعه نیست که آنها برای سوء استفاده یا

بزرگ نشان دادن آن ، خود را تنها ناجی و نجات دهنده مردم از این مشکلات می دانند. رهبر فرقه تا آنجا

پیش می رفت که مدعی داشتن اکسیر شفا بخشی بود که تمام مردم کره خاکی را درمان و نجات می دهد و

هیچ رهبر و یا انسانی این قدرت و راه حل او را دارا نیست در حالی که انقلاب ایدئولوژیک ( کنترل ذهن

و مانیپولاسیون ) را به رخ دیگران می کشید، که در مناسبات ذره ای از مواهب نوید داده شده برای

اعضا یافت نمی شد. خودکشی ، بیماری های روحی ، فرار نیروها از مدینه فاضله و درگیری بین افراد و

فرماندهان! و... از نتایج و ره آوردهای انقلاب ایدئولوژیکی بود که با وجود آن و خیلی دیگراز ناهنجاری

ها ، رهبر فرقه چشمان خود را برای اهداف شخصی و فرقه ای بر روی آنها بسته بود و با رندی مدعی

می شد که اگر صد نفر برای من باقی بمانند کافی است و با این سفسطه بازی و تشدید جلسات شستشوی

مغزی طویل مدت تلاش می کرد نیروهای باقی مانده را تا آنجا که می تواند حفظ کند.

مریم قجر که مناسبات را استریل ومحیط امن می دانست حتی اجازه صحبت چند دوست را با هم نمی داد و

با وجود کنترل ذهنی ( شستشوی مغزی ) که نوید رهایی را در غالب آن می داد ،  با ایجاد ترس و به

بهانه مبارزه ، خوش و بش کردن دوستان را تحت عنوان شبکه جاسوسی و یا کانون فساد متفرق

می کرد . تشکیلات و فرماندهان صحبت کردن با زبان مادری اعضا را ممنوع و با اعضایی که تخطی

می کردند به دیده مشکوک نگریسته می شد ، اعضایی که سالیان در مناسبات بوده و حتی بعضی از آنان

یک قدم از مقرها بیرون نگذاشته بودند. او که شعار حقوق اقلیت ها را در تبلیغات کذایی خود می داد

اعضا کُرد را مادون دیگر اقلیت ها محسوب و بشدت زیر ذره بین اطلاعاتی و تعلیمات فرقه ای گذاشته

بود...

تعداد صفحات : 13

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • طلیعه آزادی
    50 سال خیانت و جنایت

    Talie-Azadi

    طلیعه آزادی را در فیس بوک دنبال کنید....

    طلیعه آزادی را در توییتر دنبال کنید....

    آمار سایت
  • کل مطالب : 736
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 59
  • آی پی دیروز : 48
  • بازدید امروز : 187
  • باردید دیروز : 85
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 631
  • بازدید ماه : 1,798
  • بازدید سال : 10,500
  • بازدید کلی : 469,524